دكتر مصطفی مطهری
دکتری علوم سیاسی
آنچه در روزهای اخیر شاهد آن بوده ایم بر علل و عوامل متعددی در زمینه تغییر وضعیت و عدول از موقعیت پیروزمندانه داعش و نیروهای وابسته به آن به شرایطی شکست گونه با پارامترهای نسبتا قابل تحلیل از آن دلالت دارد.
در واقع رویکرد دیالوژیک و تدلیس سیستماتیک از جذب نیرو و به تبع آن ترویج اندیشه های سلفی – تکفیری از سوی آنها در راستای اندیشه جذب در چند مدت اخیر با چالش های عدیده ای رو برو شده است که از آن می توان به عنوان نشانه ها و علائم شکست ایدئولوژیک یا جهان بینی این جریان فکری یاد کرد.
واقیعت امر این است که داعش از همان روزهای آغاز اشتهار یافتن با توجه به وضعیت خلاء و فضای سیستماتیک گونه محیط های جغرافیایی و جمعیتی مناطق با ویژگی های بیان شده بوده است که به دکوپاژ مبانی فکری – فلسفی خود پرداخت؛ بطوریکه اهمیت یافتن مناطق بادیه ای عشایر نشین سنی در عراق با علقه های نزدیک به تفکر آنها و نفوذ بعثی ها بجای مانده از سازمان فکری- سیاسی بعث منتسب به صدام حسین از یکسو و وضعیت رو به افزایش تنش در سوریه با توجه به بافت جمعیتی اهل سنت این کشور به عنوان جمعیت غالب اما خارج از ساختار سیاسی حکومت علوی سوریه، می توانست اهمیت تاکید استراتژیک داعش بر این مناطق را برای ما روشن سازد.
اما آنچه که در این اواخر میزان عدم سازش و توحش در قدرت سازی داعش در مناطق تحت نفوذ را آشکار ساخت عدم التفات نیروهای وابسته به جریان سلفی مذکور بر موضوع ارتباط تنگاتنگ میان این مناطق عمدتا سنی نشین و داعش در قدرت یابی آن ها بود که با اوج گیری اختلاف نظرها میان وابستگان به داعش و منصوبین از سوی آنها در میان مناطق و بومیان، کشتارهایی از جنس بدویت باورانه با شمایلی عقیدتی و قالبی تفتیشی آن صورت گرفت، فجایعی که هرچند از همان ابتدا ظهور داعش شاهد آن بوده ایم اما این بار به میزان وسیعی در میان متحدان آنها است که سلاخی شده و قربانی می گردند و به مسلخ برده می شوند.
با عنایت بدان آنچه که بیان شد این نوشتار به دنبال آن است که با توجه به اتفاقات رخ داده در ارتباط با موضوع داعش به تقسیم بندی عوامل نزول قدرت داعش و به تبع آن شکست آنها که در آینده نه چندان دور موجبات سقوط دولت موسوم به خلافت اسلامی را فراهم می آورد، بپردازد.
در واقع مولفه های ذیل گویای نشانه های مفروضی در این نوشتار می باشد که بصورت گزینه ای و به تفکیک بدان ها اشاره شده است :
- شکست های پی در پی نیروهای تکفیری داعش در مواجهه با نیروهای مردمی و ارتش در کشورهای سوریه و عراق با توجه به به افزایش اتحاد و همبستگی میان نیروهای مردمی از شیعیان و اهل تسنن در مقابله با تهاجم و کشتارهای بی رحمانه تکفیری ها است که عرصه و میدان نبرد را به سود نیروهای مردمی و ارتش کشورهای مزبور را از یکسو و شکست تکفیریان را از سوی دیگر فراهم نموده است.
- تاکید وهم آلود و مذبوحانه سلفیان بر موضوع یکسان انگاری و واحد سازی اسلامی برخاسته از مبانی فکری سلفیسم با ویژگی های تکفیر و تکویر با دیگر مکاتب فکری – مذهبی از جمله تشیع و تعارض با پلورالیسم دینی- فکری از سوی دیگر با تمارض به اسلام سلف از جانب آنها بدون توجه به گزاره های ایجابی موجود در جهان بینی های دیگر از جمله علائم شکست آنها تلقی می گردد.
- اختلافات و ریزش های درون گروهی میان آنها با توجه به شکست های متوالی در عرصه میدانی است که نه تنها در جذب نیرو در جهت تجدید قوا با مشکل مواجه شده اند بلکه در زمینه حفظ نیروهای موجود نیز با یک وضعیت نابسامان و وخیمی دست و پنجه نرم می کنند.
- افزایش و شدت گرفتن عملیات های انتحاری توسط اعضای تکفیری – سلفی داعش در هفته های اخیر نشان دهنده شکست های آنها در نبرد با مبارزان مقاومت، ارتش و نیروهای مردمی در سوریه و عراق بوده است که آنها را در یک تنگنا قرار داده و استیصال شرایط را برای تفکر، گزینش و انتخاب را بر آنها تحمیل نموده است بطوریکه تنها راه تلافی جویانه را در عملیات های انتحاری یافته اند.
- آنچه را شاید می توان در این راستا مهم تر و پر اهمیت تر از همه موارد فوق قلمداد کرد بطوریکه همه مولفه های ذکر شده را نیز در ذیل آن تعریف نمود عبارت است از این که شرایط تکوین و تثبیت داعش از شبه نظامیان شورشی به یک دولت به اصطلاح اسلامی با نام خلافت اسلامی زمینه ساز شکست های آنها گردید؛ چرا که تبدیل آنها از نیروهای شبه نظامی با قابلیت های جابجایی از نوع کنشی به یک سازمان فکری با ساختارهای سیاسی – نظامی ساکن و منسجم شرایطی را ایجاد نمود تا نظریه پردازان نظامی در کشورهای سوریه و عراق بدانند با چه موانع و با چه میزان تهدید مواجه هستند و در طراحی برنامه های عملیاتی خود به مولفه های متنوع تری بیاندیشند؛ بطوریکه آنها در نبرد با داعش از برنامه ها و طرح های متفاوتی بهره جسته اند که از آن جمله می توان به تاکتیک های تکفیریان قبل از سازمان یابی ساختاری اشاره نمود که با قابلیت های جا بجایی سریع و ناگهانی همراه بود؛ در واقع اخذ و بکارگیری تاکتیک های نظامی از این قبیل می باشد که شکست های سنگینی را در عرصه میدانی به آنها تحمیل کرده است.
البته با عنایت به همه مفروضات بیان شده در این زمینه نباید این نکته را فراموش نمود که ورود فیزیکی روسیه به عنوان قدرت فرامنطقه ای در سوریه که دارای منافع متعددی در نبرد با تکفیریان هم در سطح ملی روسیه با توجه به حضور وسیع تابعین چچنی این کشور در میان گروه های تکفیری- سلفی از یکسو و هم منطقه ای و بین المللی از سوی دیگر است که در صورت موفقیت روسیه در نبرد با تکفیریان می تواند به افزایش قدرت آن در سطوح سه گانه مذکور انجامد؛ و این پیروزی تبختر آمیز برای روسیه نیز زمانی به واقعیت مبدل می گردد که نابودی تکفیریان مسجل شود. پس با این اوصاف می توان ادعا کرد که شدت گرفتن عملیات های مهندسی شده جنگنده های روسی بر علیه مواضع تکفیریان داعش و …از جمله نشانه های فرجام آن ها محسوب می گردد.
کوتاه سخن اینکه با توجه به آمارها و اخبارهای گاها ضد و نقیض در رابطه با داعش، مفروضات فوق می تواند ما را به این سرمنزل مقصود برساند که استقراء به استقرار در موجودیت داعش در زمان حال دیگر موضوعیتی نداشته و سالبه به انتفاع موضوع است بدان علت که موضوع غیریت و هژمونی در مناطق تحت نفوذ دیگر روایی و اعتبار ندارد و گفتمان سازی جدید از نوع تکفیری آن برای زنده ماندن و ایجاد رعب با واژه انتحار می تواند عملی گردد؛ بطوریکه آن ادعاهای فراملیتی، فرامرزی اکنون در کمربندهای انتحاری رسوب کرده است و دوگانه انگاری مرگ و حیات را در انتخاب مرگ یا حیات از نوع استنقاذ از ترس مرگ و حیات ( فرار ) می بینند.
واژگان كليدي: داعش و نشانه های قابل رویت شکست،داعش.آينده داعش، تكفير، قدرت داعش