دكتر مهدي مطهرنيا
آينده پژوه سياسي و استاد دانشگاه
مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC
سیاست خارجی ایران در سال 93
سیاست خارجی ایران در سال 93 در ریل حرکت تخصصی، مقتدرانه، هدفمند و تاحدودی نامتوازن قرار گرفته است، این عدم توازن نه اینکه ناشی از بافت موضوعی و فقدان مدیریت باشد، بلکه محصول قرارگرفتن این ریل در بخشی از زمان است که از لغزندگی خاصی برخوردار است. سیاست خارجی ایران بر روی شن روان پرونده هسته ای در حال حرکت بود و به ظاهر در آرایه شکلی فاقد عدم توازن نشان می دهد. زیرا که بیشتر از آنکه در این مسیر به ظاهر به همه جوانب و اشکال مورد نیاز در گستره هدف های تعریف شده خود بپردازد، متوجه پرونده هسته ای است و اين امر تاحدودی عدم توازن را نشان می دهد. در حالی که باید بپذیریم بافت موقعیتی ایجاب می کند که برای گذر از این شن روان و رسیدن به یک ثبات معنا دار، پرونده هسته ای باید از یک اهمیت مرکزی در کانون توجه سیاست خارجی قرار می گرفت . لذا آنچه که به عنوان عدم توازن مطرح می گردد، بیش از آنکه یک خصیصه منفی در آرایش محتوایی سیاست خارجی ایران باشد، یک ضرورت تردید ناپذیر است. براساس این موضوع سیاست خارجی ایران در سال 93، در آرایه شکلی نماینگر نوعی چالش جدی است که این چالش محصول آرایش محتوایی است و آن هم عدم توجه به جنبه های دیگر نیازهای سیاست خارجی در عرصه های مختلف دیگر است. برای مثال اگر به شکل دقیق نگاه کنیم، در این آرایه شکلی ایران کمتر به مسئله عربستان و دیگر کشورهای عربی منطقه و کشورهای همسایه خود در حوضه سیاست خارجی توجه دارد. به سبب آنکه این کشورهای همسایه هستند و به شعاع معنادار در ارتباط با کشورهای عربی و اسلامی، جمهوری اسلامی ایران باید فعال تر از کشورهای گذشته وارد میدان شود، در حالی که مشاهده می شود بسیاری از سیاست های خارجی ایران هم اکنون متوجه ایجاد فضای مثبت در راستای حل و فصل پرونده هسته ای است و تحت الشعاع همین پرونده چالش های موجود بین ایران و کشورهای عربی به ویژه عربستان افزایش پیدا می کند. این عدم توازن در ظاهر امر، محصول فعل و انفعالات زبرینی است که در رویه و صدر خود را به نمایش می گذارد.
باید بگوییم در آرایه شکلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با این چالش ها روبه رو است اما در محتوا حل فصل احتمالی پرونده هسته ای، انتظار می رود فضای مناسبی را در جهت ایجاد یک تحرک معنادار در آینده فراهم سازد. لذا سیاست خارجی ایران در سال 93 یکی از درخشان ترین فصول خود را طی کرده است. اما زودهنگام است که به میوه های رسیده این فصل تا رسیدن به منطق نهایی حرکت پرونده هسته ای، دل خوش نمود، بلکه باید آن را باور داشت و برای رسیدن به ثمره های این تلاش امید خود را حفظ نمود.
حوضه های موفق سیاست خارجی ایران
سیاست خارجی ایران در بازگرداندن شخصیت فاخر، ادبیات کارآمد، رفتار مدبرانه و کنش موثر توانسته است خود را از وضعیت موجود، در دولت پیشین تا حدود زیادی جدا سازد. در دولت دهم جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کنش گر آشوب گر، نه منتقد و همراه نظام بین الملل، مطرح بود. اما امروزه جمهوری اسلامی ایران در سایه سیاست خارجی مدبرانه خود با تاکید بر دکترین تعامل سازنده، توانسته است چهره ایران را به یک تعامل گر منتقد تبدیل کند، تعامل گری که در حین حفظ جایگاه انتقادی خود نسبت به نظام بین الملل، این انتقاد را در چارچوب پذیرش قوانین بین المللی، تعامل سازنده با کنشگران و بازیگران بین المللی و منطقه ای اما با نگاه انتقادی، به هدف گرفتن حق خویش دنبال می کند. در اینجا دولت جمهوری اسلامی ایران دولتي چالش گر و آشوب گر در برابر نظم بین المللی نیست، بلکه دولت جمهوری اسلامی ایران، دولتي واقع گرا و عمل گرایی است که واقعیت ها و عمل گرایی خویش را در خدمت انتقاد سازنده خود، از نظم و نظام بین المللی قرار داده و این انتقاد از نظم و نظام را در مرزهای حصول به اهداف ملی خود ، مدیریت می کند. لذا اکنون شاهد آن هستیم بازتاب این معنا توانسته است دولت آمریکا را به سمتی ببرد که از نامه 48 سناتور به عنوان فرصتی در جهت تصویب توافق نهایی بین احتمالی، بین ایران و گروه 1+5 در شورای امنیت استفاده کند و تهدید نامه 48 نماینده در جهت تضعیف دولت اوباما را به فرصتی هم برای ایران و هم برای دولت حاکم در واشنگتن دی سی، تبدیل سازد.
مهم ترین چالش های سیاست های خارجی ایران در سال 93
مهم ترین چالش سیاست خارجی ایران، مدیریت پرونده هسته ای در داخل ایران به ویژه افکار عمومی توده ها و بالاخص در میان گروهی است که در ادبیات سیاسی ایران به دلواپسان مشهور شده اند. آقای ظریف تلاش کرد هم از سیاست سکوت و هم از سیاست توضیح در اتباط با پرونده هسته ای استفاده کند و در عین حال در بزنگاه های مورد نیاز اقتدار خویش را (که محصول حمایت رهبری می دانست) توانسته به انجام برساند. چنانچه دربسیاری از مواقع ظریف سکوت اختیار کرد و صبوری نمود و در زمان های دیگر مشاهده می شد که در مسیر پاسخگویی ، با صبوری خود و در عین حال با اتکا به جایگاه پاسخگویی در برابر افرادی که محترمانه به پرسش می پرداختند، در حرکت های ایذایی انجام مي داد و در بزنگاه هایی اقتدار خویش را نیز متکی بر حمایت های رهبری و شخص رئیس جمهور نشان مي دادند. در این مسیر رئیس جمهور نوعی حمایت تهاجمی را در سیاست خود مورد توجه قرار داد. يعني آقای روحانی با وجود آنکه تلاش می کند از ادبیات فاخر در ارتباط با مسائل سیاسی استفاده کند اما گاهی به دلیل نشان دادن اقتدار تهاجمی خود کلماتی را استفاده کرد که فی نفسه آن کلمات شایسته نبودند. برای مثال ایشان با ظرافت مخالفین دیپلماسی هسته ای ایران را بیسواد خطاب کرد. اگرچه کاربرد کلمه بیسواد از منظر منطق ادبیات سیاسی و دانشگاهی واژه فاخر نیست، اما از منظر منطق سیاسی ضرورت پیدا کرد. چرا که روحانی باید اقتدار تهاجمی خود را در دفاع از دیپلماسی هسته ای به رخ می کشید، تا امکان هجوم بیشتر مخالفان به شخص ظریف و تیم دیپلماتیک را سد می نمود. باور نگارنده این است که ادبیات به کار رفته محصول پژواک ادبیاتی بود که در دو دوره گذشته از آن استفاده شده بود. گذشته از اين چالش دوم، چالش مدیریت مقاومت سختي رژیم صهیونیستی و برخی از دولت های عربی به ویژه عربستان بود. آقای ظریف و دستگاه سیاست خارجی ایران تلاش کردند در چارچوب تحمل تحرکاتی که دولت عربستان و رژیم صهیونیستی و بعضی از دولت های هم سوی آشکار و پنهان با این دو بازیگر را مديريت كنند. بنابراین یکی از چالش های مهم در این زمینه باید در حوضه منطقه ای و در چارچوب تحرکات تل آویو و ریاض مشاهده کرد. همچنین چالش هایی که در حوضه تحرکات خاورمیانه ای به ویژه مسئله داعش و بهره برداری از داعش به عنوان شمشیر در ارتباط با پرونده هسته ای بود وزارت امور خارجه توانست با حمایت تحرکاتی در حرکت های فرامرزی در ارتباط با مبارزه با تروریسم به انجام می رساندند به نمایش بگذارد. عملکردی ژنرال مشهور ایرانی قاسم سلیمانی و حمایت هایی را که از طریق تحرکات وی در عرصه عمل سیاسی در چارچوب کنش های نظامی صورت گرفت در ارتباط با مبارزه با تروریسم شد موجب شد ، در عین حالی که ایران مقتدارنه ائتلاف جهانی ضدداعش به رهبری آمریکا را نپذیرفت، اما با تمام قدرت در برابر تحرکات داعش ایستاد و مدبرانه در جهت مدیریت این دو ( به گونه ای که هم ایران با نپیوستن به ائتلاف ضد داعش زمینه های هجمه بیشتر و اختلال در عملکرد دیپلماسی هسته ای را به وجود نیاورد و هم اینکه جمهوری اسلامی ایران بتواند در یک تحرک معنادار تاحدود زیادی زمینه ساز و زمینه پرور جلوگیری از تحرک داعش شود) بود.
واژگان كليدي: ايران در سالي كه گذشت، سياست خارجي ايران در سالي كه گذشت ، سياست خارجي ايران در سال 93، سياست خارجي ايران در 93