دکتر گلناز سعیدی
پژوهشگر ارشد روابط بین الملل
مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC
مقدمه
شرق آفریقا یکی از محورهای حیاتی در تعاملات تاریخی، فرهنگی و تمدنی ایران به شمار میرود. شواهد باستانشناسی، متون تاریخی و مطالعات ژنتیکی نشان میدهند که سواحل سواحل اقیانوس هند — از جمله نواحی زنگبار، تانزانیا، کنیا و جزایر نزدیکی — در مسیر تجارت دریایی ایران با شبهجزیره فارس و خلیج فارس قرار داشتهاند (Chittick, 1974).
مثلاً کاوشهای نویل چیتیک در کیلوآ (Kilwa Kisiwani) نشان دادهاند که این شهر ساحلی دارای لایههای فرهنگی و معماری است که با تجارت ایرانی‑خلیجی مرتبطاند و بنابراین ایران توانسته بود از طریق این شبکه تاریخی یک پیوند تمدنی برقرار کند (Chittick, 1974).
علاوه بر بعد تجاری، ارتباطات فرهنگی نیز حضور داشته است. پژوهشهای جیمز دِ وِر آلن نشان میدهند که هویت سواحلی (Swahili) متأثر از ترکیب مردم بومی، عرب تاجر و مهاجران ایرانی بوده است و البته با گفتمان «شیرازیها» در سنت محلی این منطقه پیوند خورده است (Allen, 1993).
زبانسواحلی،بهعنوانزبانمشترکمنطقهساحلیشرقآفریقا،شاملواژگانبسیاریباریشهفارسیاستکهخودگواهیبرپیوندبلندمدتفرهنگیایرانبااینمنطقهاست (Nurse & Spear, 1985).
در دوران معاصر، جمهوری اسلامی ایران با بهرهگیری از این سرمایههای تمدنی و فرهنگی، شرق آفریقا را یکی از حوزههای مهم دیپلماسی فرهنگی، توسعه جنوب‑جنوب و نزدیکی تمدنی خود ارزیابی میکند. این منطقه با داشتن موقعیت ژئوپلیتیکی منحصر به فرد، جمعیت جوان و شبکههای فرهنگی تأثیرگذار، ظرفیت بالایی برای تقویت حضور تمدنی ایران در عرصه جهانی دارد.
بنابراین، بررسی جایگاه تمدنی و فرهنگی ایران در شرق آفریقا و تحلیل فرصتها و چالشهای پیشروی آن، نه تنها از منظر تاریخ و فرهنگ بلکه از منظر سیاست بینالملل و دیپلماسی فرهنگی حائز اهمیت است. این پژوهش در صدد است تا با اتکا به منابع قابل دسترسی، تصویر روشنی از این جایگاه ارائه دهد.
فصل اول: پیشینه تاریخی روابط ایران و شرق آفریقا
۱–۱– تعاملات معاصر و بازخوانی تاریخ تمدنی
روابط میان ایران و منطقه شرق آفریقا، اگرچه سابقهای دیرینه دارد، اما طی دهههای اخیر نیز مورد بازخوانی قرار گرفته است. پژوهش تازهای با عنوان «A Successful Model of Acculturation: Historic Overview of Baloch Migration from West and South Asia to East Africa» نشان میدهد که مهاجرت گروههایی از بلوچهای ایران به شرق آفریقا از ابتدای قرن هیجدهم به بعد، یکی از زمینههای مهم تحولات فرهنگی در این منطقه بوده است (Arabahmadi et al., 2023).
از سوی دیگر، در گزارش «Iran’s Quest for Influence in Africa» آمده است که ایران در قرن بیستویکم با نگاهی استراتژیک به آفریقا روی آورده و از طریق دیپلماسی فرهنگی، اقتصادی و امنیتی در تلاش برای بازیابی نقش خود در گستره جنوب–جنوب بوده است (Schiavi, 2024).
۱–۲– موقعیت ژئوتاریخی و تمدنی مسیر اقیانوس هند
شرق آفریقا، بهویژه نواحی ساحلی مشرف به اقیانوس هند، از دیرباز بخشی از شبکهی ژئوتاریخی و تمدنی گستردهای بوده که ایران، شبهجزیره عربستان، هند و جنوب شرق آسیا را به هم پیوند میداد. این مسیر دریایی، نه تنها راهی برای مبادلهی کالا، بلکه گذرگاهی برای انتقال اندیشه، آیین، زبان و هنر میان تمدنهای بزرگ شرق بوده است. موقعیت جغرافیایی ممتاز سواحل سواحلی ـ از سومالی تا موزامبیک ـ آن را به نقطهای استراتژیک در مسیر تجارت جهانی پیشامدرن تبدیل کرد؛ جایی که کشتیهای ایرانی، هندی و عربی قرنها پهلو میگرفتند و با خود نشانههای تمدنی متفاوت اما درهمتنیدهای میآوردند.
در این میان، ایران به عنوان یکی از مراکز تمدنی فعال در مسیر اقیانوس هند نقشی محوری ایفا میکرد. از دوران هخامنشی تا ساسانی، و سپس در دوره اسلامی، بنادر جنوبی ایران همچون سیراف، بندرعباس، قشم و هرمز، به دروازههای ارتباطی ایران با شرق آفریقا تبدیل شدند. بازرگانان ایرانی از این بنادر رهسپار سرزمینهای دور میشدند و کالاهایی چون منسوجات، فلزات، سفالینهها و ادویهجات را مبادله میکردند. اما آنچه بیش از همه ماندگار شد، فرهنگ و شیوهی زیست ایرانی بود که در تعامل با جوامع آفریقایی رنگ محلی به خود گرفت و به بخشی از فرهنگ سواحلی تبدیل شد.
مفهوم ژئوتاریخی بودن این مسیر به این معناست که اقیانوس هند صرفاً یک پهنه آبی نبود، بلکه همچون شاهراهی فرهنگی و تمدنی عمل میکرد که ملتها را به هم پیوند میداد. در این مسیر، ایران نه در حاشیه، بلکه در مرکز شبکهای از مبادلات قرار داشت. سفرنامههایی چون نوشتههای ابنبطوطه و نیز منابع جغرافیدانان اسلامی همچون اصطخری و مقدسی، از حضور گسترده ایرانیان در شهرهایی چون کیلوآ، زنگبار و مومباسا یاد کردهاند. حتی در نامهای محلی نیز ریشههایی از حضور ایرانیان دیده میشود، چنانکه برخی از خاندانهای قدیمی شرق آفریقا خود را از «شیرازیان» میدانند؛ مهاجرانی که از جنوب ایران به این سرزمینها آمدند و با مردم بومی درآمیختند.
این تعاملات تمدنی چندلایه نه تنها به رونق اقتصادی منطقه انجامید، بلکه به شکلگیری نوعی همزیستی فرهنگی انجامید که ویژگی آن آمیزش زبان، دین، هنر و معماری بود. تأثیرات ایرانی در ساختار اجتماعی سواحلی، در الگوهای خانوادگی، در باورهای مذهبی و حتی در موسیقی و خوراک سنتی دیده میشود. در واقع، مسیر اقیانوس هند را باید بهمثابه یک «فضای تمدنی» در نظر گرفت که در آن، ایران با حفظ هویت فرهنگی خود، به شریک فعال در ساختار تمدنی آفریقا بدل شد.
بدینترتیب، موقعیت ژئوتاریخی مسیر اقیانوس هند و نقش تمدنی ایران در آن، نه تنها در گذشته بلکه در دوران معاصر نیز اهمیت دارد. این مسیر میتواند همچنان بستر تعامل فرهنگی و اقتصادی نوین باشد و بر ظرفیتهای تاریخی پیوند ایران و شرق آفریقا در عرصهی دیپلماسی فرهنگی و همکاری جنوب–جنوب تأکید کند.
۱–۳– ابزارهای فرهنگی و تمدنی ایران در شرق آفریقا
یکی از ابعاد مهم این روابط تمدنی، حضور فرهنگی و زبانی ایران در منطقه است. پژوهشها جدید مانند «Iran’s Public Diplomacy and Religious Soft Power in Africa» نشان میدهد که ایران از دهه ۲۰۲۰ میلادی ابزارهای دیپلماسی فرهنگی، مذهبی و نرم در آفریقا بهکار برده است تا ظرفیت نفوذ خود را ارتقا دهد (Alibabalu & Sarkhanov, 2023).
اینابزارهاشاملبورسیههایتحصیلی،فعالیتهایفرهنگی،کمکهایمذهبیوگردشگریفرهنگیهستند.
۱–۴– بازتاب ایرانیشدن در فرهنگ محلی
از جمله مهمترین منابع فرهنگی در بررسی پیوندهای تاریخی ایران با شرق آفریقا، تأثیر ژرف زبان، هنر، معماری و حتی آیینهای اجتماعی ایرانی در سواحل سواحلی است؛ تأثیری که نه حاصل یک تماس کوتاهمدت، بلکه نتیجهی قرنها دادوستد، مهاجرت و همزیستی میان مردمان دو سوی اقیانوس هند است. سواحل کنونی کنیا، تانزانیا و زنگبار از سدههای میانه به یکی از مسیرهای اصلی حضور ایرانیان، بهویژه بازرگانان و دریانوردان شیرازی، تبدیل شد و این حضور رفتهرفته در بافت فرهنگی و اجتماعی منطقه ریشه دواند.
در سالهای اخیر، دانشگاهها و مراکز علمی شرق آفریقا نیز به این میراث مشترک توجه ویژهای نشان دادهاند. از جمله، کنفرانس علمی دانشگاه نایروبی با عنوان «جستوجوی ردپای فرهنگ و تمدن ایران در جوامع ساحلی شرق آفریقا» کوشید تا با بررسی شواهد تاریخی، باستانشناختی و زبانی، ابعاد ناشناختهی این تعامل را روشن سازد. در این همایش، پژوهشگران بر نقش خانوادهها و مهاجران ایرانیتبار موسوم به «شیرازیها» تأکید کردند که در قرون چهاردهم تا هفدهم میلادی با تأسیس شهرکها، مساجد و کارگاههای هنری، به انتقال الگوهای فرهنگی ایران به این خطه کمک کردند.
سبک معماری «شیرازی» که هنوز در زنگبار، کیلوآ و پمبا دیده میشود، بازتابی از ذوق و اندیشهی ایرانی در فضای استوایی شرق آفریقاست. بناهای گچی با دیوارهای سفید، درهای منبتکاریشده با نقوش گیاهی، ایوانهای باز و حیاطهای مرکزی نشان میدهد که ایرانیان نه تنها ساختار فیزیکی شهر را دگرگون کردند بلکه زیباییشناسی و شیوهی زیستن در آن را نیز متأثر ساختند. این عناصر، بعدها در معماری سنتی سواحلی تثبیت شد و بهصورت بخشی از هویت محلی درآمد.
از سوی دیگر، ردپای زبان فارسی در واژگان سواحلی نشانهای روشن از ارتباط فکری و فرهنگی میان دو ملت است. پژوهشهای زبانشناسان سواحلی نشان میدهد که بسیاری از واژههای مرتبط با دربار، تجارت، پوشاک و آیینها از فارسی و از طریق ایرانیان مسلمان وارد این زبان شدهاند. برای نمونه واژههایی چون diwani (دیوان)، shah (شاه)، chai (چای) و bazaar (بازار) نهتنها در گفتار روزمره بلکه در متون کهن سواحلی نیز بهکار رفتهاند.
افزون بر زبان و معماری، هنر ایرانی در شرق آفریقا چهرهای چندبعدی یافته است. از تأثیر کاشیکاری و نقشهای هندسی ایرانی در تزئینات مساجد گرفته تا حضور مضامین عرفانی در اشعار محلی، همه گویای پیوندی عمیق میان عرفان ایرانی و روحیهی دینداری مردم سواحلی است. برخی آیینهای مذهبی، همچون مراسم سوگواری محرم یا نواهای مذهبی با سازهای محلی، نشانههایی از تأثیر فرهنگی جنوب ایران، بهویژه بوشهر و هرمزگان، را در خود دارند.
بدینترتیب، شرق آفریقا نه صرفاً به عنوان مقصد بازرگانی ایرانیان، بلکه بهمثابه عرصهای برای تداوم و بازآفرینی فرهنگ ایرانی در بستر آفریقایی قابل مطالعه است. این میراث مشترک امروز نیز در حافظهی تاریخی مردم منطقه زنده است و میتواند مبنایی برای تقویت دیپلماسی فرهنگی معاصر ایران در قاره آفریقا قرار گیرد.philosophy.uonbi.ac.ke
۱–۵– تأثیر مهاجرت بلوچهای ایرانی در ساحل شرق آفریقا
یکی از سطوح کمتر شناختشده ولی بسیار مهم در تعامل ایران و شرق آفریقا، مهاجرت جوامع بلوچ ایرانی به سواحل این منطقه است. پژوهشی از Amirbahram Arabahmadi و همکارانش نشان میدهد که بلوچهای ایرانی ـ پاکستانی از قرن هفدهم به بعد در سواحل شرقی آفریقا (تانزانیا، کنیا، زنگبار) مستقر شدهاند و نقش قابل توجهی در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلی داشتهاند (Arabahmadi et al., 2023).
اینمهاجرتنهصرفاًبهمنظورجستوجویفرصتهایتجاریبوده،بلکهدرچارچوبشبکههایدریاییایرانوعمانشکلگرفتهاست؛بهویژهزمانیکهسلطنتعمانحضورخودرادرزنگبارتقویتکردوبلوچهابهعنواننیرویکاریونظامیدرآنمنطقهبهکارگرفتهشدند.
این حضور موجب شد بسیاری از واژگان، شیوههای معماری، مناسک اجتماعی و مدل بنگاههای تجاری با مؤلفههای ایرانی یا شبهخلیجی آمیخته شود. بهعنوان مثال، در منطقه زنگبار محلههایی که بلوچها بودند تا امروز به محلات «بلوچی» یا «بلوچستانی» شناخته میشوند. این مسئله نشان میدهد که پیوند فرهنگی ایران با شرق آفریقا تنها از طریق تجار و شیرازیها نبوده، بلکه از مسیر مهاجرت گروههای ایرانینسب نیز گسترش یافته است.
۱–۶– بازخوانی معاصر روابط ایران با شرق آفریقا در نگاه راهبردی ایران
در دوران معاصر، و به ویژه از دهه ۱۳۸۰ شمسی به بعد، کشور ایران رویکرد فعالتری نسبت به منطقه شرق آفریقا اتخاذ کرده است. مطالعهای با عنوان «Iran’s Public Diplomacy and Religious Soft Power in Africa» نشان میدهد که ایران از ابزارهایی چون دیپلماسی عمومی، نرمافزار فرهنگی و مذهبی استفاده کرده تا روابط خود را با کشورهایی مانند تانزانیا، غنا و نیجریه تعمیق بخشد (Alibabalu & Sarkhanov, 2023).
افزونبراین،گزارش «Expanding Horizons: Iran’s Strategic Engagements in Sub‑Saharan Africa» منتشرشده در ۲۰۲۴، نشان میدهد که ایران در حوزه آفریقای جنوب صحرای بزرگ (Sub‑Saharan) به دنبال گسترش حضور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است و از جمله از مسیر صید منابع، همکاری کشاورزی، و افزایش نقش در مسیرهای ترانزیتی دریایی بهرهبرداری میکند (Kohnert, 2024).
فصل دوم: جایگاه فرهنگی و تمدنی ایران در شرق آفریقا
۲–۱– نقش تاریخی ایران در شکلگیری تمدن سواحلی
سواحل شرق آفریقا، بهویژه زنگبار، کیلوآ، لامو و مومباسا، از دیرباز محل تعاملات فرهنگی، مذهبی و تجاری ایران و شبهجزیره فارس بودهاند. پژوهش جدیدی نشان میدهد که ایرانیان بازرگان و مهاجر، از جمله خانوادههای شیرازی و بلوچ، نه تنها در تجارت دریایی بلکه در شکلگیری هویت اجتماعی و فرهنگی منطقه نقش داشتهاند (Arabahmadi et al., 2023).
این تعاملات موجب وارد شدن عناصر معماری ایرانی، مانند استفاده از کتیبهها و سبک گنبدی مساجد، و همچنین واژگان فارسی به زبان سواحلی شد. برای نمونه، معماری مسجد جامع زنگبار نمونهای از همآمیزی سبک ایرانی و محلی است (Horton, 1996).
۲–۲ در قرن بیستویکم، ایران با بهرهگیری از قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی، جایگاه تاریخی خود را در شرق آفریقا تقویت کرده است. این تلاشها شامل ارائه بورسیههای تحصیلی برای دانشجویان کشورهای شرق آفریقا، حمایت از فعالیتهای مذهبی شیعی و اهل سنت، و برگزاری کارگاهها و سمینارهای آموزشی و فرهنگی میشود (Alibabalu & Sarkhanov, 2023). چنین اقداماتی موجب افزایش تعامل مردمبهمردم، ارتقای نفوذ فرهنگی و تقویت تصویر ایران بهعنوان یک شریک تمدنی و تاریخی در منطقه شده است. ایران با ایجاد مراکز فرهنگی و آموزشی، از جمله مدارس و مراکز دینی و دانشگاهی مانند International Al-Mustafa University، دانشجویان و طلاب آفریقایی را جذب کرده و بدین ترتیب ضمن انتقال زبان، فرهنگ و ارزشهای ایرانی، به ایجاد شبکههای انسانی و فرهنگی در منطقه کمک کرده است (İnan, 2022). همچنین حضور رسانهای ایران در قالب شبکههای تلویزیونی و فعالیتهای دیجیتال به زبانهای محلی و انگلیسی، در تبیین نگاه فرهنگی و تمدنی ایران نقش مهمی ایفا کرده و تصویر آن را فراتر از یک بازیگر سیاسی صرف، به یک شریک فرهنگی قابل اعتماد ارتقا داده است (Alibabalu & Sarkhanov, 2023; Les Clés du Moyen-Orient, 2023). برگزاری همایشها، نمایشگاهها و رویدادهای هنری و علمی نیز فضایی برای گفتوگوی فرهنگی فراهم کرده است که فراتر از سطح رسمی دولتها، تعاملات مردمی را تقویت میکند (MPRA, 2023). به طور کلی، این ابزارها نشان میدهند که ایران با تکیه بر میراث تاریخی و فرهنگی خود، در شرق آفریقا حضوری پایدار و چندبعدی ایجاد کرده است و این حضور میتواند مبنایی برای همکاریهای آتی در حوزههای آموزشی، مذهبی و هنری باشد.
۲–۳– ایران و بازاریابی فرهنگی در شرق آفریقا
مطالعات نشان میدهد که ایران تلاش میکند از طریق محصولات فرهنگی و گردشگری و همچنین برگزاری نمایشگاهها و رویدادهای فرهنگی، حضور خود را در شرق آفریقا پررنگ کند. در گزارشی تحت عنوان «Iranian Cultural Diplomacy in Sub‑Saharan Africa» آمده است که این فعالیتها سبب تقویت هویت مشترک و پیوندهای تاریخی شده و زمینههای همکاریهای اقتصادی و آموزشی را نیز فراهم میآورد. (Kohnert, 2024)
۲–۴– تأثیر ایرانیان بر زبان و فرهنگ سواحلی
حضور ایرانیان در شرق آفریقا، بهویژه در سواحل اقیانوس هند، نمودهای ملموس و چندبعدی دارد که یکی از بارزترین آنها تأثیر زبان فارسی بر زبان سواحلی است. پژوهشها نشان میدهند که زبان سواحلی (Kiswahili) حاوی صدها واژه فارسی است که در محاوره روزمره، نام مکانها، اصطلاحات تجاری، مذهبی و فرهنگی کاربرد دارند (Horton & Middleton, 2000). این دخالت زبانی تنها بازتاب ارتباط اقتصادی و تجاری ایران با شرق آفریقا نیست؛ بلکه گواهی است بر پیوند تاریخی و فرهنگی مستمر و نقش فعال ایرانیان در شکلدهی به جوامع محلی.
ایرانیان که از سواحل جنوبی ایران و بهویژه شیراز و بندرعباس به شرق آفریقا مهاجرت کرده بودند، در مقام بازرگان، دریانورد، کارگر و شهرساز با مردم بومی ارتباط برقرار کردند و بدین ترتیب واژگان و مفاهیم فرهنگی خود را وارد زبان و زندگی روزمره سواحلی نمودند. به عنوان مثال، بسیاری از واژههای مرتبط با تجارت، طلا و جواهر، وسایل خانگی، گیاهان و خوراک، از فارسی به سواحلی راه یافتهاند (Iranica Online, 2023).
این تأثیر زبانی، بخشی از تأثیر گستردهتر فرهنگی ایرانیان است که شامل معماری، موسیقی، آیینها و حتی نامهای خانوادگی در جوامع ساحلی میشود. برخی از خاندانهای ساحلی خود را «شیرازی» میدانند که نشاندهنده بازشناسی هویتی و فرهنگی این ارتباط دیرینه است (Wikipedia, 2023). به این ترتیب، زبان سواحلی نه تنها به عنوان یک ابزار ارتباطی بلکه به عنوان محملی برای انتقال و بازتولید میراث فرهنگی ایرانی عمل کرده و نقش تمدنی ایران در شرق آفریقا را بازتاب میدهد.
فصل سوم: فرصتها و چالشهای تمدنی ایران در شرق آفریقا
۳–۱– فرصتهای تمدنی ایران در شرق آفریقا
شرق آفریقا به دلیل پیشینه تاریخی، موقعیت ژئوپلیتیکی و جمعیت جوان، زمینههای متعددی برای حضور تمدنی و فرهنگی ایران فراهم کرده است:
شبکه تاریخی فرهنگی: روابط تاریخی ایران با سواحل شرق آفریقا، شامل حضور شیرازیها، بلوچها و بازرگانان ایرانی، ظرفیت ایجاد همکاریهای فرهنگی و آموزشی را تقویت میکند. (Arabahmadi et al., 2023)
دیپلماسی فرهنگی معاصر: برنامههای بورسیه تحصیلی، آموزشهای مذهبی و فرهنگی، و فعالیتهای نرمافزاری جمهوری اسلامی ایران، موجب تقویت پیوندهای فرهنگی و افزایش نفوذ نرم ایران شده است (Alibabalu & Sarkhanov, 2023).
امکان همکاری اقتصادی و گردشگری فرهنگی: میراث فرهنگی ایرانی در زنگبار، لامو و کیلوآ میتواند به عنوان موتور گردشگری فرهنگی و اقتصادی مورد بهرهبرداری قرار گیرد، و همزمان زمینههای ایجاد پروژههای مشترک آموزشی و پژوهشی را فراهم کند(Kohnert, 2024).
۳–۲– چالشهای تمدنی ایران در شرق آفریقا
با وجود فرصتها، برخی چالشها نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد:
رقابت منطقهای و جهانی: کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، چین و ترکیه حضور فعال و برنامههای گسترده فرهنگی و اقتصادی در شرق آفریقا دارند، و این رقابت بر نفوذ ایران تأثیر میگذارد (Schiavi, 2024).
کمبود منابع و زیرساختها: محدودیتهای مالی، ظرفیتهای محدود دیپلماسی فرهنگی و کمبود شبکههای آموزشی گسترده، مانع اجرای برنامههای بزرگ و مستمر میشود.
تفاوتهای فرهنگی و مذهبی: ایران عمدتاً با ابزارهای فرهنگی و مذهبی شیعی فعالیت میکند، در حالی که اکثر جوامع شرق آفریقا پیرو سنتهای اهل سنت هستند. این تفاوت نیازمند استراتژیهای تطبیقی است (Alibabalu & Sarkhanov, 2023).
بیثباتی سیاسی و امنیتی منطقه: ناآرامیها، تهدیدهای دریایی و مشکلات سیاسی در برخی کشورها مانند سومالی، تانزانیا و کنیا، اجرای برنامههای بلندمدت فرهنگی و تمدنی را دشوار میسازد (Kohnert, 2024).
فصل چهارم:
نتیجه
ایران در طول تاریخ خود، پیوسته نقشی تمدنی و فرهنگی در سواحل شرقی آفریقا ایفا کرده است؛ نقشی که ریشههای آن به دوران باستان و بهویژه دوره اسلامی بازمیگردد. حضور دریانوردان، بازرگانان و مهاجران ایرانی در شهرهایی مانند مومباسا، زنگبار و کیلوای کنونی، باعث شکلگیری نوعی پیوستگی فرهنگی و زبانی میان دو حوزه تمدنی ایران و شرق آفریقا شد. این تعامل تاریخی نه تنها در معماری، زبان، و آیینهای مذهبی منطقه اثرگذار بود، بلکه نوعی درک مشترک از مفاهیم اخلاقی، دینی و اجتماعی میان جوامع مسلمان شرق آفریقا و ایرانیان پدید آورد.
در دوران معاصر، جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر این پیشینه تمدنی و فرهنگی، توانسته است پیوندهای نرم و معناداری را از طریق دیپلماسی فرهنگی و آموزشی احیا کند. اعطای بورسیههای تحصیلی، گسترش آموزش زبان فارسی، برگزاری هفتههای فرهنگی، و همکاری با دانشگاهها و نهادهای دینی شرق آفریقا از جمله اقدامات موفقی است که به تقویت چهره ایران در افکار عمومی و نخبگان منطقه انجامیده است. این روند، ضمن ترویج فرهنگ و هنر ایرانی، به درک متقابل میان ملتها کمک کرده و جایگاه ایران را به عنوان یک قدرت فرهنگی و معنوی در آفریقا تثبیت نموده است.
از سوی دیگر، میراث مادی و معنوی ایران در این منطقه، از جمله آثار تاریخی و سنتهای زبانی و مذهبی، ظرفیتهای فراوانی برای توسعه گردشگری فرهنگی و همکاریهای اقتصادی دارد. بازسازی و معرفی این پیوندها میتواند در آینده نزدیک، به شکلگیری مسیرهای تازهای برای دیپلماسی اقتصادی، گردشگری مذهبی و همکاریهای فرهنگی میان ایران و کشورهای شرق آفریقا بینجامد.
منابع
- Alibabalu, S. S., & Sarkhanov, T. (2023). Iran’s Public Diplomacy and Religious Soft Power in Africa. Politics & Religion Journal, 17(2), 411‑433.
- Arabahmadi, A., Mozaffari‑Falarti, M., & Fauzi Abdul Hamid, A. (2023). A Successful Model of Acculturation: Historic Overview of Baloch Migration from West and South Asia to East Africa. KEMANUSIAAN: The Asian Journal of Humanities, 30(1), 75‑96.
- Horton, M. (1996). Shanga: The Archaeology of a Muslim Trading Community on the Coast of East Africa.
- Horton, M., & Middleton, J. (2000). The Swahili: The Social Landscape of a Mercantile Society.
- İnan, 2022: https://dergipark.org.tr/en/download/article-file/2378860
- Iranica Online (2023). Persian Loanwords in Swahili. https://www.iranicaonline.org/articles/east-africa-ii-persian-loanwords-in-swahili
- Les Clés du Moyen-Orient, 2023: https://www.lesclesdumoyenorient.com/Iran-on-the-offensive-in-Africa.html
- Kohnert, D. (2024). Expanding Horizons: Iran’s Strategic Engagements in Sub‑Saharan Africa.
- Schiavi, F. (2024). Iran’s Quest for Influence in Africa. NDCF Paper.University of Nairobi (2024). University of Nairobi Explores Persian Influence on East African Culture and Trade.
- University of Nairobi. (2024). University of Nairobi Explores Persian Influence on East African Culture and Trade. Retrieved from https://philosophy.uonbi.ac.ke/index.php/node/364
- Wikipedia (2023). Shirazi people. https://en.wikipedia.org/wiki/Shirazi_people