معصومه محمدی
پژوهشگر روابط بین الملل
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
روابط حاکم میان ایران و چین از اهمیت بالایی در نظام بین الملل برخوردار است به طوری که نزدیکی این دو کشور اثرات بسیار مهمی در نظم نظام بین الملل و نظام سیاسی جهان و منطقه را دارا است. به طور کلی تمامی تحلیل ها و انتقادات بیان شده در خصوص توافق 25 ساله ایران و چین بر پایه و اساس سند غیر رسمی منتشر شده است و نقد اساسی بر این توافق نامه را میتوان عدم نشر و آگاهی جامعه از متن اصلی و رسمی برشمرد که خود به عنوان نقطعه ضعفی بنیادین در امضای این توافقنامه است.
در خصوص نوع روابط و امضای توافقنامه میان ایران و چین دیدگاههای متفاوتی بیان شده که هرکدام از این دیدگاه ها به بررسی ابعاد مختلف این توافقنامه و شرایط حاکم بر آن سخن گفته اند. از جمله دیدگاهها که نوع روابط و همکاری میان ایران و چین را نقد کرده و آن را به نفع ایران نمیداند گروهی است که استدلال می کند ، نظام اقتصادی ایران تا زمانی که ترمیم نشود هرگونه همراهی و توسعه روابط با کشورهای خارجی فقط بر مشکلات و دغدغههای مردم آن اضافه میکند و اتفاق مثبتی در جهت توسعه کشور رخ نخواهد داد. دلیل بر ایجاد این نوع نگرش، نبود یک الگوی توسعه منظم و دقیق و به اصطلاح سازمان یافته در کشور است . متاسفانه ایران در اجرای برنامههای توسعه موفق نبوده است .تبدیل شدن جامعه کشاورزی و منزوی و بسته چین به یک هژمونی اقتصادی قدرتمند طی دهه های اخیر خود بیان کننده و به وجود آورنده نوعی جنگ سرد میان چین و آمریکا است . تلاش آمریکا بر وحدت دموکراسی برای مقابله با پیشروی چین و نگرانی و هراس کشورهای عربی از قدرت یابی و ایجاد ائتلاف های چین در منطقه می باشد.
همچنین کشورهای حاشیه خلیج فارس به دلیل روابط اقتصادی و صادرات نفتی که باکشور چین داشتنه اند که نسبت به ایجاد ائتلاف آمریکایی علیه چین مردد می باشند. چرا که این ائتلاف ها پیامدهای اقتصادی و محاسبات راهبردی منطقه را تحتالشعاع قرار خواهد داد. چین خیلی سریع و پر شتاب در ۲۰ سال اخیر روند رشد اقتصادی را طی کرده است که میتوان تنها هدف چین را از سرعت پرشتاب در اقتصاد کسب جایگاه هژمونی در جهان و مقابله با استراتژیهای آمریکایی در خصوص حضور و تحریم و سلطه بر دیگر کشورها دانست. ایجاد ائتلاف چین با کشورهای منطقه را میتوان در کسب منافع بیشتر آن دانست و جمهوری اسلامی ایران به دلیل موقعیت خاص استراتژیک و منابع نفت و گاز غنی دلیل خوبی برای کسب منافع و ایجاد همکاری استراتژیک میان طرفین است. زیرا ایران میتواند از این موقعیت در جهت صادرات محصولات خود به بازار چین و فروش منابع نفت و گاز خود به چین که بیش از نیمی از انرژی خود را از خاورمیانه تهیه میکند داشته باشد و به عنوان بزرگترین صادر کننده منطقه و کسب منافع بیشتر بهره مند گردد. همکاری میان ایران و چین می تواند عاملی در عقب نشینی و فروکش کردن تحریم های غرب علیه شرق و کوتاه آمدن آمریکا از مواضع سرسختانه خویش باشد . این امر زمانی تحقق می یابد که تدوین روابط بلند مدت با قدرت اقتصادی چون چین کاملا مبتنی بر کسب منافع ملی و بر اساس پلن های مشخصی صورت پذیرد .
یک جاده یک کمربند که پیشبرد آن برای ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است می تواند حاکی از افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه و بالا رفتن تبادلات و سرعت آنها در قلمرو خاکی باشد. از دیدگاه چینی ایران کشوری با نفوذ جهانی و دارای منابع مالی نفت و گاز است و جمهوری اسلامی ایران میتواند نقش سازندهای در منطقه خاورمیانه برای ترویج صلح و ثبات باشد. تفاوت رویکرد و نگرش سیاست خارجی چین در منطقه در مقایسه با رویکرد آمریکایی که در فکر گسترش شکاف های سیاسی است چین را به دنبال ایجاد اهداف مشترک بر پایه منافع طرفین و تبدیل آن به اتحادیه استراتژیک و حفظ منافع منطقه ای و در نهایت ایجاد صلح و دوستی منطقهای رهنمود می سازد. .نگاه چین به ایران نگاهی راهبردی از منظری بلندمدت با کسب منافع طرفین است و لازمه آن ایجاد اطمینان دوطرفه و انجام تبادلات اطلاعات و گسترش دیپلماسی عمومی است و این عوامل قدمی مثبت در اعتماد سازی طرفین میباشد. هدف چین از امضای توافق با ایران فاقد رویکرد و پارادایم نظامی و تهدیدی علیه منافع طرف ایرانی است. زمینه اعتمادسازی طرفین در خصوص اهداف و نیات آشنا شدن به زیرساخت های طرفین توافقنامه می باشد. زیرساخت هایی که زبان، فرهنگ، مذهب، قومیت، سیاست داخلی و خارجی آن را شامل می گردد.
روابط میان دو کشور که هدف آنها ایجاد شراکت راهبردی و یا استراتژیک است باید بر پایه تعامل و تفاهم همکاری و اتحادی باشد که از حالت پتانسیل به فعلیت تبدیل شود و متاسفانه در طی این سالها رابطه ما در دیگر ائتلاف ها در مرحله تعامل باقی مانده و به مراحل بعدی راه نیافته است و طی چند سال اخیر تلاش در جهت قدم نهادن به مرحله تفاهم بوده. اما این توافقنامه گامی مهم در حرکت به سوی همکاری است و همکاری نیاز به یک برنامه جامع و عملیاتی دارد که میان دولتها تبیین شده تا وارد مرحله همکاری شوند. از جمله پایه های برنامههای جامع و عملیاتی باید به تقویت اعتماد طرفین و تعامل ایده ها و نظریات نخبگان دو طرف در جهت تسهیل نمودن شرایط اشاره کرد که به دلیل وجود اختلافات در زیرساختها و سیاست خارجی دو طرف باید به نوعی تعاملات و تبادلات صورت پذیرد که آسیبی به مسیر رابطه و صورت اصلی قضیه وارد نشود .البته شایان ذکر است که امضای توافق نامه با چین به منزله ارتباطی یک طرفه فقط با یک کشور نمی باشد، بلکه باید دیگر شریکان راهبردی را نیز در زمره پیوستن به ائتلاف و ایجاد همکاری مستمر و پایدار شریک نمود و تحت هیچ شرایطی به هدف اولیه کشور که کسب حداکثری منافع و تبدیل تهدید ها به فرصت و ایجاد رقابت به جای دشمنی است توجه نمود.
واژگان كليدي: توافق ,ایران , چین,تاثیر ,منطقه, معصومه محمدی