تنور سرد انتخابات ریاستجمهوری 2013 ارمنستان

مهدی حسینی تقیآباد
مرکز بینالمللی مطالعات صلح – IPSC
مقدمه
تنور انتخابات ارمنستان که همواره گرم بوده است، در زمستان امسال خاطرهای سرد و بیرونق از خود برجای خواهد گذاشت. انتخاباتی که تقریبا تمامی گمانهزنیها و نظرسنجیها حکایت از پیروزی قاطع سرژ سرکیسیان، رئیسجمهور فعلی ارمنستان، در آن دارند. جالب اینکه نه اعتصاب غذا و نه سوءقصد به جان کاندیداها هم منجر به گرم شدن تنور ششمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری ارمنستان نشده است. رقابتی که عملاً نتیجهی آن در روز یکشنبه 17 اردیبهشتماه 1391 (6 ماه مه 2012)، در جریان انتخابات پارلمانی و پیروزی حزب جمهوریخواه مشخص شد.
کلیدواژهها: انتخابات ریاستجمهوری، سرژ سرکیسیان، حزب جمهوریخواه، حزب ارمنستان شکوفا
پیشینه موضوع
تاکنون هر یک از روسای جمهور ارمنستان برای دو دوره به ریاست این کشور انتخاب شدهاند و جالب آنکه جانشینانشان پیشتر به عنوان نخستوزیر آنها فعالیت میکردهاند؛ نخستوزیرانی که پس از رسیدن به قدرت، فرای روابط تیره یا حسنهی پیشین، تلاش جدی برای به حاشیه راندن و مهار سلف خویش به انجام رساندهاند. در فضای حاکمیت سیاسی ارمنستان مسالهی قرهباغ، روابط خارجی، وضعیت اقتصادی و دیاسپورای ارمنی از اهم موارد تعیینکننده در سرنوشت دولتها در ارمنستاناند. برای نمونه بروز نشانههایی مبنی بر عدول از سیاست مورد وفاق ارامنه در موضوع قرهباغ و گام برداشتن ترپتروسیان به سوی انجام مصالحهای در قرهباغ، که دستاوردهای مطلوب ارامنه را دربرنمیگرفت به ناتمام ماندن دورهی ریاستجمهوری او منجر شد. او که بهعنوان نخستین رئیسجمهور ارمنستان در 16 اکتبر 1991 قدرت را در دست گرفته و در انتخابات پرشائبهی 22 سپتامبر 1996، نیز مجددا به ریاستجمهوری انتخاب شده بود، در نتیجهی حرکت به سمت مصالحه در مناقشهی قرهباغ با متعهد شدن به واگذاری بخش بزرگی از مناطق اشغالی قرهباغ به جمهوری آذربایجان در ازای گشوده شدن مرزهای ترکیه به روی ارمنستان و دریافت برخی امتیازات دیگر که از منظر غالب مردم ارمنستان غیرقابل پذیرش بود، با عدم تمکین وزرای کلیدی کابینه به رهبری روبرت کوچاریان، نخستوزیر وقت، مواجه شد و در نتیجهی فشارهای وارده ناگزیر به استعفا گشت. هر چند که در استعفای ترپتروسیان اتهامات مالی و سیاسی نیز مطرح بود، اما تردیدی وجود نداشت که گذر از برخی خطوط قرمز و فروغلطیدن وی در تعاملاتی عمیق با غرب، به عمر ریاستجمهوری او خاتمه داد. جانشین وی، روبرت کوچاریان، بود. فردی متولد قرهباغ که پیش از انتصاب به نخستوزیری ارمنستان، رئیسجمهور دولت خودخواندهی قرهباغ بود و سابقه نخستوزیری قرهباغ را نیز در کارنامه داشت. جالب اینکه سرژ سرکیسیان، رئیسجمهور بعدی ارمنستان نیز متولد قرهباغ بوده و از فرماندهان جنگ قرهباغ است. این میتواند نشانگر ژرفای اهمیت موضوع قرهباغ در سیاست و حکومت ارمنستان باشد.
روبرت کوچاریان از 9 آوریل 1998 تا 9 آوریل 2008 ریاستجمهوری ارمنستان را در دست داشت. اگرچه هر دو انتخاباتی که وی در آنها شرکت داشت با حواشی و شائبههایی همراه بود، اما به ناآرامی و آشوب منتهی نشد. اما در پی انتخابات 19 فوریه 2008 که به ریاستجمهوری سرژ سرکیسیان، نخستوزیر وقت، منتهی شد، ترپتروسیان، کاندیدای رقیب که با کسب 5/21 درصد آرا، از پذیرش شکست امتناع کرده بود هوادارانش را به خیابانها آورد و از روز 20 فوریه تا 1 مارس این اعتراضات خیابانی تداوم یافت. در روز اول مارس، کوچاریان حالت فوقالعاده اعلام کرد و دخالت نیروهای امنیتی برای پایان دادن به این ناآرامیها و اعتراضات خیابانی، 10 کشته بر جای گذاشت. ترپتروسیان در سال 2011 حزب «کنگره ملی ارمنی» را با گردآمدن چند حزب اپوزیسیون تشکیل داد و تحت تاثیر فضای منطقه در نتیجهی تحولات شمال افریقا و غرب آسیا، اعتراضات خیابانی قابل توجهی را به راه انداخت. او که خواستار استعفای دولت و برگزاری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری بود، با شکست در انتخابات پارلمانی 6 ماه مه 2012، با کسب 3/5 درصد آرا و 7 کرسی از 131 کرسی پارلمان، از ورود به عرصهی انتخابات ریاستجمهوری پیشِرو منصرف شد و در 25 دسامبر 2012 اعلام کرد که در انتخابات ریاستجمهوری شرکت نخواهد کرد.
واقعیت این است که انتخابات پارلمانی 6 مه 2012، وزن نیروهای فعال سیاسی ارمنستان در شرایط کنونی را مشخص کرد. حزب «جمهوریخواه ارمنستان» به رهبری سرژ سرکیسیان، 7/52 درصد آرا و 69 کرسی؛ حزب «ارمنستان شکوفا» به رهبری گاگیک تساروکیان، 2/28 درصد آرا و 37 کرسی، حزب «حاکمیت قانون» به رهبری آرتور باغداساریان، 6/4 درصد آرا و 6 کرسی، حزب «داشناکسوتیون (فدراسیون انقلابی ارمنی)» به رهبری واهان هوانسیان با 8/3 درصد آرا و 5 کرسی و حزب «میراث» به رهبری رافی هوانسیان با 8/3 درصد آرا و 5 کرسی و البته حزب ترپتروسیان که 7 کرسی را به دست آوردند. که در این بین حزب «حاکمیت قانون» و حزب «ارمنستان شکوفا» از موتلفان حزب حاکم در دوره پیشین پارلمان بودند. اما حزب «ارمنستان شکوفا» به رهبری یکی از متمولترین اشخاص ارمنستان، گاگیک تساروکیان، پیش از برگزاری انتخابات تعاملات آشکاری را با مخالفان دولت از جمله «کنگره ملی ارمنی» آغاز کرد و در بسیاری از فعالیتهای اپوزیسیون به مشارکت پرداخت. رویکردهای حزب «ارمنستان شکوفا» در ایام منتهی به انتخابات پارلمانی نشانگر این بود که این حزب دیگر تداوم رابطهی برادر بزرگتر و کوچکتر را برنتابیده و خود را برای به چالش کشانیدن هژمون حزب «جمهوریخواه» در انتخابات پیشِروی ریاستجمهوری آماده میکند. «ارمنستان شکوفا» با واگذار کردن یکی از کرسیهای خود در دور جدید پارلمان به یکی از گزینههای بالقوهی نامزدی برای ریاستجمهوری ارمنستان، یعنی وارتان اسکانیان، وزیر خارجه دولت کوچاریان و رئیس بنیاد سیویلیتاس، ارادهی خود را برای تعامل و همکاری با تیم کوچاریان و رویارویی با سرژ سرکیسیان به نمایش گذاشت. به ویژه آنکه با اعلام تمایل کوچاریان برای بازگشت به قدرت، نگرانیهایی در حزب حاکم پدید آمده بود. جالب اینکه درست یک روز پس از اعلام خروج حزب «ارمنستان شکوفا» از ائتلاف با حزب حاکم، در 25 ماه مه 2012 پروندهی قضایی پرسروصدایی علیه وارتان اسکانیان به راه افتاد و وی متهم به اختلاس از کمک به اصطلاح خیریهی 4/1 میلیون دلاری یک امریکایی به نام یان هانتسمن سینیور، در اواخر سال 2010 به بنیاد سیویلیتاس شد. پروندهای که توسط «سرویس امنیت ملی ارمنستان» پیگیری شده و در گام اول به لغو مصونیت سیاسی اسکانیان منتهی شد. در 28 سپتامبر 2012 نشست اضطراری حزب «ارمنستان شکوفا» برگزار و اعلام شد که هم اسکانیان و هم این حزب، هدف هجمه و آزار سیاسی قرار گرفتهاند. چند روز بعد، کوچاریان نیز با صدور بیانیهای اتهامات وارده به اسکانیان را بی اساس دانست. هر چند اسکانیان اعلام کرد که نامزد ریاستجمهوری خواهد شد، اما نتیجهی تمامی فرآیندها عدم نامزدی وی و البته کوچاریان بود. همایاک هوانسیان، متفکر و سیاستمدار کهنهکار که به نمایندگی از سوی حزب «ارمنستان شکوفا» به پارلمان ارمنستان راه یافت ولی از کرسی نمایندگی خویش صرفنظر کرد، در اینباره بیان داشت: «پروندهی اسکانیان آزمون مهمی برای حزب ارمنستان شکوفا است. این آزمون نشان خواهد داد که آیا حزب ارمنستان شکوفا از ارادهی کافی برای سر خم نکردن در برابر فشارهای دولت و مستقل ماندن برخوردار است یا نه؟» از سوی دیگر باید خاطرنشان ساخت که برخی از گروههای اپوریسیون، نظیر «دموکراتهای آزاد» و حزب «میراث» رویکردهای «ارمنستان شکوفا» را صادقانه نمیدانند: «ما نمیتوانیم به نیروی سیاسیای که تا همین چندی پیش حامی تمام عیار این دولت فاسد بود و به تازگی زبان انتقادش از حاکمیت، از تمامی مخالفان رادیکال درازتر شده است، اعتماد کنیم». به هر حال «ارمنستان شکوفا» در 12 دسامبر 2012 رسما اعلام کرد که در انتخابات شرکت نکرده و از هیچیک از کاندیدها حمایت نخواهد کرد. سه روز بعد حزب «جمهوریخواه» نامزدی رسمی سرژ سرکیسیان را اعلام کرد. در روز 26 دسامبر حزب داشناکسوتیون اعلام کرد که نامزدی برای این انتخابات نخواهد داشت و بدینگونه سرژ سرکیسیان راه خود را برای پیروزی در انتخابات 18فوریه 2013 هموارتر از انتظار یافت.
کاندیداهای انتخابات 18 فوریه 2013
هرانت باگراتیان، رهبر حزب «آزادی» و نخستوزیر ارمنستان در دوره ترپتروسیان و عضو حزب «کنگره ملی ارمنی»؛ آندریاس قوکاسیان، تحلیلگر سیاسی و رئیس رادیو «های» (Hay Radio)؛ آرام هاروتیونیان، رهبر حزب «مصالحه ملی»؛ پارویر هایریکیان، رهبر حزب «اتحاد برای تعیین سرنوشت ملی»؛ رافی هوانسیان، نخستین وزیرخارجه ارمنستان و رهبر حزب «میراث»؛ آرمان ملیکیان، نامزد انتخابات سال 2008، سرژ سرکیسیان، رئیسجمهور و رهبر حزب «جمهوریخواه»؛ وارتان سدراکیان، ادیب؛ برای شرکت در انتخابات 30 بهمنماه 1391 اعلام کاندیداتوری کردهاند. جالب این است که احزاب «آزادی»، «مصالحه ملی» و «اتحاد برای تعیین سرنوشت ملی» در انتخابات پارلمانی 2012 حد نصاب لازم جهت کسب سهمیه ورود به مجلس ارمنستان را به دست نیاوردند. در این بین آندریاس قوکاسیان، در روز 21 دسامبر 2013 در اعتراض به انتخابات ناسالم دست به اعتصاب غذا در برابر «آکادمی ملی علوم ارمنستان» زد. پارویر هایریکیان یکی از نامزدهای انتخابات که از مخالفان میانهرو دولت محسوب میشود و از اعتصاب غذای قوکاسیان هم حمایت کرده بود در پنجشنبه شب، 31 ژانویه، در نزدیکی منزلش در ایروان، هدف دو گلوله قرار گرفت. هایریکیان 63 ساله از فعالان مخالف حاکمیت در دوره شوروی است که سابقه زندان و تبعید در داخل شوروی و تبعید به اتیوپی و ایالات متحده امریکا را نیز در کارنامه دارد. این سوءقصد بر اساس قانون اساسی ارمنستان میتوانست به تعویق دو هفتهای انتخابات منجر شود. سرژ سرکیسیان که به عیادت هایریکیان رفته بود، این ترور را به آنهایی نسبت داد که در پی ایجاد اختلال در فرآیند طبیعی انتخابات ارمنستان هستند. هایریکیان که در انتخابات ریاست جمهوری 1998، حایز 4/5 درصد آرا شده بود، طی مصاحبهای در بیمارستان در 5 فوریه 2013 ضمن اعلام اینکه به عنوان یک کاندیدا از حق قانونی خود مبنی بر تقاضا برای تعویق انتخابات ریاستجمهوری استفاده نخواهد کرد، سرویس خارجی روسیه را به عنوان مسئول سوءقصد به جان خویش معرفی کرد: «من به سرویس یکی از کشورها مظنونم… من به روشنی گفته بودم که ما گزینهی دیگری نداریم، ما باید به اروپا نزدیکتر شویم. امپریالیسم روسیه مضرات بیشتری در مقایسه با منافعش برای ما داشته است… من معتقدم که سوءقصد به جانم نتیجهی این اظهارات بوده است.» هایریکیان همانند اعضای برخی دیگر از گروههای اپوزیسیون، نظیر «کنگرهی ملی ارمنی»، گرایشات غربگرایانه دارد. در حالیکه دولت روسیه در قبال ترور وی موضعی اتخاذ نکرد، اما دولت ایالات متحده و برخی دیگر از دولتها و سازمانهای غربی ترور وی را محکوم کرده و پوشش خبری قابل توجهی بدان اختصاص دادند. تروری که گمانههای مختلفی در مورد انگیزههای آن مطرح شده است. تیگران سرکیسیان نخستوزیر ارمنستان در اینباره گفته است: «این اقدامی علیه حاکمیت کشور، جایگاه و شرایط ما است» الکساندر اسکندریان یکی از تحلیلگران مستقل سیاسی ارمنستان میگوید: «به نظرم هدف این ترور شخص آقای هایریکیان نبوده است. او نماد استقلال کشور ماست. هدف این ترور ممانعت از توسعه سیاسی کشور، ایجاد بیثباتی در کشور و مخدوش کردن انتخابات بوده است.»
وضعیت کاندیدای اصلی
در حالیکه در بحبوحهی مباحثات دربارهی خروج رسمی حزب «ارمنستان شکوفا» از ائتلاف با حزب «جمهوریخواه» در مجلس ارمنستان، برخی نگرانیها در بین طرفداران حزب حاکم مبنی بر تضعیف موقعیت این حزب و رئیسجمهور با توجه به جایگاه سیاسی و مالی حزب «ارمنستان شکوفا» به رهبری گاگیک تساروکیان، ایجاد شده بود، بیشتر نمایندگان حزب جمهوریخواه در پارلمان ارمنستان تلاش کردند که خلاف این نظر را بازتاب داده و بیان دارند که سرکیسیان با و یا بدون پشتیبانی تساروکیان در انتخابات پیشِروی ریاستجمهوری به پیروزی خواهد رسید. موضعی که آرایش سیاسی فعلی ارمنستان موید درستی آن است. واقعیت این است که سرژ سرکیسیان در مدیریت نیروهای رقیب و به حاشیه راندن آنها برای پدید آوردن زمینه مناسب برای کسب مجدد کرسی ریاستجمهوری موفق عمل کرده است.
وی فردی است که هوادارانش او را سیاستمداری خودبسنده میدانند. به نظر میرسد که با توجه به تجربهی روسای جمهور پیشین، او در سیاست خارجی، از ارتکاب به اشتباهات خطرناک اجتناب کرده است. در اوایل دورهی ریاستجمهوریاش، او به شدت به دلیل تلاشهایی که البته ظاهرا به اجبار، برای عادیسازی روابط با ترکیه (دیپلماسی فوتبالی) به انجام رسانید، هم در داخل کشور با انتقاداتی مواجه شد و هم در خارج از ارمنستان مورد شماتتهای دیاسپورای قدرتمند و متنفذ ارمنی قرار گرفت. اما به گفتهی هوادارانش «او از خطوط قرمزی که خط فصل سازش دیپلماتیک با دادن امتیازات یکطرفه به ترکیه بود، عبور نکرد». او همزمان موفق به مدیریت روابط خارجی ارمنستان و ایجاد موازنه در روابط این کشور با روسیه و غرب شد. واقعیت این است که سیاست خارجی رسمی ارمنستان، ایجاد موازنه در روابط خارجی معطوف به منافع این کشور است و سرکیسیان توانسته است روابط ارمنستان با غرب را در حالیکه این کشور جزو متحدان درجه یک روسیه در بین کشورهای سابق شوروی است، را به شکل قابل ملاحظهای مدیریت کند. او در رابطه با ایالات متحده و غرب، حتی دستاوردهایی نیز حاصل کرده است. این در حالی است که واشنگتن و بروکسل، سلف وی، یعنی کوچاریان را با سوءظن و بیاعتمادی مینگریستند. مشابه این رویکرد در قبال روسیه به انجام رسیده است. او از سویی در اوت 2010 موافقتنامه امنیتی با روسیه به امضا رساند و حضور پایگاه نظامی روسیه در گیومری را تا 2044 تمدید کرد و از سوی دیگر برای پیوستن به «اتحادیه گمرکی» یا «اتحادیه اوراسیایی» که در واقع تداوم رویکردهای ادغامگرایانهی روسیه محسوب میشود، رهیافتی توام با حزم و احتیاط را در پیش گرفت. او با روابط راهبردی کشورش با جمهوری اسلامی ایران را نیز در سطح بالایی تداوم داده است.
به نظر میرسد که موفقیت نسبی در ایجاد توازن در همین رویکردها سبب شده است که هم مسکو و هم غرب، وی را بهترین گزینهی ریاستجمهوری ارمنستان بیانگارند.
یکی از مهمترین اولویتهای سیاست خارجی ارمنستان پیگیری به رسمیت شناخته شدن نسلکشی ارامنه توسط حکوت وقت ترکیه توسط دیگر کشورها بوده است، که در این زمینه نیز دولت سرکیسیان موفق شده است که رضایت نسبی افکار عمومی ارمنستان را به دست آورد. از مشکلات اساسی ارمنستان نیز میتوان به وضعیت اقتصادی این کشور اشاره کرد که در نتیجهی بحران اقتصاد جهانی در سالهای اخیر تشدید شده است. سرکیسیان در توجیه فرآیندهای موسوم به مصالحه ترکی – ارمنی که هر چند که به امضای دو پروتکل مشهور اکتبر 2009 منتهی شد، اما در نهایت به بنبست رسید، نیز از ارادهی دولت بر بهبود اقتصاد کشور از قِبَلِ بازگشایی مرزها با ترکیه و رفع بسیاری محدودیتها سخن میگفت.
از سوی دیگر واقعیت این است که اپوزیسیون ارمنستان علاوه بر اینکه در رویکردهای مختلف سیاسی در حوزههای داخلی و خارجی انتقادات زیادی به دولت وارد میکنند، سرژ سرکیسیان را یک الیگارش قدرتطلب معرفی میکنند و با تاکید بر کلیدواژهی «انتخابات آزاد» سعی در زیرسئوال بردن مشروعیت انتخابات پیشِرو دارند.
نتیجهگیری
به نظر میرسد در حالیکه وقایع پس از انتخابات 2008 تاثیرات ناگواری در فضای اجتماعی و سیاسی ارمنستان بر جای گذاشته است، حاکمیت و احزاب سیاسی این کشور به ظاهر در صدد این هستند که به رایدهندگان نشان دهند که از انتخابات پیشین درس گرفتهاند و در این انتخابات، از رویاروییهای مدنی مشابه آنچه در گذشته حادث شد، اجتناب خواهند کرد. در جریان انتخابات پارلمانی 2012، احزاب و حاکمیت سیاسی ارمنستان نشان دادند که از اراده و قدرت ممانعت از درگیری و خصومتهای آشکار برخوردار هستند و به نظر میرسد انتخابات ریاستجمهوری نیز در روال طبیعی خود در جهت تحکیم این تصویر پیش خواهد رفت. از سوی دیگر به نظر میرسد که حزب «ارمنستان شکوفا» که در انتخابات پارلمانی اخیر جایگاه خود را به سطح دومین حزب قدرتمند کشور ارتقا داده است، با کنار کشیدن از انتخابات 30 بهمنماه 1391 و عدم تقلا برای رویارویی با سرژ سرکیسیان، نیرو و ظرفیتهای خود را برای انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری آتی دخیره کرده است. واقعیت این است که تا این مرحله، گاگیک تساروکیان به عنوان نیروی سیاسیای به نسبت تازهوارد، که دوران شکوفایی تکاپوهای سیاسی خویش را در تعامل با سرژ سرکیسیان تجربه کرده است، تلاش نموده تا در شرایط فعلی و در اوان تقابل با سرژ سرکیسیان، موتلف پیشین، از ظرفیتها و جایگاه عناصر کلیدی سابق حزب «جمهوریخواه»، یعنی کوچاریان و اسکانیان، کمال بهره را ببرد. اکنون این پرسش مطرح است که آیا حزب رو به رشد «ارمنستان شکوفا» در دوره بعدی انتخابات ریاستجمهوری در سال 2018، بر حاکمیت 20 سالهی حزب «جمهوریخواه» بر دولت ارمنستان مهر پایان خواهد زد؟ هر چند که پیشبینی در مورد آینده کار سادهای نیست. آنهم در مورد حزب «جمهوریخواه» ارمنستان، حزبی که سیاستمداری نظیر سرژ سرکیسیان در راس آن قرار دارد. سیاستمداری که اکنون به طور همزمان، البته نه لزوما به یک میزان، گزینهی مطلوب مسکو و غرب است و این نشانگر بازی وی در یک آرایش برد – برد است. بدون شک غرب یک کاندیدای غربگرا که میتوانست پیروز انتخابات باشد را ترجیح میداد، اما سرکیسیان نیز نشان داده که دستکم در مقایسه با سلف خویش، تعامل بهتری با غرب دارد.
نکتهای نیز در این میان شایان توجه است و آن اینکه تجربهی پنج دوره ریاستجمهوری ارمنستان نشان داده است که سیاستمدارانی که راهبرد خویش را بر پیشبرد منافع ملی ارمنستان، بر محور سیاست موازنهای اعلانی این کشور و مبتنی بر محدودیتها و ظرفیتهای ارمنستان در داخل و خارج از جغرافیای آن، قرار دهند، شانس بیشتری برای موفقیت و بقا خواهند داشت. عنایت به این نکته که ارمنستان همزمان از سطح بالایی از روابط با جمهوری اسلامی ایران، روسیه، ایالات متحده و برخی از کشورهای مهم اتحادیه اروپایی نظیر فرانسه برخوردار است، میتواند نشانگر شرایط خاص روابط خارجی ایروان و موفقیت نسبی این کشور در پیادهسازی سیاستی موازنهای باشد. البته تجربه نشان داده است که نیروهای غربگرا در ایروان با مشکلات زیادی مواجه میشوند و با وجود سروصداهای زیادشان، از اقبال عمومی قابل اتکایی بهرهمند نیستند. چنانکه با به حاشیه رفتن احزاب غربگرا نظیر «کنگره ملی ارمنی»، حزبی نظیر «ارمنستان شکوفا» که از همکاری و مناسبات سطح بالایی با «حزب جمهوریخواه» برخوردار بوده است، به نیروی دوم سیاسی کشور بدل میشود و آنهم میکوشد که مشروعیت و مقبولیت خویش را از قِبَلِ تعامل با چهرههایی نظیر روبرت کوچاریان و یا وارتان اسکانیان ارتقا دهد، افرادی که فاصلهی قابل توجهی از چهرههایی نظیر ترپتروسیان دارند. سابقهی دیپلماتیک ایروان نشان داده است، که چه دولتهای حاکم گرایشات غربی داشتهاند و چه نه، ایروان با توجه به ملاحظات و مولفههای متعدد، از تمایل زیادی برای ارتقای همکاریها و مناسبات با جمهوری اسلامی برخوردار بوده است و روابط مبتنی بر همکاری و حسن همجواری بین دو کشور ایران و ارمنستان، در طول دو دههی اخیر موجب تداوم و ارتقای مناسبات مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و تبادلات مهم در حوزه انرژی و حمل و نقل شده است؛ هر چند که در بسیاری از حوزههای همکاری، کماکان ظرفیتهای مغفول زیادی وجود دارد. در مجموع باید توجه داشت که در تبیین ساحت روابط خارجی ارمنستان در سالهای گذشته و البته در چشمانداز پیشِرو، نباید به یک دو – وجهی روسیه و غرب بسنده کرد. بدون شک روابط با ایران، ضلع دیگری از روابط خارجی ایروان است، که خود به مثابه موجودیتی کاملا مستقل، تعیینکننده و تاثیرگذار است و هر چند گسترهی همکاریهای تهران – ایروان میتواند در دولتهای گوناگون تغییراتی را تجربه کند، اما پیشینهی روابط نشان داده که این تغییرات چشمگیر و تعیینکننده نبوده است. البته در دولت آتی ارمنستان که شواهد نشانگر تداوم ریاست سرژ سرکیسیان بر آن است، با آرایش فعلی منطقه میتوان پیگیری الگویی مشابه پنج سالهی پیش را در روابط با تهران از سوی ایروان انتظار داشت.