سید مهدی مدنی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بيان رويداد
تحليل گران مسائل خاورميانه و همچنين كساني كه رابطه اسرائيل و آمريكا را مورد پيگيري قرار مي دهند، نشست ششصد و چهل و هشتم شوراي امنيت را فراموش نمي كنند چه آنكه در اين نشست که در هیجدهم فوریه 2011 برگزار شد، قطعنامه ارائه شده توسط هیئت نمایندگی فلسطین که از پشتیبانی بیش از 120 کشور برخوردار بود و به صورت مشترک توسط آنها عرضه شده بود با وتوی امریکا مواجه شده و مورد تصويب قرار نگرفت. اما اينكه چرا اين تحليل گران نمي توانند آن را فراموش كنند به ماهيت عملكرد آمريكا در زمان اوباما بر مي گردد و رويه اي كه او در زمان رياست جمهوري اش در مورد مسئله صلح خاورميانه در پيش گرفته بود. سوال اين است كه چرا آمريكا چنين اقدامي را صورت داد و چه دليلي پشت اين تصميم نهفته است.
تحليل رويداد
به اعتراف بسياري از كارشناسان و همچنين شواهد موجود، رويه اي كه اوباما در قبال مسئله فلسطين و اسرائيل در پيش گرفت، آن بود كه دولت اوباما تلاش كرد تا با يك سو نگري رايج در قبال اسرائيل و عدم تامين نظرات فلسطيني ها در باب حقوق مشروع مخالفت كرده و با اتخاذ يك رويكرد ميانه روانه طرح صلح مد نظر خود را جلو برد. عدم موافقت اوباما با اسرائيل در قبال مسئله شهرك سازي ها، انتقاد از عملكرد دولت افراطي نتانياهو و همچنين اختلاف نظرهاي اوباما با نتانياهو در جريان سفرهاي او به آمريكا اين امر را به خوبي نشان مي دهد. اين رفتار سبب شده بود كه روزنه اي از اميد براي فلسطينيان بوجود آيد. علاوه بر اين اظهار تاسف هيلاري كلينتون، وزير امور خارجه آمريكا، و فيليپ كراولي در مورد از سر گيري شهرك سازي ها توسط اسرائيل در بحبوحه مذاكرات صلح تابستان گذشته، خود نشان ديگري از تغيير رفتار آمريكا در قبال صلح بود. حال آنكه با وتوي اين قطعنامه و محكوميت آن از جانب گروه هاي فلسطيني سبب شد كه بار ديگر اميدها به آمريكا به نا اميدي تبديل شود. در نشست شوراي امنيت که به صورت خیلی کوتاه برگزار شد، همه اعضای شورای امنیت اعم از دائم و غیردائم به قطعنامه رای مثبت دادند ولی آمریکا اين قطع نامه را وتو كرد.
مفاد قطعنامه:
اين قطعنامه كه با استناد به قطعنامه هاي پيشين شوراي امنيت مانند 242(1967)، 338(1973)، 446 (1979)، 465(1980)، 478(1980)، 1397(2002)، 1515(2003) و 1850(2008) و با حمايت بيش از 120 كشور در شوراي امنيت سازمان ملل به رايگيري گذاشته شد، بر اين موضوع تاكيد مي كرد كه شهركسازيهاي اسرائيل در اراضي اشغالي فلسطينيان از سال 1967 از جمله شهركسازيها در بيتالمقدس شرقي غيرقانوني هستند و مانع بزرگي در حصول يك صلح جامع، پايدار و منصفانه است. در اين قطعنامه همچنين بر اين موضوع تاكيد شده است كه اسرائيل هر چه سريعتر به شهركسازيهايش در اراضي اشغالي فلسطينيان پايان دهد.
شايد بتوان گفت اين قطعنامه لحن چندان تندي ندارد و اصلي ترين نكته آن غير قانوني بودن شهرك سازي ها در اراضي فلسطينيان باشد كه اين امر مورد تاييد ديگر اعضاي شوراي امنيت خصوصا موافقت ديگر قدرتهاي بين المللي است. این قطعنامه به چارچوب مذاکرات چهارجانبه(آمريكا، روسيه، سازمان ملل و اسرائيل) نیز اشاره میکند كه بر اساس آن قرار بود که مذاکرات صلح میان طرفهای درگیر ادامه پیدا کند. نكته جالب آنكه سوزان رايس، نماينده آمريكا در سازمان ملل، در نطق خود بر غير قانوني بودن شهرك سازي ها توسط اسرائيل تاكيد مي كند اما اين قطعنامه را مانعي بر دستيابي به صلح قلمداد كرد. اين در حالي است كه عمده ترين عامل توقف مذاكرات كه پس از مدتها با ميانجي گري آمريكا از سر گرفته شد، همين شهرك سازي ها بوده است.
اما سوال اساسي اين است كه چرا آمريكا اين قطعنامه را وتو كرد؟
در پاسخ به چرايي ان اقدام دو دليل را مي توان مورد ملاحظه قرار داد.
الف) سنت سياست خارجي ايالات متحده: در يك تحليل كلي مي توان گفت كه پس از جنگ جهاني دوم و آغاز حضور موثر آمريكا در منطقه، سياست خارجي آمريكا بر حمايت قاطع از اسرائيل استوار بوده است. اسرائيل به عناون اصلي ترين متحد آمريكا در منطقه بوده و آمريكا همواره در تمامي منازعات جانب اسرائيل را گرفته است. هر چند در مقاطعي اين مهم با فراز و نشيب مواجه شده اما سياست كلي آمريكا هماره بر حمايت كامل از متحد استراتژيك خود يعين اسرائيل استوار بوده است. اين درهم تنيدگي منافع تا جايي پيش رفته كه حتي برخي كارشناسان به اين باور رسيده اند كه «اسرائيل منافع ايالات متحده را به گروگان گرفته است».
ب) ناآرامي هاي اخير منطقه اي و فروپاشي سيستم حمايتي: اما همانطور كه گفته شد قطعنامه عليه اسرائيل در حالي وتو شد كه از يك طرف اوباما در شعار و در عمل تلاش كرد كه پروژه صلح خاورميانه را محقق كند و به همين دليل با اقدامات اسرائيل در زمينه شهرك سازي ها و همچنين تجاوزات اسرائيل مخالفت كرده بود. لذا بايد گفت در پس اين اقدام بايد دليل ديگري جست كه به نظر مي آيد تحولات اخير خاورميانه خصوصا فروپاشي نظام مبارك در اين ميان نقش مهمي را ايفا مي كند.
به هر حال مصر كشوري پيشرو در منطقه بوده است و اولين كشوري بود كه در رويارويي مستقيم با اسرائيل توانست به پيروزي مقطعي برسد. همچنين مصر اولين كشوري بود كه با اسرائيل وارد مذاكرات صلح شد و پس از آن بود كه ديگر كشورهاي عربي اقدام به برقراري رابطه با اسرائيل كردند. علاوه براين اين دولت مبارك بود كه در اقدامات اسرائيل عليه حزب ا… لبنان و يا نوار غزه مشاركت جدي داشت. بواقع بايد گفت پس از فروپاشي نظام مبارك و از دست دادن يك متحد جدي براي اسرائيل و از طرفي مشخص نبودن دورنماي آينده مناسبات ميان مصر و اسرائيل خصوصا پيمانهاي صلح، آمريكا بيم آن را داشت كه از طريق تصويب چنين قطعنامه اي فشاري مضاعف بر اسرائيل اعمال شود. تصويب چنين قطعنامه اي علاوه بر اينكه سبب مي شد اسرائيل بيش از پيش در تنگنا قرار گيرد، موجبات انزواي اسرائيل در افكار عمومي را نيز فراهم مي كرد. لذا آمريكا كوشيد تا از طريق وتوي اين قطعنامه فضاي حياتي را براي اسرائيل مهيا كند..
دورنماي آينده
اقدام آمريكا در وتوي قطعنامه غيرقانوني بودن شهرك سازي ها، هر چند در وهله اول و به صورت كوتاه مدت فضاي تنفسي محدودي را براي اسرائيل، كه به تازگي يكي از مهمترين همپيمانان خود يعني مبارك را از دست داده است، ايجاد مي كند اما اين اقدام در آينده اي نه چندان دور خود سبب بحران مشروعيت براي اوباما خواهد شد و علنا وي را در زمره ديگر روساي جمهور آمريكا قرار مي دهد. محكوميت اين اقدام توسط هر دو جناح فلسطيني، يعني حماس و تشكيلات خودگردان، و همچنين محكوميت آن توسط برخي دولتها مويد اين مطلب و نشان دهنده آغاز بحران مشروعيت عملكردي براي آمريكا است.
از طرفي وتوي اين قطعنامه مي تواند بحران مشروعيت براي اقدامات اسرائيل را نيز تشديد كند چرا كه وتوي اين قطعنامه خود سبب بدبيني افكار عمومي به اقدامات اسرائيل مي شود. خاصه آنكه بيش از 120 كشور در تهيه اين پيشنويس دخالت داشته اند. بواقع بخشي از فلسطيني ها در سالهاي گذشته كوشيده اند تا از طريق ابزارها حقوقي بين المللي اسرائيل را در تنگنا قرار دهد كه اين مهم تا حدي موفق نيز بوده است. اين اقدامات هرچند آثاري فوتي و فوري در بر ندارد اما در يك روند نه چندان دور ( به علت گسترش رسانه هاي جمعي) مشورعيت زدايي از محور تلاويو – .واشنگتن را رقم مي زند.
البته اين را هم بايد اضافه كرد در صورت عدم بازدهي اين شيوه ها مي توان انتظار داشت كه جبهه مقاومت تقويت شود چرا كه حاصل رويكردهاي مسالمت آميز را بي نتيجه مي بيند. خاصه آنكه براي آن شواهد بسياري نيز مي تواند ارائه دهد.