مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بهارعربی و رقابت عربستان و ترکیه؛ گفتگو با دکتر سید اسدالله اطهری مدیر گروه ترکیه شناسی و پژوهشگر ارشد مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه

اشتراک

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

وقوع تحولات خاورمیانه در سال 2011 منجر به تغییرات قابل توجه در نظم منطقه ای و ترسیم الگوهای رقیب منطقه ای گردید. از آنجا که یکی از ویژگی های بحران های بین المللی و منطقه ای نقش آفرینی بازیگران و کنشگران ذینفع است، رقابت بر سر مدل مطلوب یا الگوهای رقیب منطقه ای امری اجتناب ناپذیر است که بازیگران سعی می نمایند با تأثیرگذاری تعریف و ارائه تصویر مطلوب از خود و اهداف خود، دامنه نفوذ خود را افزایش دهند و به کانون تأثیرگذاری بر معادلات منطقه تبدیل شوند. این تحولات و رقابت آتی بهانه ای شد تا با دکتر اسدالله اطهری در عصر یک روز پاییزی به گفتگو بنشینیم، که در ادامه تقدیم خوانندگان ارجمند می گردد.

جناب دکتر اطهری به عنوان پرسش اول بفرمایید که تحولات خاورمیانه موسوم به بهار عربی منجر به چه تغییراتی در ساختار منطقه خاورمیانه و پویش های موجود میان بازیگران این مجموعه گردیده است؟

تحولات خاورمیانه عربی در سال 2011 منجر به سه سطح از تغییرات گردید؛ اول در سطح داخلی شاهد تغییرات ساختاری در مصر، تونس و لیبی، بحران در سوریه و تغییرات سطحی تر در بحرین و یمن بودیم. دوم در سطح منطقه ای منجر به گسست ائتلاف ها و شکل گیری ائتلاف های جدید منطقه ای گردید، به طور مثال خروج مصر از محور اعتدال عربی، گسست هایی که در محور مقاومت با کنار رفتن احتمالی سوریه پیش خواهد آمد، ائتلافی اخوانی مرکب از مصر و ترکیه، نزدیک شدن ایران و عراق و به طور عیان تر جبهه بندی منطقه ای بر سر بحران سوریه و سوم تغییراتی که در ماهیت پویش ها در سطح ساختار بین المللی شکل گرفته و خواهد گرفت. به این معنی که بحران سوریه نوعی رویارویی جهانی را میان ایالات متحده و سوریه و چین را بوجود آورده است. نگرانی هایی که آمریکا از متحدان خود در خلیج فارس دارد، بخصوص بحرین به عنوان پایگاه دریایی و عربستان سعودی به عنوان متحد استراتژیک و مسئله صدور بی ضرر نفت مطرح است. در واقع باید گفت که خاورمیانه متولد شده از خیزش های 2011 می تواند بر پویش های امنیت بین المللی تاثیرگذار و تعیین کننده باشد.

این تغییرات که منجر به شکل گیری نظم جدید منطقه ای و شکل گیری دسته بندی های جدید منطقه ای گردیده است، منجر به رقابت میان بازیگران خواهد شد؟

یکی از ویژگی های بحران های بین المللی و منطقه ای، نقش آفرینی بازیگران و کنشگران ذینفع است. با وقوع بحران و تصاعد آن، رقابت بر سر ارائه مدل یا الگوهای مطلوب در منطقه امری اجتناب ناپذیر است که بازیگران سعی می نمایند با تأثیرگذاری و نقش آفرینی در تحولات موجود، مدل مطلوب خود را تعریف و به ارائه تصویری مطلوب از خود و اهداف خود بپردازند که نتیجه آن افزایش دامنه نفوذ و تأثیرگذاری بر معادلات و پویش های موجود می باشد.

مشخصاً این مجموعه تحولات منجر به رقابت خاصی میان کدام دسته از بازیگران گردیده یا می گردد؟

در بحران کنونی خاورمیانه، چند الگوی رقیب منطقه ای وجود دارد که دو مدل عربستان و ترکیه بر سر رهبری و تأثیرگذاری این خیزش ها آشکارتر می باشد. در واقع رقابتی بین ترکیه و عربستان بخصوص بعد از تحولات بهار عربی بر سر مدلی از اسلام بوجود آمده است که می توان گفت این رقابت معطوف به قرائتی از اسلام به عنوان جهت دهنده به تحولات موجود است. عربستان با ارائه اسلام با قرائت سلفی و ترکیه با قرائت معتدل بر مبنای اندیشه های اخوانی از اسلام که می تواند در آینده نزدیک منشأ رقابت های جدی تر دو کشور در سطح ساختار سازی در منطقه می باشد.

همانطور که بیان فرمودید رقابت عربستان و ترکیه بر سر الگویی از اسلام در منطقه می باشد، به نظر حضرتعالی به چه شکلی این دو بازیگر می توانند با ارائه مدلی از اسلام کانون و محور تأثیرگذاری بر تحولات و پویش های موجود در خاورمیانه باشند؟

باید گفت که یکی از ویژگی های اساسی منطقه خاورمیانه، فقدان وجود یک قدرت برتر و نسبتاً مشروع است که رهبری آن از سوی دیگر دولت های این منطقه مورد پذیرش قرار گیرد. در این رهگذر همواره دولت هایی وجود داشته است که مدعی نقش رهبری در سطح منطقه بوده اند و یا تلاش کرده اند که این نقش را ایفا کنند. مصر، عراق، ایران و عربستان از جمله دولت هایی می باشند که در مقاطعی از تاریخ خاورمیانه مدعی نقش رهبری بوده اند و یا برای رسیدن به آن تلاش کرده اند. اگر چه برخی از این دولت ها در مقاطعی هر چند کوتاه مدت توانسته اند این نقش را آن هم تنها در بخشی از منطقه ایفا کنند و محور دیپلماسی قرار گیرند ولی به دلیل شکنندگی هیچ گاه از دوام و پایداری برخوردار نبوده است و میزان عمر آن تابع میزان حیات سیاسی یک فرد و یا جریان سیاسی بوده است. در شرایط فعلی، بازیگری که ایفای نقش رهبری در منطقه را مستحق خود می داند و برای رسیدن به آن تلاش می کند، دولت ترکیه است. ترکیه با وضعیت خوب اقتصادی و ارائه مدلی معتدل از اسلام با تلاش های دیپلماتیک خود سعی نموده تا بخش وسیعی از خاورمیانه را در نوردد و دیگران را متقاعد به پیاده نمودن مدل خود نماید. در مقابل نیز عربستان سعودی به دلیل برخورداری از قدرت سیاسی و توانی های مالی خود توانسته است ضمن اینکه خود را از کانون بحران دور سازد، بر معادلات موجود در خلیج فارس، سوریه و مصر سایه افکند. بنابراین این دو مدل به این شکل در حال تأثیرگذاری در بحران خاورمیانه هستند.

در این میان آیا ترکیه و عربستان در ارائه مدل خود و گسترش آن در سطح منطقه با چالش هایی مواجه خواهند بود؟

بله با چالش هایی مواجه هستند بخصوص عملیاتی کردن در سطح منطقه. چرا که مهمترین و اساسی ترین شرط ایفای نقش منطقه ای، شرایط خود منطقه است. بر این مبنا باید گفت که محدودیت های اساسی برای ایفای نقش رهبری توسط ترکیه در شرایط فعلی و حتی برای دولت های که پیش تر از این مدعی نقش رهبری بوده اند، محدودیت های ناشی از شرایط منطقه ای می باشد. چالش هایی چون عدم پذیرش از سوی دیگر بازیگران، تنوع منطقه و یکدست نبودن آن به لحاظ مولفه هایی چون زبان، قومیت، مذهب و… و رقابت های سنتی مبتنی بر موازنه قوا که مجموعه این شرایط باعث می گردد تا رشد و خیزش یک بازیگر و ادعای آن در مورد رهبری منطقه تهدیدی از سوی دیگر بازیگران به حساب آید. در مورد عربستان هم باید گفت که رشد اسلام گرایی معتدل و چالش در حوزه های نفوذ از جدی ترین چالش هایی است که بخصوص بعد از موج تحولات خاورمیانه بر عربستان تأثیرگذار بود.

جناب دکتر اطهری به عنوان پرسش آخر بفرمایید که با توجه به این رقابت احتمالی و همچنین چالش هایی که بدان اشاره فرمودید، چشم انداز رقابت منطقه ای دو کشور عربستان و ترکیه به چه سمت و سویی پیش خواهد رفت؟

نقش آفرینی دو کشور در تحولات منطقه بدین گونه است که عربستان به دنبال مهار نفوذ رقبا و مهار تهدیدات است و حفظ قدرت سیاسی خود بخصوص بر کشورهای عربی است و برای ترکیه ایجاد نفوذ و کسب رهبری سیاسی در منطقه است. هر چند رقابت عربستان و ترکیه به دلیل پاره ای از موضوعات مشترک در خاورمیانه نوعی تفاهم تاکتیکی در مرحله گذار را در بر دارد، اما با آرام شدن تحولات و تثبیت نهادسازی و ساختارسازی ها در حوزه های خاورمیانه ای می تواند تقابل پنهان را به رقابت آشکار در سطح منطقه تبدیل کند. به طور نسبی می توان گفت که ترکیه به دلیل ارائه مدل مطلوبتری از اسلام و مدل نظام سیاسی که همراستا با ترجیحات منطقه ای است، با اقبال بیشتری از سوی کشورهای اسلامی روبرو گردیده است که اگر این وضعیت با توجه به شرایط سخت آینده از حیث گذار سیاسی، ادامه داشته باشد، روند حرکت دو بازیگر را وارد رقابت و احیاناً تقابل سازد که این وضعیت می تواند بر شرایط آتی محیط خاورمیانه نیز اثرگذار باشد.

با تشکر و سپاس از حضرتعالی که وقت خود را در اختیار مرکز بین المللی مطالعات صلح قرار دادید.

*****

گفتگو از کامران کرمی

 

 

مطالب مرتبط