مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بررسی مناسبات قدرت در میان احزاب کُرد عراقی – بخش سوم

اشتراک

 فاضل میرانی

دبیرکل مکتب سیاسی حزب دموکرات کردستان عراق

بیان رخداد

«فاضل میرانی» دبیرکل مکتب سیاسی حزب دموکرات کردستان عراق در بخش اول، روابط سیاسی –امنیتی کردستان عراق با جمهوری اسلامی ایران و در بخش دوم نیز این روابط را در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار داد؛ حال سومین بخش نوشتار پیش رو که حاصل گفتگویی مفصل و تحلیلی با این مقام بلند پایه کُرد عراقی است به کیفیت مناسبات قدرت در بین احزاب کُرد عراقی، روابط احزاب حاکم با اوپوزیسیون، صف بندی های احتمالی در میان این احزاب و سرانجام بررسی رهبری دوگانه بارزانی – طالبانی و جانشینان احتمالی آنان سخن خواهد گفت. اما پیش از آن لازم به ذکر است که گفته شود اینک در کردستان عراق دو حزب دموکرات و اتحادیه میهنی در کنار همپیمانان کوچکی همچون حزب سوسیالیست دموکرات کردستان عراق به عنوان احزاب حاکم شناخته شده و اکثریت پارلمانی و نیز وزرای دولت را در اختیار خود دارند اما در مقابل جنبش گوران به همراه دو حزب اسلامگرای جماعت اسلامی و اتحاد اسلامی نیز مهمترین گروههای اوپوزیسیون کُرد عراقی را تشکیل داده و طی دو سال اخیر فشارها و انتقادات گسترده ای را از طرق مختلف به چگونگی اداره شمال عراق توسط احزاب حاکم وارد ساخته اند.

کلید واژگان: عراق، روابط میان احزاب کُرد عراقی، احزاب حاکم در کردستان عراق، احزاب اوپوزیسیون در کردستان عراق، احزاب اسلامگرا در کردستان عراق.

تحلیل رخداد

الف- فرمول کُردها برای تقسیم قدرت در بغداد

در همین ابتدای امر بگویم ما به هیچ عنوان و با هر میزان رای سوق داده شدنمان برای گرفتن پست ریاست پارلمان بجای ریاست جمهوری را نخواهیم پذیرفت. ما تنها در حالتی این امر را می پذیریم که ریاست سه گروه قومی مذهبی کُرد، عرب شیعه و عرب سنی بر پست های اصلی سه گانه چرخشی و نوبتی باشد یعنی یک دوره کردها به نخست وزیری برسند دوره بعد رئیس پارلمان و دوره سوم به ریاست جمهوری دست یابند و این امر برای اعراب سنی و اعراب شیعی هم اینگونه باشد پس اگر چنین فرمولی ایجاد شد و تبدیل به ماده ای قانونی شد در اینصورت ما نیز قبول می کنیم بجای ریاست جمهوری ریاست پارلمان را داشته باشیم. استدلال من برای این فرمول این است که کُرد در عراق قومیت دوم محسوب می شود چون هم شیعه و هم سنی هر دو عرب هستند لذا ما در عراق شاهد حضور دو ملت عرب و کُرد هستیم بر این اساس نیاز است چنانچه پست اول که نخست وزیری است به اعراب رسید منطقاً پست دوم که ریاست جمهوری است از آن کُردها شود در همین تقسیم بندی قومیت عربی در عراق دارای دو پست از سه پست اصلی می شود پس طبیعی است ما تاکید کنیم که ریاست جمهوری حتماً از آن کُردها باشد.

ب- چگونگی تقسیم قدرت میان احزاب حاکم کُرد عراقی

این مساله به یکی از توافقات بسیار مهم در اتحاد استراتژیک دو حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق و دموکرات باز می گردد از روز اول دو حزب حاکم بنا به برخی واقعیات موجود و نیز خواسته های حزبی، توافق بر سر این کردند که چنانچه در انتخابات به پیروزی دست یافتیم در داخل حکومت اقلیم کردستان رهبری به حزب دموکرات کردستان برسد و نمایندگی کُردها در بغداد از آن حزب اتحادیه میهنی شود ویژگی های شخصیتی و کیفیت مبارزات رهبران دو حزب یعنی آقایان بارزانی و طالبانی نیز عملاً بر چنین توافقی صحه می گذاشت. این تقسیم قدرت دستاوردهای بسیاری را نه تنها برای کُردها بلکه برای کل عراق به ارمغان آورده است که از جمله می توان به این موارد اشاره کرد:

  1. کسب پست ریاست جمهوری توسط کُردها: اگر این توافقات صورت نمی گرفت برای نخستین بار ما شاهد ریاست جمهوری یک کُرد در کشور عراق نمی بودیم
  2. ارتقای حقوق شهروندان کُرد در عراق: همچنین در سایه این انسجام و اتحاد توانستیم پس از 9 دهه کرد را به یک هموطن درجه یک عراقی که با دیگر شهروندان عرب این کشور حقوق برابر دارد ارتقا دهیم
  3. کمک به ایجاد وحدت در عراق: حتی این انتخاب به نفع ملت عراق هم بوده است چون با توجه به واقعیات، بحرانها، تنشها و جدالهای قومی و مذهبی و سیاسی موجود عراق اگر شخصی مثل مام جلال وجود نداشت به تصور من نه هیچ عرب سنی و نه هیچ عرب شیعی توانایی مدیریت و ایجاد موازنه و مدیریت و سپس اتحاد میان گروههای مختلف قومی و مذهبی در این کشور را نداشت و شاهد آن هستیم وی به بهترین شکل ممکنه در طول چند سال اخیر به ایفای این نقش و وظیفه دست زده است و لذا امروزه در عراق مام جلال یک رهبر فراقومی و فرامذهبی محسوب می شود که مورد وثوق و احترام تمامی گروههای غیر کُرد این کشور نیز هست.
  4. کاستن از رقابتهای منفی حزبی در کردستان عراق: دستاورد دیگر اتحاد عملی دو حزب حاکم در کردستان عراق و به فراموشی سپردن تجارب تلخ تنش و درگیری دو حزب در دهه 1990 است که این اتحاد در زمینه های مختلفی همچون دموکراتیزاسیون، توسعه اقتصادی و … ثمرات مثبتی برای مردم کُرد عراقی داشته است.

البته لازم به توضیح می دانم که این تقسیم بندی دال بر پررنگ بودن گرایش کُردی در نزد آقای بارزانی و گرایش عربی در نزد آقای طالبانی نیست چون هردوی آنها چندین دهه سابقه مبارزه و پیشمرگه بودن در کارنامه سیاسی خود دارند و هردوی آنها هم دنبال مصلحت مردم کرد و هم مصلحت ملت عراق هستند.

ج- وضعیت احزاب اوپوزیسیون در کردستان عراق

به باور من دموکراتیزاسیون یک فرهنگ و یک باور است که مردم ابتدا به آن ایمان و اعتقاد پیدا می کنند و سپس در راه آن گام بر می دارند بودن و حضور احزاب اوپوزیسیون در منطقه ما یکی از نشانه های وجود دموکراسی در کردستان است نداشتن حتی یک زندانی سیاسی در حکومت فدرالی اقلیم کردستان عراق نشانه دیگری از حاکم بودن دموکراسی در منطقه ماست اوپوزیسیون ما در کردستان آزاد بوده و دارای ابزارها و امکانات مختلفی هستند و از طرق مختلفی به بیان دیدگاهها و یا وارد آوردن فشار علیه احزاب حاکم دست می زنند که عبارتند است از:

1-  از طریق رسانه ها: همه احزاب اوپوزیسیون دارای تلویزیون مربوط به خودشان هستند و در رسانه های مختلف شنیداری، دیداری و مکتوبشان علیه ما انتقادهای مختلف و بعضاً تند و تیزی ارائه می کنند

2-  از طریق تجمعات خیابانی: در خیابان ها مجوز برگزاری اجتماعات و تظاهراتهای اعتراضی علیه ما بدست می آورند و طرفدارانشان را به خیابان ها می کشانند ]اوج این اقدام پس از وقوع تحولات اخیر خاورمیانه در مصر بود که احزاب اوپوزیسیون در چند شهر از جمله سلیمانیه به مدت چندین روز مردم را به تحصن علیه احزاب حاکم دعوت کردند تجمعاتی که بعضاً به خشونت نیز کشیده شد و چند نفر طی آن واقعه کشته شدند.[

3-  از طریق نمایندگانشان در پارلمان: راهکار دیگر اوپوزیسیون برای وارد ساختن فشار و بیان نظراتشان در پارلمان و از طریق نمایندگانشان هست و شاهد آن هستیم در خود پارلمان علیه حکومت اقلیم و مقامات دولتی صحبت و انتقادات بعضاً تند و تیزی هم می کنند.

4-  از طریق صندوقهای انتخاباتی: همچنین باید بگویم داور مباحث مطروحه و انتقادات موجود میان احزاب حاکم و احزاب اوپوزیسیون ملت ما هستند و آنها هستند که نهایتاً با رای و جهت گیری خود نشان می دهند که اقبال بیشتری را به برنامه ها و اهداف کداوم گروهها نشان می دهند. و اگر فردا روزی در انتخابات داخل کردستان عراق جنبش گوران، و یا احزاب اسلامگرای جماعت اسلامی و یا اتحاد اسلامی از سوی مردم با استقبال مواجه شدند طبیعتاً می توانند قدرت و حکومت را در دست بگیرند و ما پیروزی آنها را تبریک خواهیم گفت چون ما هم جزئی از مردم کُرد هستیم.

لذا من فکر میکنم اینها کارهایی است که هر گروه اوپوزیسیون در یک کشور دموکراتیک می تواند انجام دهد و در منطقه ما هم اوپوزیسیون همه این اقدامات و آزادی ها را داشته و دارد و اینها نشانگر آن است که یک دموکراسی قابل توجه در کردستان عراق وجود دارد اما من هم معتقد نیستم که ما یک دموکراسی و وضعیت ایده ال داریم چون ایده ال را حتی در کشورهایی که ادعای داشتن عالی ترین سطح دموکراسی را نیز دارند هم بی نقص نمی بینیم اما در کل برای ما همچون یک تجربه تازه، خوب بوده و راضی هستیم و این به مانند یک دستاورد مهم است که همه ما وظیفه محافظت از آن داریم اوپوزیسیون هم از طریق انتقادات و اعتراضات خود به این دستاورد کمک می کند و ما هم به شیوه ای دیگر. خوشبختانه گروههای اوپوزیسیون ما هم دیدگاههای ملی و مردمی دارند و غیر از این هم البته انتظاری نیست. لذا هم بر احزاب حاکم و هم اوپوزیسیون لازم است تا از ایجاد شرایط و بدعت هایی که باعث به خطر افتادن وضعیت دموکراتیک فعلی ما می شوند پرهیز کنند چون این امر مورد قبول مردم نیست. من مجدداً تاکید می کنم داور میان ما و آنها آرای داخل صندوق های انتخاباتی است ما همگی کُرد هستیم و هردو گروه دنبال آن هستیم که کردستان را پیشرفته تر و آبادتر کنیم.

د- احتمال تغییر صفوف ائتلافهای حزبی در کردستان عراق

اینکه گفته می شود دیدارهای اخیر میان رهبران و نمایندگان جنبش گوران (تغییر) با حزب اتحادیه میهنی ممکن است باعث ائتلاف آنها در انتخابات آینده و از بین رفتن پیمان استراتژیک میان دو حزب دموکرات و اتحادیه میهنی شود را من قبول ندارم چون خود ما به عنوان حزب دموکرات کردستان عراق همواره و در همه حال تقاضا خواستار آن بوده ایم که جنبش گوران به آغوش اتحادیه میهنی باز گردد و این دو یکبار دیگر متحد شوند به عبارتی دیگر ما به عنوان یک حزب سوم هر دو طرف را همواره تشویق کرده و می کنیم تا زمینه های اتحاد مجدد را بین خود فراهم سازند؛ چون برداشت ما این است که اتحاد مجدد این دو حزب تاثیر منفی بر اتحاد استراتژیک پارتی و اتحادیه میهنی ندارد بلکه تاثیر مثبت بر وضعیت مردم کرد و کردستان دارد و اگر گوران هم بخواهد به اتحاد استراتژیک ما ملحق شود ما به آنها خیر مقدم گفته و به گرمی پذیرایشان خواهیم بود. اما یک نکته وجود دارد و آن این است که فرد یا گروهی که وارد اتحاد استراتژیک احزاب دوگانه شد دیگر نمی تواند همزمان نقش گروه اوپوزیسیون را نیز بازی کند در نتیجه ما نه تنها از ورود جنبش گوران به میان خود استقبال می کنیم بلکه سایر احزاب اوپوزیسیون را نیز با همین نظر نگاه کرده و می کنیم زیرا هدف همه ما حفاظت از دستاوردهای فعلی کردستان عراق است که به مانند یک آزمون در حال سنجش ماست!

و- آیا بارزانی برای سومین بار پیاپی کاندیدای رهبری کردستان عراق می شود؟

در پاسخ با این سوال که آیا کاندیداتوری مسعود بارزانی برای رهبری کردستان عراق در سال 2013 آن هم برای سومین دوره پیاپی در تضاد با دموکراسی مورد ادعای ما نیست سه دلیل را مطرح می کنم که دوتای نخست نشانگر آن است این دو منافاتی با هم ندارند و دلیل سوم بحث ضرورت ادامه رهبری وی به دلیل شرایط و موقعیت حساس فعلی است:

1)  عدم تصویب قانون کردستان عراق: در این زمینه باید گفت که هنوز قانون ما به رفراندوم مردمی در کردستان گذاشته نشده است و یکی از مشکلات ما اینک همین مسله قانون اساسی است و هر زمانی در رفراندوم به آرای عمومی مردم سپرده شد این مشکل ما حل خواهد شد. ]لازم به ذکر است کُردهای عراقی در پارلمان محلی خود جدای از قانون اساسی عراق، پیش نویس قانون اساسی مختص کردستان عراق را نوشته اند که این پیشنویس برای عملی شدن نیازمند کسب رای اکثریت مردم در یک همه پرسی است که تا به امروز انجام نشده است.[

2)  کیفیت متفاوت انتخاب رهبر: اما مساله دیگر به این باز می گردد که شیوه های انتخاب آقای بارزانی در دو دوره گذشته متفاوت از هم بوده اندما وی را در دور نخست از داخل پارلمان انتخاب کردیم اما چون در طول دوره اول برخی از افراد و نیز گروههای اوپوزیسیون انتقاداتی به این شیوه انتخاب رهبر اقلیم وارد ساختند در دور بعدی به پیشنهاد خود مسعود بارزانی، مکانیسم تعیین رهبری اقلیم کردستان همزمان با انتخابات پارلمانی به رای مستقیم مردم تغییر شیوه داد در نتیجه کیفیت انتخاب آقای بارزانی در دوره دوم با کیفیت انتخاب ایشان در دور اول از نظر روشی متفاوت است در دور اول از طریق پارلمان و در دور دوم با رای مستقیم مردم انجام پذیرفت و ایشان توانستند 70 درصد آرا در میان کاندیداهای رقیب از آن خود کند.

3)  ضرورت تداوم رهبری بارزانی: مساله دیگر این است که رهبری حکومت اقلیم کردستان را یک وظیفه و یا شغل برای آقای بارزانی نمی پنداریم بلکه ایشان را یک مرجعیت قابل قبول و مورد اعتماد مردم می دانیم چرا که در همین انتخابات دوم در حالی احزاب حاکم توانستند بیش از 50 درصد آرا را بدست آورند آقای بارزانی خود به تنهایی 20 درصد بیشتر از این آرا را بدست آورد و این بدان معنی است که ایشان نه تنها در بین هواداران دو حزب اتحادیه میهنی و دموکرات دارای استقبال هستند بلکه در بین طرفداران دیگر احزاب اوپوزیسیون و مردم مستقل از وابستگی های حزبی نیز وی به عنوان یک رهبر مورد وثوق مورد پذیرش و اقبال قرار گرفته است یعنی به زبانی ساده تر باید بگویم مسعود بارزانی در بین مردم یک چهره و رهبر فراحزبی محسوب می شود و رای مردم هم به وی موید همین ادعاست. اما در خصوص کاندیداتوری برای دوره سوم باید بگویم چنانچه از خود وی بپرسیم در خواهیم یافت که ایشان خود چندان مایل و مشتاق به انجام این مهم نیستند اما چون شرایط و وضعیت در حالت خاصی است همه ما از وی خواسته ایم برخلاف میل شخصی اش این وظیفه را به عنوان یک وظیفه ملی یکبار دیگر بر عهده گرفته و در انتخابات آتی شرکت کند هرچند فکر می کنم راضی کردن وی برای این مهم کار چندان ساده ای نخواهد بود.

ی- جانشین احتمالی طالبانی کیست؟

اما مساله دیگر به وضعیت مام جلال باز می گردد به نظر من بهترین کاندیدای ما خود ایشان است و من دوست دارم و مایلم ایشان پس از سال 2014 هم این پست را قبول کنند و نمایندگی کردها را در بغداد بر عهده داشته باشند که هم به نفع کردهاست و هم به نفع ملت عراق. اگر سلامتی ایشان مثل هفته ها و روزهای اخیر باشد فکر نمی کنم مشکلی برای ادامه ریاست جمهوری ایشان وجود داشته باشد. اگر اینگونه نشد نیاز است تا گروههای مختلف کردی در بین خود به یک توافق دست یابند و شایسته ترین جانشین ممکن را در سال 2014 راهی بغداد کنند که هم دارای مقبولیت نسبی در بین همه گروههای کُرد باشد و هم دیدگاهی مثبت از وی در بین گروههای عرب و ترکمن و دیگر اقلیت های عراقی وجود داشته باشد یعنی چنانچه ناچار شدیم فرد دیگری را بجای مام جلال کاندیدا کنیم ما حتما آرا و دغدغه های غیرکُردها را نیز لحاظ خواهیم کرد.

به اهتمام و کوشش اردشیر پشنگ

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

ادامه دارد …

مطالب مرتبط