سیما رفسنجانی نژاد
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد:
انتخابات ریاست جمهوری روسیه، چهارم مارس 2012 برگزار شد. کمیته مرکزی انتخابات ریاستجمهوری روسیه، ولادیمیر پوتین را با کسب بیش از 45 میلیون رأی معادل 90/64 درصد کل آراء، پیروز انتخابات اعلام کرد. انتخابات روسیه در این دوره از حساسیتهای قابل توجهی برخوردار بود که این حساسیت، ناشی از تحولات داخلی روسیه ب و تحولات بینالمللی به ویژه در خاورمیانه می باشد. در چشم انداز داخلی روسیه، دو مساله جدی وجود دارد. یکی اینکه جامعه روسیه به سرعت تغییر كرده است. اظهارات پیشین مدودف در خصوص بلوغ مردم روسیه و تا حدی آمادگی دولت جدید روسیه برای تحمل مطالبات مردم، بیانگر ورود آرام روسیه به یك دوران جدید است. بنابراین بحث مدرنیزاسیون روسیه بویژه در بعد اقتصادی و در عین حال کنترل مشکلات اقتصادی مردم، مسئله مهمی است . مساله دوم مربوط به انتقادات از بازگشت دیکتاتوری به روسیه و مدت زیاد زمامداری پوتین در این کشور است که موجب افزایش فضای مانور منتقدان فضای سیاسی روسیه میشود و احتمالاً بار دیگر آتش اعتراضات برافروخته میشود. در سطح بینالملل نیز، تحولات بین المللی بویژه در حوزه خاورمیانه، تمایلات آمریکا به همراه متحدانش برای جلوگیری از افزایش قدرت روسیه که چین را در کنار خود دارد و همچنین روحیه اقتدارگرایانه پوتین، باعث افزایش حساسیت این دوره از انتخابات روسیه شده بود. بنابراین در این مقاله ابتدا به بررسی سیر به قدرت رسیدن پوتین میپردازیم و سپس به برنامه های پوتین برای ساختن روسیه جدید در سطح داخلی و بینالمللی اشاره میکنیم.
تحلیل رخداد:
سیر به قدرت رسیدن پوتین در روسیه:
ولادیمیر پوتین در 7 اكتبر 1952 در لینگراد به دنیا آمد. او که به خوبی به زبانهای آلمانی و انگلیسی صحبت میكند در سال 1975 در رشته حقوق از دانشگاه لنینگراد فارغالتحصیل شد و چند سال بعد مدرك دكترای خود در رشته اقتصاد را دریافت كرد. پوتین پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه لنینگراد از طرف كا.گ.ب دعوت به همكاری شد و بین سالهای 1985 تا 1990 ازسوی این سازمان در آلمان خدمت كرد. با شكست كمونیسم در آلمان شرقی و اتحاد دو آلمان در سال 1990، به لنینگراد بازگشت. او در ژوئن 1991 به ریاست كمیته روابط بینالملل شورای شهر سن پترزبورگ برگزیده شد. در سال 1994 پوتین با حفظ سمت، مقام معاونت شهردار سن پترزبورگ را نیز عهده دار شد. در اوت 1996 پوتین به سمت معاون دایره اداری ریاست جمهوری روسیه منصوب شد. در مارس 1997 نیز سمت معاونت اجرایی دفتر ریاست جمهوری روسیه و ریاست دایره مركزی تحقیقات و نظارت دولت را به عهده گرفت. در ماه مه 1998 با ارتقای سمت در مقام معاون اول دایره اداری ریاست جمهوری منصوب شد. در سال 1999 قائم مقام وزیر امور خارجه روسیه شد. بعد از مدتی به كاخ ریاست جمهوری راه یافت و توانست اعتماد یلتسین را به خود جلب كند تا اینکه در 31 دسامبر 1999 رسما كفیل رییس جمهور شد، پستی كه به او كمك كرد در انتخابات سال 2000 بر رقبای سرشناسی مانند پریماكوف و یوری لوژكوف پیروز شود. وی در انتخابات سال 2004 نیز در سمت خود ابقا شد و سرانجام در ماه مه سال 2008 در دولت تازه به قدرت رسیده دیمیتری مدودف، پست نخست وزیری روسیه را به عهده گرفت. و در نهایت بار دیگر پوتین با پیروزی در انتخابات سال جاری، تا سال 2018 میلادی، رییس جمهور روسیه خواهد بود و با پایان این دوره نیز میتواند برای ادامه فعالیتش به عنوان رییسجمهور در یك دوره شش ساله دیگر، در رقابتهای انتخاباتی آتی شركت كند. پوتین در دوران سابق ریاست جمهوری، اصلاحات اقتصادی لیبرالیستی را به انجام رساند و در هماهنگی با غرب پایگاه نظامی روسیه را در كوبا و ویتنام تعطیل كرد. وی همین طور با دستگیری میخائیل خودوركوفسكی، میلیاردر نفتی روسیه در اكتبر سال 2003 بر یكپارچگی كشورش با غرب تاكید كرد، سیاست خارجی روسیه نیز حول محور همكاری با غرب میچرخید به طوری كه پیروزی بر فاشیسم و تاكید و تكیه بر دستاوردهای دسته جمعی و تحقق مدرنیته از بالا به پایین در مركز و هسته برنامههای پوتین بوده است.
رقبای پوتین در انتخابات ریاست جمهوری سال 2012:
آندریویچ زیوگانف: مردی که مهمترین رقیب پوتین در اتنخابات شناخته میشد، سیاستمداری کهنهکار است. نظرسنجیهای پیش از انتخابات او را با ۱۱ درصد آراء در رده دوم بعد از پوتین نشان میداد. زیوگانف از سال ۱۹۹۳ میلادی، حزب کمونیست فدراسیون روسیه را که جانشین حزب بدنام کمونیست دوران شوروی شد، رهبری کرده است. فعالیت انتخاباتی او در این دوره، بر انتقاد از پوتین متمرکز بود. او معتقد بود: “مردم مختارند به پوتین رأی دهند، اما این اتفاق، کشور را به نابودی خواهد کشاند.” در برنامه انتخاباتی زیوگانف بر نجات صنایعی مانند کشتیسازی، صنایع دفاعی و کشاورزی که در “بحران شدید” به سر میبرند، تاکید شده بود.
ولادیمیر ژیرینوفسکی: او بنیانگذار و رهبر حزب لیبرال دموکرات روسیه است. ادبیات سیاسی او ترکیبی است از عوامگرایی، ملیگرایی و فحاشی به غرب. تا پیش از این دوره او در رقابتهای چهار دوره انتخابات قبلی ریاست جمهوری روسیه شرکت کرده بود و در سال ۲۰۰۸ میلادی هم با کسب ۹ درصد آرا نفر سوم شد. او در برنامه انتخاباتیاش قول داده بود که ظرف دو سال، مشکلات اصلی روسیه، از جمله فساد مالی و قاچاق موادمخدر را حل کند. او همچنین معتقد است: “روسیه باید به یک دولت مقتدر مرکزی تبدیل شود و همه اختیارات محلی را محدود کند.” در سیاست خارجی هم آقای ژیرینوفسکی “بریتانیا را مهمترین دشمن روسیه در چند قرن اخیر” میداند، اما در عین حال تصدیق میکند که “در قرن بیستم، آمریکا جای بریتانیا را گرفته بود.”
سرگئی میرونوف: وی تا همین اواخر یکی از متحدان وفادار پوتین بود. او در سال ۲۰۰۶ میلادی، یک حزب چپ میانه به نام “روسیه عدالتمحور” تشکیل داد که گفته میشود توسط کرملین تایید شده است و هدایت میشود. میرونوف ده سال رییس شورای فدراسیون، یا مجلس علیای پارلمان روسیه، بوده است. بعد از اینکه از این مقام توسط حزب حاکم کنار گذاشته شد، تبدیل به منتقد جدی پوتین شد. او میگوید به پوتین و اصلاحات اعتقادی ندارد و پوتین باید از سیاست کناره گیری کند. میرونوف در برنامه انتخاباتیاش قول ملی کردن منابع طبیعی، ارائه خدمات اجتماعی به بازنشستگان و کارکنان بخش دولتی، و یک سیستم مترقی مالیاتی را داده بود.
میخاییل پروخوروف: وی جوانترین نامزد در این دوره از انتخابات بود و گفته می شود که سومین فرد ثروتمند روسیه است و تنها نامزد مستقلی بود که توانست از مراحل ثب نام بگذرد. بیشتر طرفدارانش در میان متخصصان جوان و طبقه در حال شکلگیری متوسط هستند. او در برنامه انتخاباتی خود، پیشنهاد اصلاحات سیاسی، کوتاه کردن دوره ریاست جمهوری و برقراری مجدد انتخاب مستقیم فرمانداران مناطق را داده بود و همچنین وعده داد تا سربازی اجباری را تا سال ۲۰۱۵ میلادی لغو کند. در سیاست خارجی هم او طرفدار روابط نزدیک اقتصادی با اتحادیه اروپا بود.
برنامه های پوتین برای روسیه جدید در سطح داخلی:
ولادیمیر پوتین برنامه های خود را برای انتخابات ریاست جمهوری، مدتی قبل منتشر کرده بود. وی در مقالهای، رئوس برنامه های اقتصادی و سیاسی مورد نظرش را اعلام کرد. پوتین در این مقاله ابتدا به بررسی مشکلات پیش روی روسیه پرداخته است. وی به تکمیل سیستمی در روسیه تاکید کرده است که در آن حقوق اجتماعی افراد تضمین شود. الگویی اقتصادی مورد نظر پوتین، الگویی معرفی شده است که پویا و ثبات بخش باشد. عدالت اجتماعی، کرامت انسانی، تقویت اعتماد بین دولت و جامعه و ایجاد ساختار سیاسی سالمی که با آن استقلال روسیه و شکوفایی شهروندان تضمین شود، از دیگر وعده های انتخاباتی پوتین است.
انتخاب مجدد پوتین به عنوان رییسجمهور آتی روسیه در حالی صورت گرفته است كه وی چه قبل و چه بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در كشورش با موجی از اعتراضات رو به رو بوده است، اعتراضاتی که به گفته کارشناسان در تاریخ روسیه بی سابقه بوده است. اما ارزیابی پوتین، از اعتراضات این است که هدف معترضان تغییر حکومت نیست. به همین دلیل روسها که همواره علاقهمند هستند خود را یک بازیگر هنجارمند و قانون مدار نشان دهند، با ارائه مجوز برپایی تظاهرات، و موافق با بازشماری آرا به سمت مذاکره با مخالفان میروند. البته قابل پیشبینی است که این بازنگری نمیتواند تاثیر زیادی در نتیجه انتخابات داشته باشد و دولت تمایلی به ارائه امتیازات بیشتر به مخالفان را ندارد.
برنامه های پوتین برای روسیه جدید در سطح بینالمللی:
پوتین در بخشی از مقاله اش به رقبای غربی با عنوان کشورهایی که از طریق نظامی، دموکراسی صادر می کنند، اشاره کرده است. وی در مورد آنها نوشته است که اینها کشورهایی هستند که به زور اسلحه، دموکراسی صادر می کنند و نیز قوانین بین المللی و حق تعیین سرنوشت ملت ها را زیر پا می گذارند. به نوشته پوتین، صادرکنندگان دموکراسی اجباری، به مرور زمان با گروه های مخربی همراه می شوند که خود منشاء بروز تنش های قومی و فرهنگی هستند. پوتین با ذکر این مقدمه نتیجهگیری میکند که به همین دلیل روسیه باید به عنوان نیرویی ثبات بخش در عرصه بین المللی فعالیت کند. به نظر می رسد این بخش از مقاله، پیامی روشن به رقبای غربی روسیه است مبنی بر این که اگر به مداخله نظامی در کشورهای دیگر ادامه دهند، با واکنش فعال روسیه روبرو خواهد شد . در همین مقاله پوتین، پیام دیگری نیز برای غرب فرستاده است و آن اینکه روسیه در برابر تهدیدهای جدید، با تمام توان و به طور منسجم می ایستد و به هیچ وجه عقب نشینی نمی کند. عبارت ” تهدیدهای جدید” ، علی القاعده به تهدیدهای آمریکا در استقرار سیستم دفاع موشکی خود در اروپا، به ویژه در حاشیه مرزهای روسیه، اشاره دارد. پوتین حدود یك هفته پیش از برگزاری انتخابات این كشور از تجهیز نیروهای امنیتی كشورش با منابع مالی بیش از 580 میلیارد یورو طی یك دهه آتی خبرداده بود. همچنین روسیه قصد دارد 400 موشك قاره پیما، 2300 تانك، 600 هواپیمای جنگی را به تجهیزات نظامی فعلی خود اضافه نماید و این از برنامههای مهم پوتین به حساب می آید. با بررسی و تحلیل طرح هایی که پوتین برای کشورش در عرصه داخلی و بین المللی در شش سال آینده در نظر گرفته است، می توان پیش بینی کرد که روسیه تمامی موانع پیش روی خود را از میان بر خواهد داشت و از رویارویی با غرب طفره نخواهد رفت.
دورنمای رخداد
به اعتقاد برخی از کارشناسان، شرایط خاص اقتصادی روسیه از قبیل ضعف تکنولوژی و زیرساختهای صنعتی و سطح پایین رفاه اجتماعی و درآمد پایین، سرانه خدمات اجتماعی، درمانی و بهداشتی زندگی را برای طبقه متوسط بسیار سخت کرده است و در شرایطی كه دولت پوتین نتواند به موقع پاسخ مناسب به درخواست مردم بدهد این شرایط به طور طبیعی به مخالفت سیاسی تبدیل میشود و در این زمینه لازم است که دولت جدید طی سالهای اول عمر خود با توجه به شرایط بحرانی اقتصاد غرب از فرصت استفاده کند و ساماندهی شرایط اقتصادی روسیه را در دست گیرد. به این ترتیب باید گفت كه پوتین نیازمند انضباط اقتصادی و خصوصی سازی جدیدی در روسیه است تا تقویت بنیه اقتصادی روسیه آنچنان که پوتین خواهان آن است، محقق شود. هرگونه خصوصیسازی روسیه بدون وجود قانونمندی و انضباط اقتصادی به صورت طبیعی به یك روند ایجاد دوباره طبقه معدود ثروتمند خواهد شد و از این رو پوتین تلاش دارد زمانی مناسب برای پیگیری سیاست اقتصادی روسیه مدرن بیابد؛ از دیگر سو با توجه به رویكرد پوتین در خصوص حفظ رشد اقتصادی روسیه و مدرن سازی این كشور به طور همزمان وی نیازمند این است که تعامل روسیه را با غرب به گونهای پایدار ادامه دهد. پوتین پیشتر نیز بر اهمیت تعامل اقتصادی با غرب تاكید كرده بود كه این به معنای آغازی دیگر برای مدرنیسم اقتصادی روسیه است، همكاری كه در نگاه پوتین بر اساس مدل روسی خواهد بود. بنابراین یکی از ملزومات موفقیت در رویکرد جدید پوتین برای ساخت آینده روسیه این است که بایستی میزان پیوستگی سیاست خارجی و رونق اقتصاد داخلی را در یک راستا تحلیل و اقدام نماید.