مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

بررسي موشكافانه دلايل عدم تشكيل دولت لبنان در گفتگو با دكتر مسعود اسد اللهي

اشتراک

سيد مهدي مدني

مركز بين المللي مطالعات صلح – IPSC


دكتر مسعود اسداللهي كارشناس برجسته مسائل خاورميانه و استاد دانشگاه، سالهاست كه بيشر وقت خود را در لبنان سپري مي كند و وقت خود را به پژوهش و تحقيق درباره لبنان و بخصوص جنبش حزب الله اختصاص داده است. كتاب «از مقاومت تا پيروزي» از جمله آثار معروف اوست كه به زمينه ها، مقدمات و تاريچه تشكيل حزب الله لبنان اختصاص دارد. همچنين از وي چندين مقاله علمي – پژوهشي نيز در مجلات معتبر به چاپ رسيده است. آنچه در زير مي آيد حاصل گفتگوي مفصلي است كه در آخرين سفر اين استاد لبنان شناس به ايران تهيه شده است.

س: جناب دكتر به عنوان اولين سوال بفرماييد كه اوضاع كلي دولت لبنان را چگونه ارزيابي مي كنيد؟

در خصوص وضعيت فعلي دولت لبنان بايد گفت كه سعد حريري سرپرست دولت بوده اما نجيب ميقاتي مامور تشكيل دولت بعدی مي باشد و اين در حالي است كه وي نتوانسته با وجود گذشت سه ماه دولت را تشكيل دهد و افقي نيز براي تشكيل دولت ديده نمي شود. اما علت عدم تشكيل دولت چيست؟ دلايل متفاوتي را مي توان براي اين امر برشمرد. بايد دانست كه تركيب سياسي و اجتماعي لبنان بسيار پيچيده است، چه از نظر ديني و اجتماعي و چه از نظر احزاب سياسي و گروه ها و دسته جات. آقاي نجيب ميقاتي مدعي است كه در بين دو گروه عمده 14 مارس و 8 مارس، يك شخصيت بي طرف و میانه به حساب مي آيد. هر چند كه در انتخابات پارلماني وي در ائتلاف با گروه هاي 14 مارس قرار داشت و از آنجا به پارلمان راه پيدا كرد. زماني كه عمر كرامي مجبور به استعفا شد، میقاتی يك دوره كوتاه  پس از ترور رفيق حريري نخست وزير لبنان شد و انتخابات را برگزار كرد. لذا وي علاقه دارد كه خود را چهره اي مستقل نشان دهد. البته وي اين بار در راه تشكيل دولت با مشكلاتي مواجه شده است. اول آنكه از طرف سعد حريري و حزب متبوعش یعنی “المستقبل”،  حمله شديدي به وي صورت گرفته و او را متهم به خيانت به اهل سنت لبنان و همچنين او را متهم به سرنگوني دولت سعد حريري می کنند. سعد حریری معتقد است كه نخست وزيري بايد در خاندان حريري باقي بماند و به تعبيري مي خواهد كه اين امر را به حالت پادشاهي تبديل کند. وی فكر مي كند كه چون پدرش  كشته شده، نخست وزيري بايد تا ابد در اين خاندان بماند و هیچ شخصیت سنی دیگری حق ندارد خود را براي نخست وزيري لبنان كانديدا كند و بايد نخست وزيري دراين خاندان منحصر شود.  مسلما اين امر نه پايه قانوني دارد و نه خواستگاه اجتماعي. حريري اصلا تصور نمي كرد كه دولتش سرنگون شود زيرا فكر مي كرد كه اكثريت پارلماني را در دست دارد. اما با تغيير مواضع آقاي جنبلاط و گرایش وی به سمت گروه 8 مارس و همچنين گرايش  فراكسيون ميقاتي به 8 مارس، دولت حريري سقوط كرد.  البته وي بعد از آن نيز  تصور نمي کرد كه گروه 8 مارس بر روي نام يك فرد خاص به اجماع نظر برسد.  لذا فكر مي كرد كه با بي نتيجه بودن اقدامات 8 مارس، آنها دوباره به سمت سعد حريري مي آيند. اما اين تصورات به نتيجه نرسيد و نجيب ميقاتي به عنوان نخست وزير معرفي شد. لذا حريري از همان روز اول  حمله شديدی را به نجیب میقاتی بر اساس تحريك  احساسات مذهبي اهل سنت لبنان، سازماندهي كرد. از قبيل گفته هاي چون: “دولت میقاتی، دولت حزب الله است. دولتی دست نشانده است” و يا اینکه “شيعيان آن را اداره مي كنند”. لذا وي كوشيده تا پست نخست وزيري را كه بر اساس قانون لبنان متعلق به اهل تسنن مي باشد، از دست رفته نشان دهد. حریری تمام رسانه ها و تمام احزاب حامي خود را عليه ميقاتي بسيج كرده و مرتب اين گونه اعلام مي كند كه وي نقض عهد و خیانت كرده است. حریری اینگونه وانمود می کند که میقاتی با آراي 14 مارس به پارلمان رفته ولي حالا با شيعيان پيمان بسته است و  بازيچه حزب الله و شيعيان شده است.

در مقابل، ميقاتي براي آنكه نشان دهد كه مستقل است و در تعيين وزرا از خود اختيار تام دارد، تلاش كرده تا تشكيل دولت را به تعويق بياندازد. اگر وي در همان وهله اول، اقدام به تشكيل دولت مي كرد، اتهام گروه مقابل اثبات مي شد. لذا ميقاتي با تاخیر در تشکیل دولت، تلاش می کند تا نشان دهد كه  مستقل بوده و در برابر خواسته هاي گروه 8 مارس تسليم نيست و خود، داراي افكاري براي تشكيل كابينه است.

س: بفرمایید که طبق قانون اساسی لبنان نخست وزير ظرف چه مدتي بايد كابينه را تشكيل دهد؟

يكي از مشكلات اصلي در لبنان همين است كه قانون اساسي، سقف زماني  براي معرفي اعضاي کابینه را مشخص نكرده است. البته  اين امر فقط در مورد نجيب ميقاتي پیش نیامده بلكه  سعد حريري هم كه دولت وحدت ملی را تشكيل داد با همین مسئله درگير بود. اين امر سابقه دار است يعني حتي اگر بر نام شخص نخست وزير نيز توافق حاصل شود، بر تركيب دولت به راحتي توافق به دست نمی آید.

س: فرمودید که میقاتی برای نشان دادن استقلال خود، تشکیل کابینه را به تعویق انداخته است. آیا عاملی دیگری را می توان برای تعویق تشکیل کابینه  برشمرد؟

عامل ديگر، نحوه توزيع وزارتخانه ها ميان گروه هايي است كه  به ميقاتي راي داده اند.  بالاخره هم گروه 8 مارس به وي راي داده است و هم فراكسيون وليد جنبلاط. از طرفي ميشل سليمان به عنوان رئيس جمهور نيز خواهان سهمي در كابينه است. خود آقاي ميقاتي نيز در پارلمان داراي طرفداراني است وآنها نيز خواهان سهم هستند. لذا اين امر به يك معادله چند مجهولي تبديل شده كه چگونه فرمولی را  می توان پیدا کرد كه  نظر همه در آن لحاظ شود. از يك طرف ميشل عون معتقد است كه سهميه وزاري مسيحي كابينه بايد متعلق به فراكسيون وي باشد، اين امر با سهميه ميشل سليمان در تعارض قرار دارد. بر اساس توافقات سياسي سهميه اي نيز براي رئيس جمهور قائل مي شوند و سه وزارتخانه را  به او مي دهند.

مشكل ديگر در مورد احزاب اهل سنتی است كه در گروه 8 مارس حضور دارند. آقاي ميقاتي چون سني است معتقد است كل سهميه وزاري سني بايد به فراكسیون او برسد. حال آنكه گروه 8 مارس معتقد است بخشي از اين سهميه متعلق باید به گروه های سني 8 مارس برسد.

معضل ديگر در مورد نوع وزارتخانه ها است. چرا که هر گروهي سعي دارد، وزارتخانه هاي كليدي را در دست بگيرد. يعنی حتي اگر تعداد وزارتخانه ها مشخص شود، نوع وزارتخانه ها نيز محل بحث است. مثلا  ميشل عون اصرار دارد كه وزارت كشور در دست او باشد، حال آنكه ميشل سليمان رئيس جمهور لبنان با اين امر به شدت مخالف است و خود، خواهان اين وزارتخانه می باشد. بحث و رقابت بر سر وزارت نيرو و ارتباطات نيز بسيار شديد بوده و محل اختلاف است.

س: شما از تمام گروه ها سخن گفتيد بجز حزب الله لبنان. خوب در اين ميان نقش حزب الله چيست؟ آيا حزب الله در چارچوب گروه 8 مارس در اين بازي ايفاي نقش مي كند و يا فراتر از 8 مارس، پيگير اهداف و منافع خود است؟

حزب الله در بحث كابينه، در چارچوب 8 مارس به ايفاي نقش مي پردازد. گروه 8 مارس از گروه ها و احزاب مختلفي مانند حزب الله،جنبش امل،حزب بعث، حزب قومي – سوري، حزب دموکراتیک،…. و يا افرادی مستقل مانند عمر كرامي، اسامه سعد، کمال شاتیلا،عبدالرحیم مراد،فیصل داوود،عبدالرحمان بزری، عدنان عرقچي و… تشکیل شده است. برنامه سیاسی حزب الله در صف بندي سياسي آن است که اهداف خود را در چارچوب گروه 8 مارس پيگيري نمايد.

س: آيا در قانون سهم خاصي براي گروه هاي سني و مسيحي و شيعه مشخص شده است؟

بله . تركيب كابينه  ميان طوايف و گروه هاي مختلف تقسيم شده است و تعداد وزرا به تعداد نهايي اعضاي كابينه بستگي دارد. اگر كابينه 30 وزير داشته باشد، سهميه اهل سنت 6 وزارتخانه، سهميه شيعيان 6 وزارتخانه و سهميه مسحيان ماروني نيز 6 وزارتخانه می باشد. 12 وزارتخانه ديگر نيز ميان گروههاي ديگر میان دروزي ها، مسيحيان ارتدوكس، مسیحیان كاتوليك و ارمني ها تقسيم مي شود. اگر تعداد وزاری کابینه 24 شود، اين سهميه باز تغيير مي کند و به اهل سنت ، شيعه  و مسيحي های مارونی، هر یک پنج  وزارتخانه تعلق خواهد گرفت. همیشه تعداد وزرای اهل تسنن، شعيان و مسيحيان ماروني باید مساوی باشد.

س: جناب دکتر با اين اوضاع كه مي فرماييد مي توان گفت كه اگر تشكيل دولت لبنان امري محال نباشد در خوش بینانه ترین حالت امری بسیار سخت و پیچیده است و به نظر مي رسد كه تشكيل دولت در لبنان نيازمند يك همت ملي و حتی فراتر از آن مي باشد. شاید بتوان این جمله معروف را گفت که  حل مشکلات لبنان را باید در خارج از این کشور جستجو کرد.

لبنان كشوري است كه در آن هويت ملي شكل نگرفته است و لبناني ها بيش از آنكه خود را لبنانی بدانند خود را وابسته به يك مذهب يا گروه مي دانند. به همین خاطر، خود لبناني ها معترفند كه بدون دخالت خارجي قادر نيستند كه مشکلات خود را حل کنند. حال اين فشار خارجي يك بار از طرف آمريكا است، يك بار از طرف سوريه. باید گفت که سوريه به مدت نزدیک به سي سال در لبنان حضور مستقیم داشت و به علت اين حضور، اختلافات موجود نیز با  فشار سوريه حل و فصل مي شد. با خروج سوري ها از لبنان و بروز خلاء قدرت در اين كشور، دولت لبنان به سختي تشكيل مي شود و يا اگر هم تشكيل شود، بسيار شكننده خواهد بود چون يك مرجع فصل الخطاب در لبنان وجود ندارد. با توجه به این واقعیت، ایجاد توافق و محقق کردن آن در میان گروه های لبنانی، فوق العاده مشكل است. اينك سه ماه است كه نه تنها دولت جدید تشکیل نشده بلكه امید به تشکیل آن کمتر نيز شده است.

س: با اين توصيفاتي كه از سوريه مي فرماييد بايد اين كشور نقش بسيار تعيين كننده اي در لبنان داشته باشد. حال آنكه سوريه خود دچار مشكلاتي گرديده است و با بحران كم سابقه اي دست و پنجه  می کند. آيا اين عدم تشكيل دولت در لبنان را با تحولات سوریه مرتبط  نمي دانيد؟

آقاي ميقاتي با بشار اسد رابطه بسيار نزديك داشته و حتی با او رابطه خانوادگي دارد. اما ميقاتي به عنوان يك سياستمدار عملگرا كه به سياست با عينك ايدولوژيك نگاه نمي كند، منتظر مانده كه ببيند اوضاع سوريه به چه سمتي حركت مي كند. اگر دولت سوريه موفق شود ثبات را در این کشور برقرار كند، تاثير مستقيم آن را بر ترکیب كابينه ميقاتي خواهيم ديد و اين امر را تسريع مي كند. اما اگر وضعيت در سوريه به سمتي پيش برود كه سوريه به سمت نا آرامي و تزلزل حركت كند، میقاتی يا دولت را تشكيل نمي دهد و يا آنكه به سمت غربي ها حركت مي كند و تلاش مي كند تا رضايت آنها را جلب كند. جالب اينجاست دولتی که با اين پيچيدگي ها تشكيل مي شود، معمولا بيش از يك سال دوام نمي آورد. لذا تحولات و معادلات لبنان  بسيار پيچيده است و حتي سياستمداري مانند نبيه بري كه مدت بسیار طولانی در لبنان كار سياسي مي كند چندی پیش به طنز گفته كه       ” لبناني ها باید نماز استسقاء بخوانند تا خداوند رحم كند و دولت تشکيل شود”. وي بعد از چند روز گفت كه كار از نماز استسقاء گذشته و بايد براي  دولت لبنان “نماز ميت” خواند. وقتي آقاي بري با آن سابقه سیاسی این چنين حرفي را مي زند، می توان دریافت كه اوضاع این کشور چقدر آشفته است.

س: یعنی با این توصیفات باید به انتظار فروپاشی لبنان نشست؟

لبنان همواره صحنه درگیری ها و رویارویی ها سیاسی منطقه ای است. اگر می خواهید بدانید که در منطقه چه می گذرد باید به عرصه سیاسی لبنان بنگرید. هر اتفاقی که در خاورمیانه می افتد،تاثیر خود را بر روی لبنان نشان می دهد. اگر اوضاع خاورمیانه بحرانی باشد، لبنان بحرانی می شود و برعکس. اینک در منطقه بحث خیزش های مردمی شکل گرفته و برخی از رژیم ها وارد فاز ناآرامی شده اند و از طرفی تضاد های ایران و عربستان بسیار جدی شده است، همه اینها بر روی لبنان تاثیر می گذارد.

س: اتفاقا من می خواهم بحث را به همین سمت هدایت کنم. ببیند ما در سال گذشته شاهد یک سری تلاش ها از سوی عربستان و سوریه بودیم که به «سین- سین» معروف شد. با سفر ملک عبدالله به نیویورک که ظاهرا برای درمان بود، ما می بینیم که این تلاش ها نا فرجام می ماند. بفرمایید که چرا این گونه شد؟

این تلاش ها پیش از آغاز خیزش های مردمی در منطقه بود. در چارچوب این مذاكرات موسوم به سین – سین  (سوریه و سعودی) وارد یک سری بده بستان ها شدند که عرصه هایی مانند عراق و لبنان پیکره این مذاکرات را در بر می گرفت. در چارچوب این مذاکرات میان سوریه و عربستان قرار شد که عربستان امتیازاتی را در لبنان به سوریه بدهد و متقابلا سوریه در عراق به نفع عربستان اقداماتی را صورت دهد. در اینجا دو دیدگاه مطرح است. از یک طرف برخی معتقدند که عربستان به جد وارد این میدان شده بود و تلاش می کرد تا راه حلی را بیابد  و از پیامدهای منفی صدور كيفرخواست اولیه دادگاه بین المللی ترور حریری جلوگيري كند. سعودي ها پيش بيني مي كرد كه با صدور اين كيفرخواست، اوضاع لبنان به هم بريزد و دولت سعد حریری سقوط كند. لذا عربستان كوشيد تا از طريق بده بستان و مذاكرات پشت پرده با سوريه مانع از پیامدهای منفی صدور اين كيفرخواست شود . اما هنگامي كه ملك عبدالله به نيويورك رفت، آمريكايي ها آب پاكي را روي دست او ريختند و گفتند كه هيچ توافقي را قبول نخواهند کرد و همين امر سبب شد كه اين تلاش ها با شكست مواجه شود. در اين ديدگاه آمريكايي ها عامل اصلي شكست توافقات و سقوط دولت سعد حريري معرفی می شود.

در مقابل اين ديدگاه، عده اي معتقدند كه عربستان از ابتدا با سوريه  بازي نموده و عمليات فريب را اجرا مي كرده است. سعودي ها در صدد بودند تا مدت زمان لازم براي صدور كيفرخواست طي شود و پس از آنكه كيفر خواست آماده شد، عربستان مذاکرات را بر هم بزند كه عملا هم این طور شد. در ابتداي سال 2011 نيز ديديم كه شكست مذاكرات سين – سين رقم خورد. البته چيزي كه غرب روي آن حساب نكرده بود، خيزش هاي منطقه اي بود. تونس و مصر وارد نا آرامي گسترده شدند كه به منطقه سرایت کرد. اين امر سبب شد كه  توجه آمريكا به اين مسائل معطوف شود و نتواند اين پرونده را جلو ببرد.

س: جناب دكتر، ما در روزهاي گذشته شاهد آن بوديم كه قاضي پرونده ترور رفيق حريري اين پرونده را به دادستان پرونده ارجاع داده و اين نشان مي دهد كه اين پرونده متوقف نشده است.

اين امر بر اساس مكانيزم داخلی دادگاه بين المللي است. كيفرخواست اوليه توسط دادستان يعني قاضي بلمار تهيه شده و بر اساس قانون بايد به قاضي داده شود تا ضمن مطالعه، اشكالات و تناقضات آن رفع شود. اينک قاضي پرونده ضمن مطالعه آن را به بلمار ارجاع داده و آن را مورد تجديد نظر قرار داده است.

س: جناب دكتر واكنش حزب الله در مورد اين كيفرخواست اولیه چيست؟

بايد دانست كه جزئياتي از اين پرونده به صورت رسمی منتشر نشده است و روند امور به صورت محرمانه مورد پيگيري قرار مي گيرد. اما اخباری که تا کنون درز کرده، حاکی از آن است که اين دادگاه يك سناریوي براي برخورد با حزب الله لبنان است و هدف این است كه حزب الله را به عنوان عامل ترور معرفي كنند. به واقع آمريكا و اسرائيل پس از آنكه نتوانستند در  رويارويي نظامي جنگ 33 روزه، حزب الله را از بين ببرند، وارد يك بازي ديگر شده اند كه صورت آن حقوقي و قانوني است. آنها از اين طريق قصد دارند كه اولا يك مستمسك قانوني براي برخورد با حزب الله بيابند و دوم اینکه يك فتنه مذهبي  بین شيعه و سني به  راه بياندازند و بگويند كه نخست وزير سني  لبنان توسط شيعیان ترور شده است و از اين طريق حزب الله را در لبنان به انزوا بكشانند. لذا بايد دانست که اين يك فتنه است اما در چارچوب مكانيزم هاي قانوني. حزب الله هم از آن جهت كه به خود مطمئن است اولا اعلام كرده  كه هیچیک از اعضای حزب الله در اين جريان هيچ نقشی نداشته و ضمنا اگر بعضي از اعضاي آن متهم شوند، این افراد را تسليم دادگاه نمي كند. حزب الله با این توطئه مقابله مي كند ولی بايد گفت كه اين مقابله به نحوه بازي طرف مقابل در دادگاه بستگی خواهد داشت.

مطالب مرتبط