کامران کرمی
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
بیان رخداد
رویکرد اصلی عربستان سعودی در خصوص تحولات منطقه، حفظ سیاست وضع موجود می باشد. اما موج تحولات بهار عربی، عربستان را در محاصرهی دگرگونیهایی قرار داد که همواره از بروز آنها در اطراف خویش بیمناک بود. تأثیراتی که موجب سقوط متحدین، تضعیف جایگاه این کشور و چالش مشروعیت گردید و عربستان را بر آن داشت تا در دو جبهه به رویارویی با دگرگونیها بپردازد؛ نخست در درون عربستان و دوم در خارج و در همسایگی این کشور و به طور مشخص در بحرین، یمن و اکنون سوریه. عربستان در خصوص تحولات سوریه در رویکردي عربی- غربی تلاش میکند تا تغییر رژیم را به پیش ببرد که با توجه به ابعاد و اهميت منطقه ای و استراتژیک سوريه و نوع روابط دولت بشار اسد و به خصوص جايگاه آن در محور مقاومت قابل تحلیل است. حال در این نوشتار سعی می شود به این پرسش پاسخ داده شودکه اهداف عربستان از رویکرد فعال و موضع تهاجمی نسبت به تحولات سوریه چیست؟ و این نقش چه پیامدهایی برای جایگاه عربستان در منطقه خواهد داشت؟
تحلیل رخداد
معادلات قدرت در خاورمیانه، بالاخص خاورمیانه عربی سه کانون داشت که عبارت بودند از: مصر، عربستان و سوریه که با توجه به عوامل قدرت ملی خود در مقاطعی توانستند نقش ایفا کنند. در واقع مثلث عربستان، مصر و سوریه در دهه 1990 جهت دهنده به دیپلماسی کلی جهان عرب بود و مشکلات و بحران های جهان عرب در چارچوب این مثلث تعریف می شد. اما از زمان به قدرت رسیدن بشار اسد، این مثلث تضعیف شد و نهایتاً از سال ۲۰۰۵ به طور کامل از هم فروپاشید. اگرچه این ایفای نقش ها در مقاطعی به واسطه پان عربیسم و شخصیت های کاریزماتیک به مصر و سپس سوریه منتقل شد و یا در مواردی با پیدایش اندیشه هایی چون حزب بعث، انحراف هایی را از این مدل شاهد بودیم، اما روند کلی حوادث در منطقه خاورمیانه به حاشیه رفتن عربستان را به دنبال داشت. این تقلیل نقش در خلال سال های اخیر بالاخص بعد از مرگ حافظ اسد، رقابت برای احیای نقش را به وجود آورده است. تحولات بهار عربی نوعی رقابت را در خاورمیانه عربی به وجود آورد و این فرصتی برای آل سعود است تا بتواند در جهان عرب الگوی بدیل ارائه دهد. بر این مبنا پشتيباني مالي و اختصاص دلارهاي عربستان براي تهيه سلاح و قاچاق اسلحه به داخل سوريه و ارائهی راهکارهاي عملياتي به افراد برجسته در ميان اعتراضكنندگان و مرتبط كردن آنها با رسانههاي بينالمللي و ايجاد فشار رسانهيي از طريق رسانههاي تحت مالکيت آن کشور مثل شبكه تلويزيوني العربيه، الحيات و الشرق الاوسط از اهداف این کشور میباشد.
در واقع می توان گفت که ورود عربستان به معادلات سوریه با چند هدف صورت می گیرد:
1- موضع منطقه ای و سیاست های منطقه ای عربستان پس از تحولات بهار عربی در انزوا قرار گرفت. قیامی که در سوریه رخ داد یک فرصت طلایی برای عربستان است که از حالت انفعالی به کنش فعالانه تغییر سیاست داد. در واقع در نتیجه حمایت از تحولات سوریه چهره منطقه ای این کشور از یک کشور مخالف مطالبات مردمی در جهان عرب بهبود پیدا نماید.
2- عربستان مشخصاً سوریه را در چارچوب تقابل محور اعتدال عربی و محور مقاومت و از نگاه عینک رقابت های منطقه ایش با ایران (مهار الگوی نفوذ معنوی ایران) نگاه می کند و در واقع برای همین در مقابل نظام اسد و همراه و در دفاع از قیامی که علیه این نظام صورت گرفته گام بر می دارد.
3- عربستان از زمان مرگ حافظ اسد و روی کار آمدن بشار اسد نگاه مساعدی به سوریه نداشته است. چرا که بشار اسد بسیار مستقلانه تر از سیاست های منطقه ای عربی عمل نموده است. برای همین عربستان هیچ نگاه مساعدی به نظام سوریه بعد از حافظ اسد نداشته و این فرصت خوبی را برای عربستان فراهم نموده است.
4- تعدیل فشارها و قیام های جهان عرب و مدیریت تحولات به سمت و سوی نوعی تغییرات با سازوکار قاعده مند است که تبادل قدرت و انتقال قدرت و خروج نخبگان سابق از قدرت را قاعده مند کند.
5- ارائه الگوی نظم جانشین در منطقه با اندیشه های سلفی گری
6- نقشی که عربستان در چارچوب استراتژی غرب بازی می کند که حمایت از امنیت اسرائیل و تضعیف سوریه یا حذف نقش منطقه ای سوریه را می طلبد.
دورنمای رخداد
موج تحولات بهار عربی موجب گردید تا عربستان سعودی در محاصره تغییر و تحولاتی قرار گیرد که همواره از بروز آنها در محیط پیرامونی خود نگران بود و این باعث گردید تا سیاست همیشگی این کشور یعنی حفظ وضع موجود به چالش کشیده شود. از اینرو این کشور بر آن شد تا با اقدامات واکنشی در محیط پیرامونی و عمق استراتژیک خود وضعیت را دگرگون سازد. مداخله در بحرین، مدیریت تحولات در یمن و نقش فعال و موضع تهاجمی نسبت به تحولات سوریه موجب گردید تا عربستان بتواند بخشی از نگرانی های امنیتی خود را پاسخگو باشد. بر این مبنا سوریه کانونی شد تا عربستان ضمن رفع دغدغه هایش، بتواند از تحولات سوریه، معادلات قدرت را که دگرگون شده بود و بر اساس آن محور اعتدال عربی پس از سقوط مصر و همپیمانان عربستان در وضعیت آسیب پذیری قرار گرفته بود، تغییر دهد و موازنه و تعادلی در منطقه ایجاد کند. بهترین گزینه برای تغییر این موازنه سوریه است و فشارهایی که عربستان همراه با طرح غربی و اتحادیه عرب اعمال کرده است تا بر اساس آن سوریه که از محور مقاومت و همپیمان ایران است، تضعیف گردیده و با تضعیف این کشور، ایران در وضعیت شکننده ای قرار بگیرد و به زعم عربستان تعادل به منطقه برگردد. در پایان میتوان گفت که اقدامات و واکنشهای عربستان بيشتر يک نياز تاکتيکي کوتاه مدت و تعریف شده در چارچوب محور عربی- غربی است، و با توجه به دامن زدن به بعد جديدي از مداخلهها و خصومتهاي بين عربي، براي آينده منافع و نقش عربستان در منطقه و روابط اعراب با يکديگر، تبعات دراز مدت و خطرناکي خو اهد داشت.