بازیگران اوپک ، حال و آینده – گفتگو با سید غلامحسین حسن تاش – کارشناس انرژی و رئیس پیشین موسسه مطالعات بین المللی انرژی
فرزاد رمضانی بونش
مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC
مقدمه: یکصدو پنجاه ونهمین اجلاس اوپک در هجدهم خردادماه سال جاری در شهر وین کشور اتریش در اوضاع و احوالی ویژه برگزار شد و به نتایجی نیز رسید در این بین با توجه به افزایش شکاف هایی در این سازمان و همچنین سرمایه گذاری و افزایش اکتشافا ت کشور هایی همچون ونزوئلا و عراق و نقش آن در آینده بازار نفت و اوپک به گفتگویی با آقای غلامحسین حسن تاش پرداخته ایم.وی رئیس پیشین موسسه مطالعات بین المللی انرژی بوده است و اکنون عضو هیئت علمی ؛ مدیر مسئول و سردبیر ماهنامه اقتصاد انرژی و نایب رئیس هیئت مدیره انجمن اقتصاد انرژی ایران است.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :در اجلاس اخر اوپک عربستان در تلاش بود که سقف جدید تولید اوپک به حدود 3/30 میلیون بشکه در روز افزایش دهد، اما ایران و بسیاری از کشورها نیز مخالف تغییر سقف تعیین شده قبلی تولید بودند در نتیجه اجلاس بدون نتیجه و توافقی جدید پایان یافت. در این بین این امر تا چه حدی بیانگر افزایش شکاف در میان اعضای اوپک است ؟
البته این امر را نمی توان افزایش شکاف دانست بلکه باید بروز شکاف نامید چراکه در دو دهه گذشته عملا شکافی در اوپک وجود نداشته است. اوپک در نیمه دهه 1980 دچار شکاف شدیدی شد که در آن زمان هم عربستان سعودی عامل آن شکاف بود و اجلاس اخیر تا حدودی آن شکاف و دو دستگی دوران مذکور را تداعی کرد. عربستان در سال 1986 سیاست سهم بازار و افزایش تولید را در پیش گرفت که موجب سقوط شدید قیمت نفت شد. اما تفاوت آن زمان و وضعیت فعلی این بود که در آن زمان عربستان با در اختیار داشتن ظرفیت عظیم مازاد تولید این توانائی را داشت که به تنهائی بازار را از نفت اشباع کند ولی الان این توانائی را ندارد. البته عربستان در دهه بعد آن سیاست را کنار گذاشت و برای قیمت جهانی نفت هم اهمیت قائل شد و در واقع به دیگران نزدیک شد و لذا شکاف درونی اوپک از بین رفت. فکر می کنم که اگر عربستان رویه اجلاس اخیر را در جلسات آتی نیز ادامه دهد شکاف در اوپک ادامه خواهد یافت البته به هیچ وجه به شدت دوران سیاست سهم بازار نخواهد بود.
البته به نظر من سقف مورد نظر عربستان (30.3) قابل تحقق نبود و اگر هم تصویب می شد اعضاء اوپک توان تولید آن را نداشتند و تنها برای مدتی می توانست آرامش روانی به بازار نفت بدهد. ضمنا به نظر من در شرایط حاضر ما نباید بدنبال تعمیق شکاف در سازمان اوپک باشیم.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :عربستان به عنوان مدعی داشتن بیشترین ظرفیت مازاد تولید نفت بعد از اجلاس اوپک اعلام کرد که بهطور یکجانبه تولید نفت خود را افزایش خواهد داد در این بین با توجه به پتانسیل پیشین ریاض در استفاده از اهرم ظرفیت تولید توان تاثیرگذاری این کشور در بازار آینده اوپک به چه میزانی خواهد بود ؟
بنده معتقدم که عربستان همواره بدنبال تامین منافع کشورهای صنعتی در بازار جهانی نفت بوده است و در این رابطه حتی گاهی در حد دایه دلسوزتر از مادر عمل کرده است. والبته در این رابطه با توجه به نوع روابطش با امریکا و غرب تحت فشار آنها هم قرار داشته و دارد. دراین رابطه هرگاه اوپک بدلیل نداشتن ظرفیت مازاد تولید توان تاثیرگذاری فیزیکی بر بازار نفت از طریق افزایش تولید را نداشته است، عربستان سعی داشته است که هوشمندانه وضعیت روانی بازار را به نفع کشورهای صنعتی اداره کند. در همین رابطه در بین سالهای 2006 تا 2008 که همه اعضاء اوپک در سقف ممکن تولید میکردند و ظرفیت مازاد وجود نداشت، عربستان سعی میکرد که وانمود کند که از ظرفیت مازاد کافی برخوردار است و اگر تولید خود را افزایش نمیدهد به این دلیل است که مشکل بازار و دلیل افزایش قیمتها را عامل عرضه نمیداند. بلکه افزایش قیمتهای آن دوره به بیش از 140 دلار را ناشی از سوداگری در بازارهای بورس نفت قلمداد میکرد. در اجلاس اخیر نیز همانگونه که اشاره نمودم، عربستان به خوبی میدانست که اعضاء اوپک توان تولید 30 میلیون بشکه یا بیشتر را ندارند اما تصویب کردن این سقف میتواند آرامش روانی را به بازار برگرداند، اما به هرحال موفق به قانع کردن اوپک نشد. البته به نظر من عربستان در رسیدن به چنین توافقی چندان جدی هم نبود. تجربه نشان میدهد که عربستان اگر جدی بود قبل از اجلاس تلاش و هماهنگی بیشتری میکرد. بنظر من بر خورد عربستان در حدی بود که به فشاری که از سوی کشورهای صنعتی به او وارد می شود، پاسخ دهد. بعد هم که در اجلاس موفق نشد اعلام نمود که بطور یکجانبه تولید خود را افزایش خواهد داد. اما عملا عربستان نتوانسته است تاثیر قابل توجهی بر بازار بگذارد.
واقعیت ها نشان میدهد که همانگونه که اشاره کردم عربستان در حال حاضر ظرفیت مازاد تولید قابلتداومِ عمدهای ندارد و اگر داشت و به تنهائی میتوانست تاثیر قابلتوجهی بر بازار بگذارد، اعضاء اوپک تلاش بیشتر برای قانع کردن عربستان میکردند. اگر هم عربستان ظرفیت مازادی داشته باشد عمدتا شامل نفتخامهای ترش و سنگین است که نمیتوان کمبود ناشی از نفت سبک لیبی را جبران کند. البته عربستان برنامه وسیعی را برای زدن چاههای تولیدی بیشتر و افزایش ظرفیت تولید خود آغاز کرده است که ممکن است در آینده توان تولیدش را افزایش دهد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :در چند سال گذشته با توجه به کشف ذخایر نفتی گسترده در ونزوئلا و همچنین سرمایه گذاری این کشور در بخش نفت آینده نقش این کشور در بازار نفت و همچنین سازمان اوپک چگونه مورد ارزیابی شما قرار می گیرد؟
در دوران هوگو چاوز از 1999 صنعت نفت ونزوئلا وضعیت بدی داشته است و روند سرمایهگذاری در صنعت نفت این کشور بسیار کند شده است تولید نفتخام این کشور از بیش از 1/3 میلیون بشکه در سال 2000 به 2/2 میلیون بشکه در سال 2010 افت کرده است و همزمان تولید گاز این کشور نیز در همین دوران افت داشته است. دراین دوره اکتشافات جدید قابل توجهی نیز انجام نشده است. افزایش ذخائر ونزوئلا به لحاظ اکتشافات جدید نبوده است بلکه در ونزوئلا از گذشته مقدار قابلتوجهی ذخائر نفت فوقسنگین و نیز شنآغشته به نفت ویا به عبارتی نفت خامهای غیرمرسوم، شناسائی شده است که بدلیل اقتصادی نبودن جزء ذخائر ونزوئلا ثبت نگردیده بود. ونزوئلا در سال 2010 موفق شد سازمان اوپک را قانع کند که با فناوریهای جدید و سطوح قیمتی جدید این نفتخامها اقتصادی و قابل بازیافت شده است و آنها را به ذخائر خود اضافه کرد. بنظر من با تداوم روند فعلی، ونزوئلا تغییر نقش قابلتوجهی در اوپک نخواهد داشت.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :با توجه به همگرایی های سیاست خارجی ایران با دو کشور عراق و ونزوئلا و همچنین همکاری اخیر این سه کشور در اجلاس اخیر اوپک این همکاری های سه کشور در چارچوب اوپک به چه میزانی می تواند قدرت و نفوذ عربستان را در اوپک و بازار انرژی جهان کاهش دهد؟
قطعا این همکاریها موثر است. اما قدرت و نفوذ عربستان در اوپک و بازار انرژی جهان، عمدتا به میزان تولید نفت و نیز میزان ظرفیت مازاد تولید این کشور وابسته است. برای موفقیت در اوپک و جهان انرژی و نقشآفرینی بیشتر در این زمینه نیاز به راهبردها و سیاستهای روشن در بخش نفت و یک ارتباط و تعامل فعال میان دو دستگاه نفت و سیاستخارجی کشور است. انتخاب مواضع صحیح در اوپک نیز مستلزم در اختیار داشتن اطلاعات دقیق از بازار و خصوصا از سایر اعضاء و بویژه از رقباست و بدست آوردن این اطلاعات نیز مستلزم همان همکاری و تعامل است که ذکر نمودم. همگرائی با کشورهای خاص نباید موجب غفلت دیپلماسی ما از دیگر کشورها و رقبا شود. برای مهار قدرت نفتی عربستان تنها ایجاد یک جبهه تقابل کافی نیست بلکه با پیگیری یک دیپلماسی فعال نفتی با خود این کشور نیز میتوان در این جهت حرکت کرد و تاثیرگذار بود.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :عراق میکوشد تا در سالهای آینده تولید روزانه خود رابه حدود 11 میلیون بشکه در روز برساند این امر چه تاثیری بر آینده نقش این کشور در اوپک و همچنین منافع ملی ایران برجا خواهد گذاشت ؟
البته براساس بررسیهای گوناگون انجام شده و بررسی هایی که خود من در این زمینه داشتهام دستیابی کشور عراق به ظرفیت 11 میلیون بشکهای بسیار بعید و دور از ذهن بنظر میرسد . من فکر میکنم در خوشبینانهترین سناریو (در این مورد) ظرفیت تولید عراق حداکثر به 6 تا 5/6 میلیون بشکه در روز خواهد رسید که البته همان هم بسیار مهم و تاثیرگذار خواهد بود. درصورت رفع بحران از اقتصاد جهان میزان افزایش تولید اوپک که طبعا تدریجی هم خواهد بود، بوسیله افزایش تقاضا جذب خواهد شد و مشکل خاصی را بوجود نخواهد آورد. اما اگر این بحران ادامه و گسترش یابد اضافه شدن تولید عراق سازمان اوپک را دچار چالش خواهد کرد و این چالش برای سهمیه تولید و منافع ایران نیز مطرح خواهد بود.
علاوهبر این در هرحالت، افزایش ظرفیت تولید عراق موقعیت این کشور در اوپک را تقویت و جایگاه ایران به عنوان دومین تولید کننده اوپک را تضعیف خواهد نمود خصوصا اینکه مصرف داخلی نفت عراق در مقایسه با ایران بسیار کمتر است و بنابراین عراق از نظر قدرت صارداتی به سرعت از ایران سبقت خواهد گرفت. همچنین افزایش ظرفیت تولید عراق قدرت و توان مانور قدرتهای فرامنطقهای علیه ایران را تقویت خواهد کرد و این ظرفیت هرچه بیشتر باشد حتی ضریب امنیت عربستانسعودی را هم کاهش خواهد داد.
مرکز بین المللی مطالعات صلح :با توجه به تحولات کنونی در اوپک چه سناریوهایی را برای ایفای نقش بازیگران عمده اوپک در آینده بازار نفت می توان متصور شد ؟
باید توجه داشت که بطور کلی قدرت تولیدکنندگان عضو اوپک و به تبع آن قدرت اوپک در حال افزایش است چراکه توان تولید اغلب قریب به اتفاق کشورهای عضو سازمان اوپک، البته در مورد نفتخامهای مرسوم، در حال کاهش است و اغلب آنها دوران حداکثر تولید را سپری کردهاند. نفتخامهای غیر مرسوم هم هزینه تولیدشان بسیار بالاتر از نفتخامهای مرسوم(*) خصوصا در کشورهای عضو اوپک است. بنابراین اعضاء اوپک در صورت شناخت دقیق از آینده و داشتن استراتژیهای روشن و حل مشکلات داخلی خود میتوانند برای استفاده از موقعیت آینده خود برنامهریزی کنند و اوپک هم زمانی میتواند موفق باشد که استراتژیهای بلندمدت داشته باشد که متاسفانه تاکنون نداشته است. واقعیت این است که مکانیزم اتفاق آراء که در حال حاضر طبق اساسنامه سازمان اوپک بر تصمیمگیریهای این سازمان حاکم است موجب شده که سازمان اوپک توان اتخاذ تصمیمات جدی و اساسی را نداشته باشد و فقط تصمیمات مقطعی و کوتاه مدت بگیرد. چون هر تصمیم استراتزیکی و بلند مدت و اساسی بالاخره ممکن است با منافع یکی از اعضاء سازگاری نداشته باشد و به آن رای ندهد که در این صورت اتفاق آراء حاصل نخواهد شد ولذا تصمیمات اوپک به امور کوتاه مدت و و مقطعی محدود شده است در صورتیکه رمز موفقیت یک سازمان بینالمللی در داشتن سیاستهای بلند مدت و راهبردی است.
(*)منظورتان از نفتخامهای مرسوم و غیر مرسوم: در اصطلاح رایج، نفتخامهای مرسوم به نفتخامهائی که از چاههای حفر شده در میادین نفتی استخراج میشوند گفته میشود و نفتخامهای غیر مرسوم به نفت موجود در ماسههای آغشته به نفت و امثال آن گفته میشود که هزینه استخراج و تولید بسیار بالاتری دارند.