مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اهمیت اجلاس جنبش عدم تعهد برای ایران

اشتراک

طهمورث غلامی

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

بیان رخداد

سازمان جنبش عدم تعهد، یکی از مهمترین سازمان هایی است که در دوران پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفت. درواقع، دوران پس از جنگ جهانی دوم دوران شکل گیری بسیاری از سازمان های جهانی، منطقه ای، فرا قاره ای و در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی می باشد. در این دوران جنبش عدم تعهد نیز تحت تأثیر دو عامل اساسی شکل گرفت: عامل اول ناشی از استعمار زدایی توسط سازمان ملل بود که با استقبال مستعمره های سابق و دولت های جهان سوم مواجه شد. زیرا فرایند استعمار زدایی نه تنها منجر به امکان استقلال برای مللی می شد که به هر نحوی استقلال آنها در معرض تهدید بود، بلکه خود نیز استقلال طلبی را تشویق می کرد. لذا حرکت به سوی استقلال طلبی به دو شکل آغاز شد. اول برخی از دو لت ها به شکل انفرادی تلاش کردند که به استقلال برسند و دوم این که دولت های تحت مستعمره سابق به این نتیجه رسیدند که تلاش های انفرادی برای رسیدن به استقلال کافی نیست و در کنار آن باید تلاش های جمعی نیز صورت گیرد. جنبش عدم تعهد یکی از تجلی های تلاش های جمعی برای نیل به استقلال بود. عامل دوم که سبب شکل گیری جنبش عدم تعهد شد این بود که، در دوران جنگ سرد و تحت تأثیر فضای دو قطبی این باور شکل گرفت که دیگر دولت های جهان ناچارند که در یکی از دو بلوک شرق یا غرب قرار گیرند و به عبارت دیگر خود را تحت لوای شوروی یا ایالات متحده آمریکا قرار دهند. طبیعی است که این باور با استقلال طلبی منبعث از فرایند استعمار زدایی سازگار نبود و لذا برخی از دولت ها در مخالفت با این طرز تفکر به سمت شکل گیری جنبش عدم تعهد حرکت کردند و در کنار راه شرق و غرب، قائل به راه سومی تحت عنوان عدم تعهد بودند. بر این مبنا جنبش عدم تعهد شکل گرفت و دولت های زیادی از قاره های مختلف به عضویت آن درآمدند. دولت ایران نیز چه در دوران پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی ایران، به عضویت این سازمان بین المللی درآمد. سؤالی که این نوشتار قصد پرداختن به آن را دارد این است که جنبش عدم تعهد دارای چه فایده و مزایایی برای دولت ایران است و آیا می توان قائل به این بود که برگزاری شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران حامل فرصت ها و مزایایی برای ایران بوده است. پاسخ به این سؤال مثبت است. در ادامه به ذکر دلایلی در اثبات این ادعا پرداخته می شود.

کلید واژه: ایران، عدم تعهد، تهران، قدرت.

تحلیل رخداد:

1)   نهادمند شدن نگرش ایرانی به روابط بین الملل: یکی از ویژگی های اساسی ایرانیان فارغ از نوع نظام سیاسی در مقاطع مختلف، نگرش عدم اتحاد با این یا آن بوده است. هر چند این نگرش در مقاطع کمی بر سیاست خارجی ایران حاکم بوده است، اما همواره مقبول بوده است. نگرش عدم تعهد به صورت رسمی در ایران به دوره قاجاریه و زمان صدارت قائم مقام فراهانی و امیرکبیر بر می گردد. این دو معتقد بودند که ضرورتی ندارد که ایران حتماً باید متحد روسیه یا انگلستان باشد. بدین خاطر آنها با نگرشی که قائل به این بود که باید با یکی از این دول متحد بود و برای این اتحاد امتیاز نیز داد، مخالف بودند. زیرا به باور آنها در صورت تبانی و توافق روس و انگلیس، ایران بلافاصله قربانی خواهد شد.

 مقطع دیگری از تاریخ ایران که نگرش عدم تعهد بر آن حاکم شد، دوران ملی شدن صنعت نفت و نخست وزیری دکتر محمد مصدق بود. در این دوره نیز برخی استدلال کردند که اگر امتیازی به شوری داده می شود، مشابه همان امتیاز نیز باید به ایالات متحده و یا برعکس داده شود. زیرا ایران از این طریق از خطر تهدید یکی از دو ابرقدرت رهایی پیدا می کند. دکتر مصدق با این استدلال مخالفت کرد و معتقد بود تنها در سایه ی احترام متقابل می توان با دو ابرقدرت رابطه داشت. وی استدلال مخالفین خود را مشابه استدلال کسانی دانست که چون یک دست آنها قطع شده است، باید دست دیگر آنها نیز قطع گردد. این نگرش مصدق یکی از مهم ترین مبانی شکل گیری عدم تعهد بود. به گونه ای که به هنگام شکل گیری جنبش عدم تعهد، بنیانگذاران این نهاد بین المللی مانند جمال عبدالناصر، جواهر لعل نهرو، احمد سوکارنو و مارشال تیتو از مقام مصدق تجلیل کردند و او را پیش گام و رهرو اولیه ی عدم تعهد می دانستند. با سقوط مصدق این نگرش در سیاست خارجی ایران به حاشیه رفت. با وقوع انقلاب اسلامی ایران و شعار نه شرقی، نه غربی بار دیگر عدم تعهد به استراتژی اصلی سیاست خارجی ایران تبدیل گشت. در این میان عضویت در جنبش عدم تعهد، این فرصت و امکان را به کشورمان می دهد که بتواند این نگرش خود را از طریق یک سازمان و نهاد بین المللی پی گیری کند و از این طریق بر کارایی و کارآمدی استراتژی عدم تعهد خود بیفزاید. هر اندازه دولت ها و ملت های بیشتری در عرصه ی عمل پایبند به مشی عدم تعهد باشند، دولت ایران در دنبال کردن اهداف خود موفق تر است لذا جنبش عدم تعهد سبب می شود که این نگرش قدیمی ایرانی با قرار گرفتن در چارچوب یک نهاد و سازمان بین المللی نهادمند شود. امروزه بسیاری از کشورها تلاش می کنند که نگرش های خود را وارد سازمان بین المللی کنند و از این طریق منافع خود را پی گیری کند. برای مثال مبارزه با ، اما این کشور با دنبال کردن این مسئله در سازمان ملل موفق شده است که مبارزه با تروریسم را به یک دغدغه جهانی تبدیل کند. جمهوری اسلامی ایران نیز که هم اکنون ریاست جنبش عدم تعهد را برای یک دوره سه ساله به عهده دارد قادر است نقش بیشتری در تعریف دستورکارهای جنبش عدم تعهد داشته باشد که ناشی از باورها و نگرش های خود در سیاست خارجی و نوع نگاه به مسائل منطقه ای و بین المللی باشد.

2) رویکردی برای حل مسائل و موضوعات منطقه ای و بین المللی: این گونه نیست که عدم تعهد صرفاً قادر باشد که استقلال طلبی کشورها را از طریق عدم اتحاد با این یا آن کشور را دنبال کند. بلکه این سازمان قادر است با تعریف خط مشی ها و مأموریت های جدید به ایفای نقش در عرصه ی منطقه ای و بین المللی نیز بپردازد. در این میان، جمهوری اسلامی ایران که نگرش چندان مثبتی نسبت به شورای امنیت، ناتو، اتحادیه عرب و یا شورای همکاری خلیج فارس ندارد، قادر است از طریق جنبش عدم تعهد به ایفای نقش در مدیریت امور و حل مسائل و چالش ها بپردازد. طبیعی است که جنبش عدم تعهد به خاطر این که به لحاظ عضویت دولت های عضو، که بعد از مجمع عمومی سازمان ملل مقام دوم را دارد، می تواند تجلی افکار عمومی دنیا باشد و بدین خاطر ورود آن به مسائل منطقه ای و بین المللی از مشروعیت برخوردار گردد. یکی از تلاش های ایران در اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران این بود که خواسته های خود را چه در عرصه ی منطقه ای و چه در عرصه ی بین المللی از طریق جنبش عدم تعهد دنبال کند. تشویق جنبش عدم تعهد برای ورود به مسئله ی فلسطین، سوریه، مسئله ی هسته ای ایران، مخالفت با یک جانبه گرایی و اشغال گری، اصلاح ساختار سازمان ملل توسط جمهوری اسلامی ایران حاکی از این است که این کشور قصد دارد با بهره گیری از ظرفیت ها و توان مندی های جنبش عدم تعهد، این نهاد بین المللی را به عنوان رویکردی بدیل در مقابل شورای امنیت، ناتو، اتحادیه ی عرب و غیره مطرح کند. در این صورت جمهوری اسلامی ایران نه تنها در مدت ریاست خود بر جنبش عدم تعهد قادر است مأموریت های جدیدی برای جنبش عدم تعهد تعریف کند، بلکه با بهره گیری از فرصت های آن به ایفای نقش فعال تری در عرصه ی منطقه ای و بین المللی بپردازد.

3) جلوگیری از انزوای ایران: بر سر مسئله ی هسته ای ایران، یکی از تلاش هایی که توسط غرب صورت گرفته است و هم اکنون نیز جریان دارد این است که جمهوری اسلامی ایران را به لحاظ سیاسی منزوی کند و به لحاظ اقتصادی در محاصره و تنگنا قرار دهد. کشوری دارای انزوای سیاسی است که روابط آن با کشورهای دیگر دنیا به لحاظ کمی و کیفی در پایین ترین سطح ممکن باشد. هم چنین محاصره ی اقتصادی کشوری، زمانی ممکن و موفق است که دیگر دولت ها نیز دولت و دول محاصره کننده را همراهی کند. روشن است که برگزاری اجلاس عدم تعهد در ایران آن هم در سطوح مختلف و از جمله سطح سران می تواند تلاش برای منزوی کردن سیاسی ایران و محاصره اقتصادی کشور را تا حدود زیادی منتفی سازد. همچنین ریاست دوره ای ایران نیز قادر است تلاش های آینده را برای انزوای سیاسی و اقتصادی ایران تا حدود بسیار زیادی خنثی سازد.

دورنمای رخداد:

امروزه این باور پذیرفته شده است که یکی از منابع اصلی قدرت کشورها، نهادها و سازمان های بین المللی است. بدین معنی که کشورهایی که از اعضای مهم نهادها و سازمان های بین المللی باشند و یا به واسطه ی نفوذ از توانایی بالایی در تعریف دستورکارهای آن نهاد بین المللی برخوردار باشند، قادرند از قدرت  وظرفیت آن نهاد بین المللی برای پی گیری منافع ملی خود اقدام کند. در این شرایط قدرت ناشی از عضویت در سازمان های بین المللی به اندازه ی دیگر فاکتورهای قدرت مانند جمعیت، سرزمین، نیروی نظامی، اقتصاد پویا و غیره دارای اهمیت باشد. بر این مبنا باید گفت که به لحاظ استراتژیکی عضویت ایران به عنوان دولتی مهم در عدم تعهد و نیز ریاست آن بر این سازمان بین المللی، در این شرایط حساس می تواند یکی از منابع اساسی قدرت کشور باشد که از آن برای رفع تهدیدها و دست یابی به منافع ملی استفاده گردد. هر چند امکان استفاده از این منبع قدرت نیز بسیار مهم است و تابع توانایی ایران در همراه کردن دیگر اعضای مهم جنبش عدم تعهد با خود است.

مطالب مرتبط