مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

اقسام سلفیان تکفیری، اشتراک و افتراق (بخش نخست)

اشتراک

حمیدرضا کردی

پژوهشگر در حوزه ی کلام

 

قبل از ورود به بحث لازم و ضروری است اشاره ای به اهمیت موضوع، واژه شناسی و مفهوم شناسی داشته باشیم تا خوانندگان گرامی در خلال بحث دچار سردرگمی نسبت به الفاظ نگردد.

متاسفانه گاهی در رسانه های ملی و نیز توسط برخی از کارشناسان حوزۀ علوم سیاسی، اسامی برای یک جریان فکری یا کلامی سلفی به کار برده می شود که گرچه به قول معروف (هرچه از این لشگر بمیرد کم است) ولی غیر علمی است. مثلا برای معرفی داعش شخصا بارها شنیده ام که گفته شده: این گروه وهابی! تکفیری صهیونیستی! . لذا مفهوم شناسی و نیز تبیین وجوه افتراق و اشتراک این گونه جریانات ضروری خواهد بود.

بازهم اگر برای روشن شدن بحث نکته ای از جانب بنده مغفول مانده، بفرمایید تا اضافه کنم.

1-1. اهمیت و ضرورت

 شناخت مکتب سلفی به طور عام و وهابیت و سلفیت تکفیری به طور خاص، و در نتیجه اتخاذ تصمیم مناسب در قبال آنها، اهمیت بسیار زیادی دارد. علاوه بر ضرورت این بحث به خاطر اهمیت فرقه شناسی و جریان شناسی، امروزه این مبحث ضرورت‌های بالاتری نیز پیدا کرده است، مانند بحث امنیت داخلی و منطقه‌ای و حتی بین المللی.

به طور خلاصه می‌توان برخی از موارد اهمیت بحث را این چنین ذکر کرد:

1-1-1. اهمیت بحث از دیدگاه فرقه شناسی

الف- آشنایی با عقاید فرقه‌های مختلف به ما کمک می‌کند که متون و میراث خود را بهتر بشناسیم؛ زیرا برخی از متون دینی و علمی ما ناظر به عقاید و آراء سایر فرق اسلامی است.

ب- عقاید و باورهای فرق دیگر، می‌توانند برای ما سئوال‌های جدید و زمینه‌های نو برای تحقیق ایجاد کنند.

ج- همزیستی با سایر جریان های فکری امری اجتناب ناپذیر است. لذا باید بدانیم با چه افکار و آرایی مواجه هستیم. این ضرورت همیشه بوده است؛ اما در روزگار ما شدید و چندین برابر شده است.

1-1-2. اهمیت بحث از دیدگاه جریان شناسی

يكى از نيازهاى مهم كنونى اين است كه درك و دريافت درستى از تحولات سياسى، اجتماعى، فرهنگی و … جهان و بخصوص جهان اسلام داشته باشیم. اين هدف برآورده نمى‏شود مگر اين كه منابع، اطلاعات و تحليل درست، صادقانه و علمى در مورد جریان‌های اسلامی جهان داشته باشیم. از اين رو، شناخت جريان‏ها و مواضع فكرى، سياسى و فرهنگى آنها باعث برخورد آگاهانه، هوشيارانه و سنجيده‏تر، در حال و آينده خواهد شد و كمك خواهد كرد كه راه درست را انتخاب كنیم.

1-1-3. اهمیت بحث از دیدگاه دشمن شناسی

داعش، طالبان، القاعده، بوکوحرام و … نام‌هایی هستند که همه روزه در صدر اخبارِ رسانه‌ها  قرار دارند. هر بار که نامی از آنها به میان می‌آید، ناخودآگاه ذهن‌ها آماده شنیدن جنایتی جدید توسط این گروه‌ها علیه مسلمین و بخصوص شیعیان می‌شود، با این وجود چنین گروه‌هایی داعیه اسلام دارند و خود را مسلمان واقعی و پیرو سلف (سلفی) دانسته و سایر مسلمین را تکفیر می‌کنند. در واقع این گروه‌ها بزرگترین دشمن و مانع نفوذ اسلام راستین در جهان هستند پس شناخت عقاید، افکار، فعالیت‌ها و جغرافیای فعالیت چنین گروه‌هایی، در واقع نوعی دشمن شناسی است. دشمن شناسی نیز یکی از ضرورتهای زندگی در جهان معاصر است.

1-2. معنا شناسي سلفيه

1-2-1. سلفيه در لغت

سلفيه مصدر صناعی[1] از کلمة «سَلَف» است[2] که با افزودن یاء نسبت و تاء تأنیث به کلمه سلف این مصدر ساخته شده است و سلف در لغت به معناي گذشته، قبل و پيشينه است.[3] به همین دلیل پدران و خويشان ما که قبل از ما بوده‌اند «سلف» ناميده مي‌شوند.[4]

1-2-2. سلفيه در اصطلاح

به طور خلاصه می‌توان گفت «هرکس معتقد باشد که فهم سلف از فهم خلف برتر است سلفی است».[5] در توضیح این تعریف باید بگوییم:  در برخی از کتب روایی اهل سنت حدیثی از پیامبر(ص) با این مضمون آمده است که «خیر القرون قرنی ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم…: بهترین مردم، مردم زمان من هستند، سپس گروهی که پس از آنان می‌آیند، آنگاه کسانی که در مرتبه‌ بعدی هستند…»[6] گروهی از مسلمانان با استناد به این حدیث (و بدون توجه به معنی واقعی و تبعات پذیرش این حدیث مثل پذیرش منافقان سه قرن اول و فرقه‌های انحرافی سه قرن اول)[7] می‌گویند در فهم و تفسیر دین فقط فهم همین سه نسل که پیامبر فرموده‌اند اصل است و ما باید تنها به آنها مراجعه کنیم. به صاحبان چنین عقیده‌ای اصطلاحا سلفی گفته می‌شود. گویا اولین بار احمد بن حنبل این ایده را مطرح کرده است اما در قرن هفتم ابن تیمیه ایده او را پی‌گرفت و به اندیشه‌ای جدید بدل کرد. ابن تیمیه می‌گفت: «سلف کسانی هستند که در سه قرن بهتر اسلام(سه قرن اول اسلام) زندگی می‏کردند و آنها دارای تمامی فضایل بودند و برای حل هر مشکلی، شایسته‏تر از سایرین هستند…»[8] و ما حق نداریم در فهم قرآن برداشت‌های عقلی خود را حاکم کنیم. باید بسنده کنیم به آنچه از ظاهر قرآن می‌فهمیم و درباره متشابهات قرآن سکوت کنیم [نص گرایی] . ابن تیمیه با چنین رویکردی بسیاری از مواردی را که مسلمانان نشانه‌های احترام به بزرگانشان می‌دیدند مصداق شرک معرفی کرد و با ارایه ایده‌های متفاوت درباره اسلام و کفر بسیاری از مسلمانان را تکفیر کرد.[9]

1-3. کفر و تکفیر

قبل از بیان دیدگاه سلفیان در باره کفر و تکفیر، لازم است معنی لغوی و اصطلاحی واژه‌های کفر و تکفیر تبیین شود، لذا نخست معانی این دو واژه را بیان می‌کنیم.

1-3-1. کفر و تکفیر در لغت[10]

واژه تكفير مصدر باب تفعيل، از ريشه «كفر» است. كفر در لغت به معناى پوشاندن شى‏ء است. لذا شب را كافر می‌گويند چون اشخاص را مى‏پوشاند و زارع را كافر گويند، زيرا تخم را در زمين مى‏پوشاند.[11]

زبيدى در تاج العروس يكى از معانى تكفير را كافر دانستن ديگران دانسته است.[12]

در كتاب‏ معجم اللغة العربية المعاصرة نيز آمده است:

«تكفير يك شخص؛ يعنى كه او را كافر دانسته، يا نسبت كفر به او داده و يا به او گفته شود كافر شدى.[13] وى در ادامه گويد: به عده‏اى جماعت تكفيرى مى‏گويند چون اين گروه، افراد سخت‏گيرى هستند كه اهل معصيت را به كفر متهم كرده و عده زيادى را تكفير و به قتل مى‏رسانند.[14]

1-3-2. کفر و تکفیر در اصطلاح[15]

 «كفر» در اصطلاح علم فقه و علم كلام، تفاوت‏هايى دارد.

كفر در علم فقه معمولًا در برابر «اسلام» قرار مى‏گيرد. در علم فقه، حد نصاب مسلمان بودن و خروج از مرز كفر، جارى شدن شهادتين بر زبان است و كسى كه شهادتين را نگويد، كافر مى‏شود.[16] در اين موارد، كفر بيش‏تر مربوط به امور ظاهرى است و بيانگر نوع تعامل مسلمانان با كفار است. براى نمونه، در علم فقه بيشتر درباره‏ى احكام كفر، مانند شيوه‏ى تعامل مسلمانان در امورى همچون معاملات، ازدواج، و ارث بردن كافر از مسلمان بحث مى‏شود.

اما در علم كلام، كفر در برابر «ايمان» به‏كار مى‏رود و مفهوم، مرزها و معيارهاى كفر به‏دقت بررسى مى‏شود. در علم كلام، كفر، جداى از انكار لسانى، از افعال قلوب شمرده مى‏شود.[17] پس كفر در علم كلام، انكار چيزى است كه شأن آن، ايمان آوردن به آن است. به‏عبارت‏ديگر، انكار هر يك از متعلقات ايمان، موجب كفر مى‏شود. اين انكار، گاهى در امورى است كه بايد به آن‏ها ايمان تفصيلى داشت، مانند توحيد، معاد، نماز و روزه؛ و گاهى در امورى است كه علم تفصيلى به آن‏ها وجود ندارد و تنها مى‏دانيم كه اجمالًا در دين مسائلى وجود دارد. در اين موارد، ايمان اجمالى كفايت مى‏كند. بنابراين، انكار بخش يا تمام رسالت پيامبر گرامى اسلام (ص)، انكار خداوند با تمامى ابعاد وجودى و صفاتى وى، انكار غيب و هم‏چنين معاد، فرجامى جز فرو رفتن در ورطه‏ى كفر ندارد. چيزى كه سيد مرتضى آن را «مايه‏ى استحقاق عقاب دائم …» مى‏شمارد.[18]

در «معجم المصطلحات والالفاظ الفقهيه» ذيل ماده تكفير آمده است: تكفير نسبت دادن يكى از اهل قبله به كفر است.[19]

1-3-3. کفر و تكفير از نگاه ابن تیمیه[20]

ابن‏تيميه مى‏نويسد:

به اتفاق مسلمانان، كفر يعنى عدم ايمان؛ چه به نقيض آن، يعنى كفر، معتقد باشد و بر زبان بياورد و چه به نقيض آن، يعنى كفر، معتقد نباشد و بر زبان نياورد؛[21] به عبارت ديگر ايمان را يك امر وجودى مى‏داند كه براى تحقق آن نياز به اقرار دارد.

هم‏چنين در جاى ديگر مى‏نويسد:

كفر ايمان نداشتن به خداوند و پيامبران اوست و فرقى نمى‏كند كه همراه با اعتقاد تكذيب صورت بگيرد يا نه، بلكه حتى شك در آن و يا اعراض از آن به سبب حسد و كبر و تبعيت از هواى نفسانى كه از تبعيت از دين ممانعت كند، كفر شمرده مى‏شود.[22]

از طرفى، ابن‏تيميه معتقد است كه كفر، حكم شرعى است و تنها با ادله شرعى ثابت مى‏گردد، از اين رو اگر شخص مسئله‏اى را انكار نمايد كه شرع بر آن دلالت نمى‏كند و تنها با عقل ثابت مى‏شود، چنين شخصى متصف به كفر نيست و كافر شمرده نمى‏شود.[23]

ابن‏تيميه در كتاب‏ أحكام المرتد درباره تكفير و ارتداد مى‏نويسد:

علما اتفاق دارند كسى كه به خداوند شرك بورزد، خدا را انكار نمايد، صفتى از صفات او را نفى كند، به خداوند نسبت صاحب فرزند دهد، قائل به قدم و بقاى عالم شود و يا حتى تنها شك كند، كل قرآن يا بخشى از آن را انكار كند، معتقد به وجود اختلاف و تناقض در قرآن باشد، شك در اعجاز آن داشته باشد، معتقد به قدرت داشتن بر اتيان قرآن ديگر باشد، قائل به زيادت و نقيصه در آن باشد، معتقد باشد كه پيامبر در بخشى از دين كاذب است، اعتقاد به حليت چيزى كه اتفاق بر حرمت آن وجود دارد، مانند: زنا و شرب خمر، امر ضرورى از دين را انكار كند، به پيامبر يا پيامبران ديگر كه نبوتشان قطعى باشد دشنام دهد، عايشه و ديگر زنان پيامبر را سب نمايد و شتم ملت اسلام (مسلمان) يا دين اسلام كند، مرتكب اين موارد از دايره اسلام خارج شده و در جرگه مرتد قرار گرفته و كافر شمرده مى‏شود.[24]

1-3-4. تکفیر مطلق و معین

ابن‏تيميه در برخى از كتاب‏هاى خود، ازجمله مجموع الفتاوي، به تفصيل درباره اقسام تكفير، شرايط تكفير و حرمت تكفير سخن گفته است. وى ابتدا تكفير را به دو بخش: مطلق و معين تقسيم مى‏كند.[25]

تكفير مطلق: حكم به كفر درباره كلام، فعل يا اعتقادى مى‏باشد كه با مبانى اسلام در تضاد و تناقض است؛ هم چنين به صورت مطلق به كسى كه چنين ديدگاهى داشته باشد، بدون اين كه فرد خاصى مدّ نظر باشد.[26]

تكفير معين: حكم به تكفير شخص معينى است كه عملى را در تضاد با اصول و مبانى اسلام انجام داده و به سبب وجود شروط تكفير در وى و نبود مانع، كافر خوانده مى‏شود.

ابن‏تيميه، معتقد است كه بايد ميان تكفير مطلق و معين تفاوت قائل شد؛ يعنى چنين نيست كه هر كس فعلى را كه منطبق با كفر بود انجام داد، كافر است:

هر فردى كه در مسئله‏اى از امور اعتقادى مخالفت كرد، به معنى هلاك وى نيست. گاهى شخص مخالف، مجتهدى است كه در اجتهاد خود خطا كرده است، چنين خطايى باعث تفسيق نمى‏شود، بلكه حتى شخص مجتهد در اين مسئله گناه مرتكب نشده است؛ و بالاتر از آن اگر مجتهدى در مسئله اجتهاد كرده است و فتوايش صحيح باشد مأجور بوده و دو ثواب خواهد گرفت و در صورت اشتباه يك اجر خواهد داشت و اتفاق مسلمانان بر اين است كه تكفير هيچ يك از علما جايز نيست و هركس چنين عملى انجام دهد مستحق عقوبت شديدى خواهد بود.[27]

ابن‏تيميه در تبيين تفاوت ميان تكفير مطلق و معين مى‏گويد:

آنچه بزرگان سلف گفته‏اند كه اگر كسى فلان چيز را بگويد حكمش فلان است، ناظر به تكفير مطلق مى‏باشد و صحيح است، اما بايد ميان تكفير مطلق و معين تفاوت گذاشت.[28]

البته از این نکته هم نباید غافل شد که ابن تیمیه در مقام عمل بسیاری از حرف‌هایش را زیر پا گذاشته و قائل به تکفیر معین بسیاری از افراد و فرق اسلامی شده است.

1-3-5. سلفی تکفیری

سلفى تكفيرى به گرايش گروهى از سلفى‏ها گفته مى‏شود كه مخالفان خود را كافر مى‏شمارند. براساس مبناى فكرى آنان ميان ايمان و عمل، تلازم وجود دارد؛ به اين معنا كه اگر كسى ايمان به خدا داشته باشد و مرتكب كبائر شود، از دين خارج شده و كافر شمرده مى‏شود كه اگر اين كفر اكبر باشد جهاد عليه‏شان واجب مى‏شود. در تاريخ صدر اسلام تنها گروهى كه چنين عقيده‏اى داشتند، خوارج بودند.[29]

1-3-6. سلفیه جهادی[30]

مهم‏ترين جريان تكفيرى، جريان سلفيه جهادى‏ است. پيدايش سلفيه جهادى‏ به كتابى از سيد قطب‏ به نام معالم فى الطريق باز مى‏گردد. بنابر این سلفي‌گري جهادي، ريشه در انديشه‌هاي سيد قطب دارد. سيد قطب مي‌گويد: تمام دنيای امروز در جاهليت غرق است. جوامع يا بالذات جاهلي‌اند، مثل آمريکا، اسرائيل و انگلستان و يا بالعرض جاهلي شده‌اند؛ مانند کشورهاي اسلامي که امروز جاهلی شده‌اند.

سيد قطب مي‏گويد: مسلمانان يا بايد از جامعه جاهلي به جامعة اسلامي هجرت کنند و يا جهاد کنند.[31] بر اساس نظريه جهاد، برخي مسلمانان، گروه‌های جهادی درست کردند. عنصر جهاد در ایدئولوژی سلفیه جهادی اهمیت بسیار فراوانی دارد به‌‌طوری‌که آن را از سایر عبادات مانند نماز و روزه و حج مهم‌‌تر می‌‌د‌انند. سلفیه جهادی، استقرار جامعه اسلامی، حفاظت از مستضعفین امت و جلوگیری از فاسد شدن سرزمین مسلمین را از جمله عوامل جهاد می‌‌دانند،[32] اما دایره دشمنان اصلی خود را به آمریکا، یهود و شیعه محدود می‌‌کنند.[33] از این رو، فعالیت‌‌های این دسته از سلفی‌‌ها به مبارزه با این دشمنان محدود است و بمب‌‌گذاری‌‌ها و مبارزات مسلحانه آنها در کشورهای اسلامی طبق این دیدگاه انجام می‌‌گیرد.[34]

واژگان کلیدی: سلفیان تکفیری، اقسام، اشتراک ، افتراق سلفیان تکفیری

1-3-7. وهابیت

ابن تیمیه در قرن هفتم هجری مکتب جدیدی به نام سلفیه ایجاد کرد. این مکتب تقریبا تا قرن دوازدهم رواج چندانی نداشت اما در قرن دوازدهم با تلاش چند تن از پیروان ابن تیمیه این مکتب در جهان اسلام احیا شد و گسترش پیدا کرد. یکی از این اشخاص محمد بن عبدالوهاب بود که عقاید ابن تیمیه را پذیرفت و به تبلیغ و گسترش آن پرداخت و توانست پیروانی پیدا کند که هم اکنون اکثر آنها در عربستان ساکن‌اند. بعدها پیروان محمد بن عبدالوهاب، وهابی یعنی منسوب به محمد بن عبدالوهاب نامیده شدند.

[1] . ر.ک. محمداسماعیل عالمی، صرف كانزي، قم، موسسه مکتب اهلبیت (ع)،1375، ص25. مصدر صناعی یا جعلی: اسمی است با ” یاء” مشدّد و نسبت، که به آخر آن ، تاء تانیث پیوسته و دارای معنی مصدری باشد. مثل: إنسانیَّة، عثمانیَّة، سلفیه.

[2] . محمد ابراهيم شقره، هي السلفية نسبة وعقيدة ومنهجا، مکه، مکتبه‌ ابن‌ تیمیه‌ ،1413ه ق، ص17.

[3] . جبران مسعود، فرهنگ الفبایی الرائد عربی-فارسی، مترجم رضا انزابی نژاد، به نشر ،1384، ج 1، ص 971.

[4] . محمد مرتضى حسيني زبيدی، تاج العروس من جواهر القاموس، بيروت، دارالفكر، 1414ق، ج 23، ص 455.

[5] . ر.ک. مهدی فرمانیان، تاریخ تفکر سلفی، قم، دارالاعلام لمدرسه اهل البیت، 1394، ص38.

[6] . ابى‌عبدالله محمدبن‌اسماعيل بخارى، صحيح بخارى، دار ابن‌كثير، بيروت، 1423 ، حدیث ۲۶۵۲و با اندکی اختلاف در شماره های ۳۶۵۱، ۳۴۲۹ و ۳۶۵۸ نیز آمده است.

[7] . ر.ک.جعفر سبحانی،«هشت پرسش آیت‌الله سبحانی از سلفیه»، مرسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)، دسترسی در تارنمای: http://www.valiasr-aj.com

[8]. احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه، مجموعه الفتاوی، تحقیق عامر الجزّار، انوار الباز(اخراج احادیث)، بی جا، دارالجیل، اول، ق1418، ج4، ص96.

[9] . ر. ک. سعید زاهدی، ماضی استمراری، تهران، عابد، 1391، ص 9.

[10] . ر. ک. وحید خورشیدی، روش قرآن در علاج و جلوگيرى از پديده تكفير، مجموعه مقالات كنگره جهانى جريان هاى افراطى و تكفيرى از ديدگاه علماى اسلام، ، قم، دارالاعلام لمدرسه اهل البیت(ع)، 1393ج‏1، ص 487.

[11] . ابو القاسم حسين بن محمد راغب اصفهانى، المفردات فى غريب القرآن، تهران، المكتبة الرضوية، 1332ش، ج 1، ص 433 .

[12] . محمد مرتضى حسيني زبيدی، تاج العروس من جواهر القاموس، بيروت، دارالفكر، 1414ق، ص 456.

[13] . عبدالحميد عمر، معجم اللغة العربية المعاصرة ،بیروت، عالم الكتب، 1429 ق، ج 3، ص 1943.

[14] . همان، ص 1944.

[15] . سید مهدی علیزاده موسوی، معیارهای ایمان و کفر، قم، دار الإعلام لمدرسة اهل البيت( عليهم السلام)، 1393، ص68.

[16] . مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق محمد فؤاد عبد الباقی، بیروت، دار النشر و دار إحیاء التراث العربی، 1207ش، ج 4، ص 1872

[17] . سيد مرتضى علم‏الهدى، الذخيرة فى علم الكلام، جامعه‏ى مدرسين، قم، [بى‏تا].ص 534.

[18] . سيد مرتضى علم الهدی، همان، ص 534.

[19] . عبدالمنعم، محمود عبدالرحمان. معجم المصطلحات والالفاظ الفقهيه، دار الفضيله [بى‏جا، بى‏تا]، ج 1، ص 487.

[20] . ر. ک. عبدالمحمد شریفات، موانع تكفير با تأكيد بر مسئله جهل از ديدگاه ابن‏تيميه‏، مجموعه مقالات كنگره جهانى جريان هاى افراطى و تكفيرى از ديدگاه علماى اسلام، ، قم، دارالاعلام لمدرسه اهل البیت(ع)، 1393، ج‏1، ص 163.

[21] . احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه، همان ، ج 20، ص 86.

[22] . همان، ج 12، ص 335 .

[23] . همان، ج 17، ص 78.

[24] . علي بن نايف الشحود، أحكام المرتد عند شيخ الإسلام ابن‏تيمية، نرم افزار المكتبه الشامله كتابخانه بزرگ اسلامي، ج 1، ص 68- 109 ..

[25] . همان، ج 12، ص 487 و 498.

[26] . احمد بن عبدالحلیم ابن تيميه، همان، ج 12، ص 487 و 498.

[27] . احمد بن عبدالحلیم ابن تيميه، همان، ج 35، ص 99- 103؛ ج 12، ص 180.

[28] . احمد بن عبدالحلیم ابن تيميه، الاستقامة، قاهره، دار الحدیث،2005م، ج 1، ص 164.

[29] . سيد مهدى عليزاده موسوى، تبارشناسی سلفی‌گری و وهابیت، دفتر تبلیغات اسلامی، قم،1389ش، ج 1، ص 94.

[30] . ر. ک. مهدی فرمانیان، چيستى و چرايى شكل‏گيرى جريان‏هاى تكفيرى ودلايل قدرت‏يابى آنها در دهه اخير، مجموعه مقالات كنگره جهانى جريان هاى افراطى و تكفيرى از ديدگاه علماى اسلام، قم، دارالاعلام لمدرسه اهل البیت(ع)، 1393، ج‏2، ص 25.

[31] . بر اساس نظريه هجرت، گروهي به نام «التکفير والهجره» به وجود آمد. اين گروه از قاهره بيرون رفتند؛ تا در اطراف قاهره، يک جامعة غيرجاهلي درست کنند.

[32] . حمیدرضا اسماعیلی، القاعده از پندار تا پدیدار، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، 1386، ص93.

[33] . همان، ص96.

[34] . جمعی از نویسندگان، اصلاحات سیاسی در عربستان سعودی، تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، 1386ش، ص204.

مطالب مرتبط