مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

افزايش واگرايي و شكل گيري جبهه موافقت در روابط ايران با اعراب – گفتگو با دكتر مهدي مطهرنيا آينده پژوه و كارشناس مسائل بين المللي

اشتراک

مركز بين المللي مطالعات – IPSC

اخيرا در بیانیه وزيران خارجه 11 کشور که در نشست دوستان سوریه در اردن مستقیما ایران و حزب الله را به حضور نظامی در سوریه متهم کردند. در كنار اين هم شیخ خالد بن احمد آل خلیفه وزیر خارجه بحرین نیز با نوشتن نامه ای خطاب به دبیر کل سازمان ملل (بان کی مون)، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، دبیر کل اتحادیه عرب و نیز دبیر کل سازمان همکاری های اسلامی از این نهادها خواست تا در برابر تهدیدات ناشی از ایران علیه حاکمیت بحرین اقدام كنند. همچنين عربستان از دستگیری 11 نفر متهم به جاسوسی برای ایران خبر داد. اين رويكردها و خطرهاي ناشي از افزايش واگرايي بين ايران و كشورهاي و بروز چالشهاي فزون تر در روابط ايران با اتحاديه عرب و قدرتهاي مهم عربي باعث شد تا به گفتگويي با دكتر مهدي مطهرنيا كارشناس مسائل بين المللي بپردازيم:

واژگان كليدي: چالش هاي افزون تر در روابط ايران با اتحاديه عرب، واگرايي در روابط ايران با كشورهاي عربي، روابط ايران با كشورهاي عربي، جبهه مقاومت در برابر جبهه موافقت، شكل گيري جبهه موافقت در مقابل جبهه مقاومت، ايجاد اجماع منطقه اي بر ضد ايران، رويكرد ايران هراسي

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: اگر به روابط يك سال گذشته ايران با كشورهاي عربي يا اتحاديه عرب بنگريم آيا واگرايي در روابط ايران و اعراب  شدت و قدرت بيشتري گرفته است؟

بايد قبول كرد كه از گذشته و در سده هاي كهن اين تفكر در بين كشورهاي عربي وجود داشته كه ايران به عنوان جغرافيايي بسيار موثر در بعد منطقه اي و از منظر قدرت و توان ملي در كل منطقه كه كشورهاي عربي و خاورميانه درآن وجود دارند ديده شده است. از اين منظر ايران داراي قدرت بالايي بوده و به صورت امپراتوري قدرتمند توان خود را به اين كشورها نشان داده است. اما ين نكته را هم نبايد از نظر دور داشت كه همواره ايران قدرتمند براي كشورهاي منطقه داراي نوعي حساسيت برانگيزي خاص بوده است. ما در يك سال گذشته از يك سو شاهد فعال شدن گسل هاي تاريخي بين ايران و جامعه عربي در چارچوب فعاليت كنشگران فرامنطقه اي و عدم تدبير دروني در بين كشورهاي عرب از سوي ديگر فقدان تدبير در حوزه سياست خارجي ايران هستيم كه ميتواند شدت هاي كنش هاي  كنشگران فرامنطقه اي را در جهت ايجاد فضاي واگرايي ميان ايران و كشورهاي عربي را افزايش دهد. در اين بافت متني و وجود سوابق ذهني ايران در بين اعراب به گونه درست و يا نادرست بايد پذيرفت كه بخش مهمي از كشوهاي عربي نگاه نه چندان مثبتي به قدرت مند ترشدن تهران دارند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: در كنار وضعيت موجود روابط ايران و  كشورهاي عربي اتهام زنی ها علیه تهران و تشدید تحریم های ایران در کنگره و سنای امریکا نيز رخ داده است. در اين حال نقش متغيرهاي بيروني در افزايش واگرايي بين ايران و كشورهاي عربي خاورميانه به چه ميزاني است؟

اكنون نيز كشورهاي فرامنطقه اي ضد جمهوري اسلامي ايران در چارچوب ايران هراسي در منطقه در تلاش براي استفاده از اين موقعيت در جهت واگرايي بين ايران و كشورهاي عربي هستند. متغيرهاي بيروني از نظر درون ساختاري در منطقه  نقش  بسيار بسزايي را ايفا ميكنند. در واقع متغيرهاي برون منطقه اي مي تواند به عنوان كاتاليزور بر شدت تاثير متغيرهاي درون منطقه اي واگرايي عمل كنند. من بر اين باور هستم كه عوامل داخلي و خارجي در يك متن با هم موثر هستند، اما همواره نقش كليدي را به عوامل داخلي واگرايي مي دهم. در اين زمينه هم بيش از آنكه به عوامل بيروني كه مهم هم هستند و بايد به آنها اهميت دهيم تاكيد كنيم بر اين باور هستم كه بايد به متغيرهاي دروني واگرايي به عنوان زمينه ساز اصلي عمق نفوذ متغيرهاي بيروني واگرايي در بين ايران و اعراب نگريست.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: اخيرا وزرای خارجه 11 کشور در اردن ایران و حزب الله را به حضور نظامی در سوریه متهم کرده اند. وزیر خارجه بحرین در نامه هايي جدید خود به مقام های اروپایی و سازمان ملل خواهان مقابله نهادهای بین المللی مسئول با آنچه که دخالت ایران در امور داخلی منامه خوانده، شده است. اين دو بحران تا چه حدي موجب افزايش شكاف ايران و كشورهاي عربي در ماه هاي اخير شده است؟

آنچه در داخل منطقه شاهد هستيم نوعي اصطكاك بين جبهه مقاومت و جبهه موافقت در منطقه خاورميانه است. در دو سوي اين جبهه ها كشورهاي ايران و تركيه قرار دارند. واگرايي ايران و تركيه در سالهاي اخير (با وجود ادبيات مدبرانه براي پنهان داشتن اين واگرايي از سوي هر دو طرف) اكنون در حال بروز و ظهور است و منطقه جغرافياي اين واگرايي در سوريه رقم مي خورد. نوع نگراني ايران از قطع نخاع شدن مقاومت در سوريه و عملكرد تركيه در حمايت از مخالفان سوريه موجب شكل گيري جبهه موافقت در مقابل جبهه مقاومت باشيم. اين جبهه در استانبول پايگاه منطقه اي داشته، رياض وصل شده، به قطر رفته و در پي اضافه كردن اردن است. مصر در دوران گذار هم در پي فضاسازي در جهت پيوستن به اين محور است. در اين چارچوب شاهد رويارويي جبهه مقاومت و موافقت و شكل گيري اضلاع 4+1 در ارتباط با ايران و همچنين زمينه هاي ايجاد فضا سازي مثبت براي تحريم بيشتر در چارچوب ايجاد اجماع منطقه اي بر ضد ايران هستيم. يكي از مهمترين مولفه اي آن تاكيد بر دخالت ايران در بحرين و كشورهاي عربي است.در اين راستا در كنار قرار دادن حزب اله در شمار گروه هاي تروريست و مديريت بحران سوريه تلاش ميشود كشورهاي عربي به علاوه تركيه كه با افزوده شدن اسرائيل 4 به علاوه دو ميشوند بتوانند ايران را (به مثابه اختاپوسي كه بايد بازوهايش قطع گردد) بازوهايش را قطع كنند.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: پس از سفر علی اکبر صالحی به ریاض و دیدار چندساعته با همتای عربستانی خبر دستگیری 11 نفر به اتهام جاسوسی برای ایران منتشر شد. در اين حال محور اختلاف ها میان ایران و عربستان چه تاثيري در تداوم تنش ايران با  كشورهاي ديگر عرب دارد؟

 عربستان همواره از جايگاه كلاسيكي در بين كشورهاي عربي برخوردار است. عربستان كنوني در چارچوب گذار از دوران ملك عبداله به پسا ملك عبداله كه ميتوان آن را دوران گذار مهمي ناميد قرار دارد. اما بايد دانست كه جايگاه خود را در بين كشور هاي عربي حفظ خواهد كرد. لذا نمي توان نقش عربستان را نفي كرد. همچنين بايد دانست كه با وجود فعال شدن كشورهايي مانند قطر به عنوان دولتهاي بسيار موثر در كنار همگرايي در جبهه موافقت و رويكرد ايران هراسي تا حد زيادي جايگاه عربستان را تغيير نداده است.

 

مركز بين المللي مطالعات صلح: برخي معتقدند كه رابطه ایران با کشورهای عربی منهای عراق و لبنان از رابطه دوستانه و سازنده خارج و به گونه ای روابط شبه خصمانه شده و نیاز به بازسازی دارد. به شما چه راهكارهايي براي بازسازي روابط بايد مد نظر قرار گيرد تا شيب تند واگرايي بروز بيشتري نيابد؟

ما بايد بپذيريم كه كشوهاي منطقه جزيره اي مجزا در جامعه بين المللي نيستند و مسائل بين المللي در مسائل منطقه اي موثر است. باطبع نيز مسائل منطقه اي نيز در چارچوب مسائل بين المللي تاثيراتي از خود به جا مي گذارد. در دوران دولتهاي گذشته اصلاحات و سازندگي به هر ترتيب با وجود فشارهاي بين المللي و توطئه برانگيزي هايي در زمينه واگرايي در روابط ايران با اعراب توانستيم با توجه به دكترين هايي تا حدودي جلو  واگرايي را بگيريم و واگرايي هاي گذشته را به همگرايي هايي بدل كنيم. اكنون نيز پرسش اين است كه چگونه است با وجود قدرمند تر شدن و فعال تر شدن ايران در زمينه سياست خارجي در وضعيتي قرار داريم كه تحركات فرامنطقه اي در چارچوب منطقه اي روابط با ايران موثر افتاده و شاهد افزايش اجماع عربي بر ضد ايران هستيم. اين امر نشان دهنده نياز به بازبيني و آسيب شناسي  سياست خارجي و نوع برخورد با منطقه و نظام بين الملل و قواعد بازي بين المللي هست. ما برآن هستيم كه قواعد بازي بين الملي در زمينه  سياست خارجي را نفي كنيم و قواعد بازي جديدي را در روابط خارجي خود در بعد منطقه اي و بين المللي حاكم كنيم و مسلط كنيم اما اين امر نيازمند پايگاه مناسب گفتماني و قدرت پشتيابي كننده در جهت حركت در آينده است. يعني بدون زيرساخت ها و پيش زمينه ها حركت چالش برنگيزي را در برابر قواعد بين المللي از خود نشان ميدهيم و اميدواريم بتوانيم با شكستن چارچوب قواعد بازي در نظام منطقه اي و بين المللي به نفع خود همگرايي ايجاد كنيم. در اين حال هر چند در سطح نظري خود را به حق مي دانيم، اما در بخش عملي و پيامدهاي آن بايد منتظر جبهه بندي هاي بيشتر در برابر خود در چاچوب بازي در نظام منطقه اي و بين المللي باشيم.  در اين راستا نكات چندي بايد مد نظر قرار گيرد. نخست به هر ترتيب جمهوري اسلامي ايران بايد بپذيرد كه در بعد منطقه اي داراي چالشهايي است كه نميتوان واقعيت هاي موجود اين چالش ها را ناديده گرفت. ايران بايد اين باور را گسترش دهد كه قدرتمند تر شدن در منطقه با بافت موجود و موقعيتي در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامي به چالش برانگيزي در بين كشورهاي عربي بويژه دولت هاي عربي منجر نمي شود. دوم نگاه ايران به مسائل برخاسته از اصول و ارزش ها انقلاب بايد از زوايه مثبت و در چارچوب ايجابي براي ايجاد فضاي مثبت در جهت تغيير و تحولات ملي در كشورهاي عربي براي دستيابي به دمكراسي دروني بدون دخالت ايران باشد. لذا ايران به جاي آنكه بيش از هر چيزي به نفي عملكرد دولت هاي عربي در جامعه ملي خود بپردازد و چالش برانگيزي در كشورهاي عربي را به گونه روبه افزايشي دنبال كند، بايد در پي ايجاد فضاي مثبت در راستاي قبول حق حاكميت اين دولت هاي در مرزهاي ملي خود و قراردادن مردم سالاري در تهران به عنوان الگوهاي بومي شده دمكراسي در چارچوب جمهوري اسلامي ايران باشد. هر چه جمهوري اسلامي بتواند كارآمدي نظام برآمده از انقلاب اسلامي در پاسخ گويي به نيازهاي واقعي مردم و پي افكندن دولتي قدرتمند در جهت ايجاد تمدني نوين ايراني اسلامي به نمايش گذارد مي تواند موجب تغييرات مثبت در روابط گردد. گرنه اگر ايران بخواهد در چارچوبي ديگر حركت كند بي ترديد بر اساس اصل سوم قانون نيوتن (هر اصلي را عكس العملي است) به همان نسبت در جهت معكوس چالشهايي موجود و گسل هاي موجود تاريخي در روابط ايران و اعراب فعال تر خواهد شد. سوم اينكه نبايد فراموش كرد تشديد حساسيت عربي بر ضد ايران در دستور كار كشورهاي فرامنطقه اي قراردارد و اين رويكرد مي تواند با بهره بري از حساسيت تاريخي و ايجاد فضاي گفتماني منفي در ارتباط با رفتارهاي ايران زمينه واگرايي بين ايران و كشورهاي عربي را تشديد كند. اين امر زماني شدت بيشتري مي گيرد كه بسياري از دولت هاي عرب در بافت موقعيتي اي قرار دارند كه هنوز دولت هاي مدرن را تجربه نكرده و فرسودگي دروني خود را واقف هستند و نگران سرايت نگرش هاي انقلابي ايران به كشورهاي خود هستند. بنابراين بايد ادبياتي مدبرانه براي ايجاد فضاي مثبت در جهت كاهش حساسيت ها فراهم كرد.

 

گفتگو از فرزاد رمضاني بونش

 

مطالب مرتبط