March 30, 2023 – 11:58 am | Comments Off on سیاست خارجی ترکیه؛ روندها و پیش‌رانها

دکتر محمد مهدی مظاهری
 استاد دانشگاه
مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC

سیاست خارجی ترکیه به رهبری حزب عدالت و توسعه،  همواره متاثر از وضعیت و شرایط داخلی این کشور بوده است. البته این الگو تنها مختص به …

ادامه مطلب »
گفتگو

مقالات

خاورمیانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خاورمیانه

خلیج فارس

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه خلیج فارس

آسیای میانه

مقالات تحقیقی و تحلیلی در حوزه آسیای میانه

صفحه نخست » خلیج فارس, مقالات, مقالات تحلیلی

استراتژی دریایی جدید ایران و تغییر موازنه قدرت دریایی در منطقه پیرامونی شمال غرب اقیانوس هند

نگارش در July 26, 2011 – 3:07 pm
استراتژی دریایی جدید ایران و تغییر موازنه قدرت دریایی در منطقه پیرامونی شمال غرب اقیانوس هند
Share

 

میثم طاهری بنچناری

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC


مقدمه

تنگه ها و آبراه های دریایی همواره برای قدرتهای بزرگ حایز توجه بوده اند به طوری که کشورهای داعیه دار قدرت تلاش کرده اند بر آنها تسلط یابند. قدرت های بزرگ به دلیل نقش دریاها و آبراه های بین المللی در تجارت جهانی و کسب جایگاه سوق الجیشی از گدشته های دور تاکنون در صدد بوده اند که برتری نظامی خود در آن مناطق را ثابت و تا حد امکان حضور کشورهای رقیب را کاهش دهند.اهمیت دریاها در کسب جایگاه برتر سیاسی و نظامی به حدی است که برخی نظریه پردازان مانند “آلفرد تایر ماهان” کنترل بر دریاها  را شرط اصلی برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی دانسته اند.به نظر این اندیشمند، در نزاع بین قدرتها، نیروهایی که در موقعیت دریایی برتری قرار دارند از امکانات بیشتری برای در دست گرفتن ابتکار عمل بر خوردار هستند.

در این میان، منطقه دریایی  شمال اقیانوس هند و نواحی غربی آن یعنی، دریای عمان، خلیج فارس، خلیج عدن و دریای سرخ به دلیل جایگاه سوق الجیشی که دارا بوده و در حد فاصل راه های مواصلاتی غرب و شرق قرار دارد همواره مورد توجه قدرتهای بزرگ بوده است.

نکته حایز اهمیت این است که تا کنون به دلیل ضعف قدرت دریایی کشورهای منطقه، تامین امنیت این منطقه در عرصه دریاها، متکی به حضور قدرتهای فرا مطقه ای بوده اما چندی است که ایران با اتخاذ استراتژی جدید دریایی و افزایش قدرت نمایی سعی در برهم زدن توازن دریایی منطقه و گرفتن ابتکار عمل در منطقه دارد.

در اینجا این سوال مطرح می شود با توجه به شرایط فعلی، آیا استراتژی دریایی جدید ایران می تواند توازن قدرت دریایی در سطح منطقه را به هم بریزد؟ آیا بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای حاضر به پذیرش یک قدرت دریایی جدید در این منطقه می شوند؟ استراتژی دریایی جدید ایران چه پیامدهایی را به دنبال دارد؟

 

الف-  موازنه قدرت در دست دولت های فرامنطقه ای

در طی قرن های 15 تا 19 کشورهای پرتغال، هلند، انگلیس بر منطقه شمال اقیانوس هند و نواحی پیرامونی آن تسلط داشتند و در این میان خلیج فارس و دریای عمان به عنوان یک منطقه مهم از لحاظ تجارت دریایی و انرژی مورد توجه قدرتهای فرامنطقه ای بوده است.

در قرن بیستم نیز با رو به افول نهادن قدرت انگلیس و خروج ناوگان این کشور از شمال اقیانوس هند، قدرت نوظهور آمریکا جانشین آن شد.

حمله شوروی به افغانستان، پیروزی انقلاب اسلامی ایران و وقوع جنگ تحمیلی با عراق، ادعای مبارزه با تروریسم و… زمینه حضور گسترده تر ناوگان دریایی آمریکا در منطقه و بویژه خلیج فارس را فراهم کرد به طوری که واشنگتن در اقدامی حایز اهمیت، مقر ناوگان پنجم دریایی خود را در بحرین مستقر کرد و با این اقدام، خود را به عنوان قدرت مسلط دریایی در خلیج فارس معرفی کرد.  حضور پیوسته ده ها شناور نظامی آمریکا در این منطقه از جمله ناوهای هواپیمابر به عنوان جلوه ای از قدرت نمایی دریایی واشنگتن به شمار می رود.

حمله ناوگان نظامی آمریکایی به ناوهای سهند و سبلان در 29 فروردین 1367 ضربات سنگینی به ناوگان دریایی ایران وارد و مهم ترین مدعی قدرت دریایی در خلیج فارس را برای مدتی به حاشیه راند.

 

ب- ایران، بازیگر جدید عرصه دریاها

نظام سیاسی انقلابی ایران که همواره داعیه تبدیل شدن به قدرتی منطقه ای را داشته و البته از ظرفیتهای فراوانی نیز برخوردار است به دریا به عنوان حوزه ای راهبردی نگریسته که می تواند رویای تهران در تبدیل شدن به قدرت اول منطقه را تحقق ببخشد.

تهران می داند که برای تبدیل شدن به قدرتی برتر در منطقه باید در دریاها حرفی برای گفتن داشته باشد بنابراین در کنار تقویت تسلیحاتی خود در حوزه های موشکی، سامانه های پدافند هوایی و زمینی به تقویت ناوگان دریایی نیز توجه کرده است.

تولید جنگ افزارهای دریایی مانند ناوشکن، زیردریایی و سلاح های ساحل به دریای مافوق صوت که تولید آنها به دلیل تکنولوژی پیشرفته تنها به کشورهای معدودی محدود است جلوه ای از عزم سیاستمداران و تصمیم گیران برای حضور قوی در دریاها می باشد.

در این میان اظهارات مقامات نظامی ارشد ایران، گوشه هایی از اهداف و برنامه های استراتژی دریایی جدید ایران را آشکار می کند. امیر دریادار حبیب الله سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش از” تبدیل شدن ایران به بزرگترین ‌قدرت ‌دریایی ‌منطقه” سخن می گوید (4 اذر 1387 – ایرنا)؛ و احمد وحیدی، وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران نیز در اظهاراتی قابل توجه و بی سابقه با اشاره به گسترش حوزه ماموریت ناوگان دریایی ایران به منطقه ای فراتر از خلیج فارس و دریای عمان تصریح می کند: ” دریای سرخ بخشی از محیط پیرامونی امنیتی ایران محسوب می‌شود”.

حضور گسترده نیروی دریایی ایران در دریاها و مناطقی که تاکنون سابفه نداشته است از سال 1387 شروع شد؛ زمانی که در کنار اظهارات مقامات ارشد سیاسی و نظامی ایران مبنی بر ایجاد یک نیروی دریایی راهبردی و ایفای نقش تهران در تامین امنیت دریایی منطقه، اولین ناوگروه های نظامی ایران برای مقابله با دزدان دریایی به خلیج عدن اعزام شدند.

مقابله با دزدان دریایی صحنه آزمایش خوبی برای ناوگان دریایی ایران بود به طوری که توانست به مدت چندین سال حضور پیوسته در این منطقه را حفظ کرده و برخوردهای نظامی هر چند کوچک با دزدان دریایی داشته باشد.

حضور در خلیج عدن باعث افزایش اعتماد به نفس نیروی دریایی ایران گردیده و باعث شد ناوگان دریایی ایران با توانایی بیشتری به حضور در سایر مناطق بیندیشد که عبور از کانال سویز و حضور در دریای مدیترانه از جمله این اقدامات است که برای اولین بار در طول تاریخ نیروی دریایی ایران انجام شد.

اعزام زیردریایی به دریای سرخ، آزمایش موشکهای دوربرد در شمال اقیانوس هند، هدف قرار دادن هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا که وارد حریم دریایی ایران شده بودند و پرواز هواپیماهای شناسایی ایران در فراز ناوهای آمریکایی همگی، گوشه هایی از عزم تهران برای تغییر در موازنه قدرت در دریاها و قبولاندن خود به عنوان یک قدرت دریایی جدید است.

ج- فرصت ها و موانع

دولت ایران برای پیگیری استراتژی جدید دریایی و به هم زدن توازن قدرت موجود در منطقه دریایی مورد بحث و قبولاندن خود به عنوان  یک بازیگر مصمم و موثر در عرصه دریاها با فرصت ها و موانعی مواجه است که در ادامه به آنها اشاره می کنیم.

1- فرصتها:

– عزم دولتمردان و مقامات ایران: درنظریه لوهان، وجود یک حکومت آینده نگر و دارای خط مشی اجرایی متهورانه برای استفاده از ظرفیتها و تبدیل شدن به یک قدرت دریایی لازم است. بررسی اظهارات مقامات دولت ایران و اسناد نیز نشان دهند که چنین عزمی در بین دولتمردان ایران وجود دارد. سند چشم انداز بیست ساله 1404 یکی از مهم ترین اسناد در این خصوص می باشد که نشان دهنده عزم نظام جمهوری اسلامی ایران برای دست یافتن به جایگاه برتر منطقه ای است.

– موقعیت استراتژیک: ایران بر تنگه هرمز و خلیج فارس که بزرگترین محل ترانزیت نفت و انرژی در جهان می باشد اشراف دارد و تصمیم گیری ها رفتار ایران بر امنیت روند تامین انرژی جهانی تاثیری مستقیم دارد.

– دارا بودن سواحل طولانی در خلیج فارس و دریای عمان

– جمعیت گسترده: جمعیت گسترده ایران، فرصت های لازم برای تامین نیروی نظامی کافی برای استراتژی دریایی و پیگیری اهداف مورد نظر فراهم می کند.

– حمایت افکار عمومی داخلی: کشور ایران در طول تاریخ طولانی چند هزارساله خود از موقعیت برتری در منتطقه برخوردار بوده و حتی در مقاطعی به عنوان ابرقدرتی جهانی نیزشناخته می شده است.

این سابقه تاریخی درخشان در اذهان مردم ایران جای گرفته و باعث ایجاد روحیه بلندپروازی شده به طوری که مردم ایران از لحاظ ذهنی از تبدیل شدن به قدرت برتر در منطقه استقبال می کنند.

– وجود منابع مالی کافی برای شروع کار: ایجاد زیرساختهای مناسب برای تحقق اهداف پرهزینه استراتژی دریایی جدید ایران وجود منابع مالی زیادی را می طلبد که ایران با دارابودن منابع نفتی و صدور آن قادر به تامین این منابع مالی است.

البته باید خاطر نشان شود که برای تداوم پروژه های نظامی و دریایی، تهران به پشتوانه های مالی بیشتری علاوه بر منابع نفتی نیاز دارد که این مساله با رشد اقتصادی و ایجاد یک اقتصاد قوی تحقق می یابد.

-شکل گیری صنایع تولید تجهیزات نظامی در ایران: در سالهای اخیر به دلیل تحریم های متعدد، دولتمران ایرانی به تولید جنگ افزارها و تجهیزات نظامی بومی روی آورده اند که بخش قابل توجهی از آنها مربوط به صنایع و تسلیحات دریایی است به طوری که شناورهایی مانند ناوشکن و زیردریایی که ساخت آنها به کشورهای خاصی محدود است نیز در ایران تولید می شود.

هر چند که برخی از تجهیزات دفاعی تولید شده در داخل از نمونه های خارجی بویژه مدل های شرقی کپی برداری شده و از تکنولوژی پایین تری نسبت به نمونه های غربی برخوردار است اما تولید آنها در داخل به تصمیم گیران و سیاستمداران ایرانی اجازه قدرت مانور بیشتری را می دهد تا با نگرانی کمتری از طرف قدرت های غربی به تولید تجهیزات مورد نظر یپردازند.

2– موانع:

– وجود توازن قدرت دریایی در تضاد با منافع ایران: توازن دریایی فعلی که بامحوریت قدرتهای فرامنطقه ای بویژه آمریکا شکل گرفته است در تضاد با منافع ایران قرار دارد.  ساختار موجود در مقابل تلاش ایران برای تغییر این وضع واکنش نشان داده و در تلاش برای حفظ وضع موجود است. رابرت گیس وزیر دفاع پیشین آمریکا در واکنش به استراتژی دریایی جدید ایران با هشدار به این رویکرد جدید می گوید: ” برخی کشورها برای تضعیف قدرت نیروی دریایی آمریکا، استراتژی «نامتقارن و غیرمتوازن» در پیش گرفته اند.” (ایرنا ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹)”

-حضور قدرتهای بزرگ خارجی در منطقه: حضور مستقیم ناوگان آمریکا در خلیج فارس و دریای عمان همواره تهدیدی مهم برای شناورهای ایرانی به شمار می رود. اگرچه بعد از 29 فروردین سال 1367 هیچ درگیری مستقیم نظامی بین ناوهای 2 طرف رخ نداده اما خطر درگیری پابرجاست.

– تشدید رقابت تسلیحاتی در منطقه: استراتژی دریایی ایران به رقابت تسلیحاتی در منطقه دامن می زند و  کشورهایی مانند عربستان را می تواند وادار کند که با خرید شناورهای دریایی و زیر سطحی و تسلیحات ضد اهداف دریایی وارد یک رقابت دریایی با ایران شوند.

وقوع چنین رقابت تسلیحاتی در عرصه دریا می تواند برنامه های ایران در این خصوص را دچار خدشه کند زیرا کشورهای نفت خیز منطقه می توانند با خرید گران ترین و جدیدترین تسلیحات پدافند ضد دریایی ازکشورهای غربی ، قابلیت ها و دستاوردهای دریایی ایران در این حوزه را به چالش بکشند و حتی بی خاصیت کنند که در نهایت تهران نیز به مجهز شدن به سلاح های جدید روی می آورد.

– افزایش وابستگی و اتکا کشورهای منطقه به قدرت دریایی کشورهای فرامنطقه ای: روی آوردن هر چه بیشتر کشورهای منطقه به دولتهای فرامنطقه ای نظیر آمریکا به عنوان مانع دیگر ایران به شمار می رود.

اتکای روز افزون کشورهای منطقه، باعث افزایش حضور نظامی غرب در منطقه گردیده و هزینه های دفاعی و پدافندی ایران را افزایش داده و تحقق اهداف ایران را تحت تاثیر قرار می دهد.

جمع بندی:

به نظر می رسد در کوتاه مدت راهبرد دریایی جدید تهران و افزایش حضور ناوگان دریایی ایران در مناطق مختلف و تلاش تهران برای تغییر موازنه دریایی در حاشیه شمالی اقیانوس هند و مناطق پیرامونی با واکنش سرد و حساسیت کشورهای منطقه و قدرتهای فرامنطقه ای مواجه شود اما واقعیت این است که در بلند مدت این کشورها مجبورند قدرت دریایی ایران را به عنوان یک مولفه جدید در توازن قوای منطقه ای بپذیرند.

عزم دولتمردان و مقامات ارشد نظامی ایران نشان می دهد که راهبرد دریایی جدید ایران بخشی از استراتژی نظامی و سیاسی بلند مدت ایران در سال های آینده است که عقب نشینی در آن وجود ندارد بنابراین با گذشت زمان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای ناچار می شوند که با این مساله کنار بیایند هرچند که هزینه های آن را برای تهران افزایش می دهند.

در این میان، تهران می تواند برای کسب وجهه و مشروعیت منطقه ای برای این استراتژی دریایی، تقویت همکاری با کشورهای غیر عرب در حاشیه اقیانوس هند را مدنظر قرار دهد. بر این اساس تقویت تعامل ناوگان دریایی ایران با کشورهای هند و پاکستان در قالب برگزاری رزمایش های دریایی مشترک، اعزام ناوگروه ها به بنادریکدیگر و تبادل دانشجویان نظامی می تواند گزینه مناسبی باشد.

رقابت دیرینه هند و پاکستان می تواند زمینه بازی سیاسی و دریایی ایران را فراهم کند. ایران به دلیل جایگاه استراتژیک و ویژه قادر است نظر مساعد دهلی و اسلام آباد را جلب کند زیرا این 2 کشور می دانند همکاری خوب ایران با هر کدام از آنها می تواند توازن قدرت میان آنها را به نفع کشوری که تهران با آن همکاری نظامی دریایی دارد تغییر دهد.

ایران با نهادینه کردن حضور خود در مناطق مختلف دریایی از طریق همکاری با کشورهایی نظیر هند و پاکستان و حضور مستمر در آبهای شمال اقیانوس هند، دریای عمان، دریای سرخ و دریای مدیترانه می تواند قدرت دریایی خود را به کشورهای منطقه مانند اعضای شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای فرامنطقه ای بقبولاند. همان طور که کشور عمان به عنوان کشوری عرب و عضو شورای همکاری خلیج فارس که قدرت سیاسی و دریایی ایران را پذیرفته، سیاست همکاری با تهران را دنبال می کند.

همکاری نظامی و دریایی این کشور با ایران به حدی است که در ماه های اخیر ناوگروه های نیروی دریایی ارتش ایران بارها در ماموریت های مختلف در سواحل و بنادر عمان پهلو گرفته اند.

 

Share