مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

آینده رویکرد کشورهای عربی نسبت به عادی سازی روابط با سوریه

اشتراک

جعفرقنادباشی

کارشناس مسائل جهان عرب

مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC

 

انواع نگاه نسبت به سوریه در بین کشورهای عربی

نگاه موجود بعضا به نگاه های قبلی برمی گردد. از یک طرف نظام سوریه نظام پادشاهی است. حکومت هایی که پادشاهی هستند عمدتا در یک ردیف قرار می‌گیرند کشورهایی که ساختار پادشاهی دارند و سعی می‌کنند که در هر هجمه ای که به آن‌ها از جانب غرب و مردم و … وارد می‌شود پیوستگی داشته باشند . اما نگاه دیگر به بحث انقلابی و یا غیر انقلابی بودن برمی گردد. همان طور که می‌دانیم سوریه دارای دو بعد ضد صهیونیست و مخالفت با غرب است و در واقع یکی از مهره های اصلی ضد غرب در منطقه است. اما کشورهایی که مزدوره غرب بوده و پیوندهایی با غرب خیلی نمی‌توانند به سوریه نزدیک . یعنی هم سوریه خیلی پذیرای آن‌ها نیست و هم آن‌ها در جبهه سوریه قرار ندارند. اما بعد دیگر نگاه به ایران به عنوان محل روابطه و محل صف بندی است. یعنی در نگاه به صف بندی های منطقه در واقع عامل ایران نقش بسیار دارد و برخی از کشورها در منطقه (چون سوریه به ایران نزدیک است و در صف عراق، لبنان و سوریه و حوثی‌ها در یمن قرار می‌گیرد) سوریه را متفاوت می‌بینند و سعی می‌کنند که به نوعی با بشار اسد مخالفت کنند. یعنی موفقیت سوریه را موفقیت ایران می‌دانند. در بعد دیگر می‌توان گفت که مصر سیاست دوگانه ای دارد. در مصر آقای سیسی و حکومت وی از یک طرف حکومت دموکراتیک نیستند و از یک طرف هم می‌توان گفت که به نوعی با رژیم صهیونیست مواجه و هم سو هستند، اما با همه این‌ها از رژیم سوریه به دلیل مصرف داخلی طرفداری می‌کنند. در مصر مردم عادت دارند که کشور آن‌ها با سوریه در یک جبهه و بر علیه رژیم صهیونیستی باشند، لذا آن‌ها سعی می‌کنند که به آقای بشار کمک کنند. حال آنکه می‌توان گفت مصر هم با رژیم صهیونیستی و هم با غرب دوست است و سعی می‌کنند که آقای بشار را فعلا تقویت کنند.

بسترها و علل توجه کشورهای عربی به عادی سازی روابط با سوریه

علل گوناگونی در این قضیه نقش داشته است که بعضا به داخل سوریه ، صحنه سیاسی و صحنه میدانی ارتباط دارد. بعضی علل هم به داخل کشورهای عربی و تحولات و ساختارهایی برخی از کشورهای عربی برمیگردد. شاید از همه مهم تر گرایشات عمومی‌تر است که نشان دهنده گرایشات جدید به سمت سوریه و تغییر سیاست های مقطعی گذشته است. این وضعیت عمومی در کل منطقه و جهان اتفاق افتاده است. در بعد دیگری در جهان دو مسئله اتفاق افتاد. نخست دنیای غرب به تدریج متوجه شد که در حمایت از معارضین سوری دچار یک خطای بزرگ و اشتباه بزرگی شده است. تحول بعدی با مرگ ملک عبدالله در عربستان اتفاق افتاد. در واقع موتور حرکتی گروه های تکفیری در سوریه، در عراق از طریق دلارهای نفتی عربستان تغذیه می‌شدند و در زمانیکه حتی قیمت نفت تا بیش از صد دلار افزایش پیدا کرده بود ملک عبدالله و دستگاه اطلاعاتی عربستان مثل بندر بن السلطان در واقع پایه گذار و در واقع تئوریسین پیدایش داعش در سوریه و عراق بودند. اما با مرگ ملک عبدالله هم در قبل از مرگ ملک عبدالله قیمت نفت کاهش پیدا می‌کند و دیگر آن قدرت نفتی که بتواند آن‌ها را به طور بی رویه ساپورت کند وجود ندارد. حکومت جدید سیاست‌ها را تغییر داد.

در حوزه دیگر اگر بخواهیم به تحولات ساختاری در کشورهای عربی برگردیم. در تونس تحولات ساختاری اتفاق افتاد. با روی کار آمدن آقای سبسی حکومت جدید احساس کرد که گروه های داعشی که از تونس به سمت سوریه حرکت کرده بودند ممکن است برگردند و خطراتی را برای حکومت ایجاد کنند. در مصر با روی کار آمدن نظامیان آن‌ها نیز داعش را یک خطر مشترک دانستند و دیدگاه آن‌ها تغییر پیدا کرد.

گذشته از این عوامل یک سری مسائل نیز به داخل سوریه برمی گردد. در سوریه بشار اسد موفق شد که در میدان با کمک هایی که از ایران و روسیه دریافت کرد حرکت براندازی را در سوریه خنثی کند و عموم مردم نیز با آن همکاری کردند. در واقع اگر همراهی مردم سوریه نبود آقای بشار اسد نمی‌توانست این کار را انجام دهند. هفتاد درصد مردم سوریه از پذیرش حرکت های داعشی صرف نظر کردند و دولت های منطقه هم متوجه شد که باید سیاست را تغییر دهد .

سیاست‌ها شروع به تغییر کرد در شرایطی که هم شرایط میدانی در سوریه تغییر کرده بود و هم تغییر ساختاری در برخی از کشورها مثل مصر و تونس اتفاق افتاده بود مجموع این عوامل باعث شد که اتحادیه عرب رویکرد تازه ای پیدا کند و حتی آقای العربی اشاره کرد که حاضر است به سوریه برگردد و اکنون بحث بازگشت مجدد سوریه به اتحادیه عرب و در کنار حرکتی برای بازگشایی سفارت خانه‌ها مطرح است.

آینده رویکرد کشورهای عربی نسبت به سوریه و گشایش سفارت خانه‌ها

صف بندی اکنون کشورهای عربی نسبت به سوریه به زودی از میان نمی رود. مسلما جبهه مقاومت و رویکرد ضد صهیونیستی سوریه مهم است و تا زمانی که آقای بشار اسد حضور دارد طبیعتا این جبهه باقی خواهد ماند و جبهه ارتجاع العربی هم ارتجاعی و پادشاهی و هم سو با غرب هم وجود دارد. اگر هر کدام از این دو جبهه بخواهد از میان رود طبیعتا یک زمان طولانی را می‌طلبد، لذا در میان مدت و کوتاه مدت این دو جبهه بندی وجود خواهد داشت. اما آنچه که اتفاق خواهد افتاد روابطی که سوریه با کشورهای عربی برقرار خواهد کرد به عنوان یک رابطه اضطراری و حداقل روابط خواهد بود. در این بین امید منطقه و کشورهای غربی این است که سوریه را با پذیرش مجدد در اتحادیه عرب از ایران دور کنند و در واقع کوشش می‌کنند که سوریه دست از مواضع انقلابی و حمایت از حزب الله بردارد . در واقع همانطور که آن‌ها درباره اقای عرفات سعی کردند (که ایشان را از مواضع انقلابی دور نمایند و وارد عرصه سازش کنند ) و در حال اجرا پروژه ای حماس (تلاش در مذاکره با رژیم صهیونیستی و عدول از مواضع انقلابی) علاقه مندند که رژیم سوریه به دلیل اینکه مشکلات زیاد اقتصادی و نگرانی نسبت به آینده اقای بشار اسد در واقع ایشان را به جبهه سازش کار و محافظه کار کشانند . لذا در آینده ما شاهد تلاش های کشورهای عربی حتی هزینه کردن درآمدهای نفتی برای خریدن و بردن سوریه در صف ارتجاع و نفوذ در سوریه خواهند بود. امید دیگر انها برقراری رابطه با سوریه در دمشق و زمینه سازی فعالیت برخی از مخالفین اقای بشار است . همچنین تلاش میشود شبه نظامیان درون سوریه را برای رسیدن به یک تحولاتی به نوعی براندازنده تقویت کنند. لذا در آینده ما طبیعتا شاهد روابط بهتر اتحادیه عرب و کشورهای عربی با سوریه خواهیم بود ولیکن هیچ کدام از این روابط، رابطه دوستانه و نزدیک نخواهد بود.

 

واژگان کلیدی: رویکرد کشورهای عربی نسبت به سوریه ، آینده روابط کشورهای عربی نسبت به سوریه ، کشورهای عربی و سوریه ، گشایش سفارت خانه‌ها در دمشق

مطالب مرتبط