مرکز بین المللی مطالعات صلح - IPSC

آینده روابط ایران و مصر

اشتراک


سعید شکوهی

 مرکز مطالعات بین المللی صلح-IPSC

 

بیان رخداد

“احساس سیاسی” یکی از مولفه­های تأثیرگذار مهم بر روی ایستارها و تحلیل­های بسیاری از رسانه ها، مطبوعات و کارشناسان سیاسی و حتی برخی از مسئولان درگیر در این حوزه است. این فاکتور مانع از آن می­شود که فرد یا رسانه­ای بتواند تمام واقعیت ها را آنگونه که هست درک کند و “صافی­های شناختی” شکل گرفته در ذهن آنها اجازه آن را نمی دهد که یک پدیده را با تمام مولفه ها و عناصر دخیل در آن به شکل یک منظومه معنایی دریابند.

تب و تاب اولیه در ایران به دنبال پیروزی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، به قدرت رسیدن رجب طیب اردوغان در ترکیه، شکست سارکوزی از رقیب سوسیالیست خود یعنی اولاند در فرانسه، قدرت یابی افراد چپگرا در برخی کشورهای آمریکای لاتین و جنوبی از آن دست مواردی هستند که به خوبی نمایاننده غلبه این “احساس سیاسی” بر “تفکر واقعگرایانه سیاسی” است. غلبه این مولفه بر تفکر منطقی مانع از درک این واقعیت می شود که فارغ از اینکه چه کسی در کجا به قدرت می رسد باید به این عامل حیات بخش سیاست خارجی عنایت کافی داشت که به تعبیر هانس مورگنتا” ستاره راهنمای سیاست خارجی کشورها، منافع ملی آن کشور است” و به همین دلیل هم نباید به شخصیت های خاصی دل بست. چرا که خیلی زود آشکار می شود که آنان گام در راهی می نهند که مطلوب ما نبوده است. واکنش های منفی پس از چند ماه یا حداکثر پس از چندسال علیه این شخصیت ها از سر گرفته می شود چرا که با انتظاراتی که ما از آنان برای خود ساخته بودیم اقیانوسها فاصله دارند.

 آخرین نمونه این موارد مربوط به پیروزی محمد مرسی در انتخابات ریاست جمهوری مصر است که موج بسیار مثبتی را در خیلی از رسانه ها و افراد ایجاد کرده است و امیدواری به روابط نزدیک و حتی تشکیل اتحاد استراتژیک تهران- قاهره را در دل آنها به شدت تقویت نموده است. اما باید با گفت که این مثبت اندیشی جز خام اندیشی نیست و نشان می دهد که باز هم “احساس سیاسی” بر “عقلانیت سیاسی” این افراد چیره گشته است. دلایل این ادعا در ادامه تبیین خواهد شد.

کلیدواژه: مصر، ایران، محمد مرسی، اخوان المسلمین، احساس سیاسی، عقلانیت سیاسی.

تبیین رخداد

سرنگونی نظام سیاسی پیشین مصر به رهبری حسنی مبارک فی­نفسه برای ایران دارای نکات مثبتی است که از جمله آن می توان به احتمال از سرگیری روابط دیپلماتیک تهران- قاهره پس از سه دهه اشاره کرد. اما نکته اصلی که باید به آن توجه داشت این است که چنین برداشت هایی در داخل کشور وجود دارد که این دو می توانند در آینده ای نزدیک به متحدان استراتژیک و منطقه ای مبدل گشته و توازن قدرت منطقه ای را به نفع ایران و جبهه مقاومت رقم زنند. به قدرت رسیدن اسلام گرایان در قاهره به دنبال انقلاب مردمی باعث شده است عده ای تشابهاتی را برای انقلاب ایران و مصر قائل شده و چنین نتیجه گیری کنند که این دو به متحدانی نزدیک برای هم مبدل خواهند گشت.

اما در پاسخ به این ادعا باید گفت که این برداشت ها ناشی از نگاهی سوگیرانه و یک وجهی به انقلاب مصر است و برای پیش بینی آینده روابط آن با ایران باید نگاهی ترکیبی و پیچیده به این موضوع داشت و همه عوامل تأثیرگذار مهم در این زمینه را مد نظر قرار داد.

به باور نویسنده، عوامل متعددی بر آینده روابط ایران و مصر تأثیرگذار است که خوش بینی افراطی اشاره شده را به حاشیه می راند و واقع بینی را به جای آن می نشاند. هر چند تک تک این عوامل آنقدر مهم و تأثیرگذار هستند که جای آن دارد هر یک در نوشته ای جداگانه مورد بررسی قرار گیرند اما در اینجا صرفاً به منظور نشان دادن “احساس سیاسی” شکل گرفته نسبت به موضوع مورد مطالعه به صورت موجز و اجماعی به برخی از این موارد مهم اشاره می شود.

1-   خاستگاه عقیدتی و ایدئولوژیکی دولت جدید مصر

عقیده، مرام و مسلک اخوانی رئیس جمهور جدید مصر قطعاً یکی از مهمترین مولفه هایی است که بر آینده روابط این کشور با دیگر کشورها و سیاست خارجی مصر تأثیرگذار خواهد بود. سنی مذهب بودن این گروه و دیدگاه های منفی آنها نسبت به شیعیان قطعاً عامل تأثیرگذار مهمی خواهد بود.

علاوه بر این، پایگاه ها و حامیان محمد مرسی از دیگر عوامل تأثیرگذار بر این موضوع خواهند بود. حمایت و پشتیبانی شخصیت های پرنفوذ و قدرتمند از محمد مرسی، نظیر شیخ یوسف قرضاوی که یکی از تندروترین افراد ضد شیعی  میباشد، در شکل دهی به کم و کیف روابط آینده ایران و مصر بسیار تعیین کننده خواهد بود. بنابراین وی تمام تلاش خود را خواهد کرد تا این پایگاه ها و حمایت ها  را برای خود حفظ کند.

2-   نزدیکی به کشورهای سنی منطقه

همانطور که از عامل پیش گفته برمی آید، مذهب نقش تعیین کننده ای در سیاست خارجی مصر ایفا خواهد کرد. به همین دلیل هست که باید انتظار آن را داشته باشیم که این کشور به کشورهای سنی مذهب منطقه گرایش پیدا کند که از قضای روزگار اکثر آنها هم عمدتاً رقیب و دشمن ایران هم هستند. نزدیکی مصر به کشورهای منطقه ای چون عربستان و ترکیه قابل پیش بینی است. خود رئیس جمهور منتخب هم در سخنرانی های خود بارها اشاره داشته است که مصر برای روابط خود با کشورهای مهم جهان عرب چون عربستان اهمیت زیادی قائل است و روابط مصر با این کشورها را استراتژیک، ابدی و قوی خوانده است. ناگفته پیداست که نزدیک مصر به عربستان و ترکیه و دیگر کشورها نمی تواند چندان به سود منافع ملی ایران باشد.

3-    مسائل داخلی مصر

مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مصر مردم این کشور را به میدان التحریر کشاند و سرنگونی رژیم مبارک را رقم زد. لذا طبیعی است که دولت برآمده از این انقلاب اولویت کاری خود را تلاش برای کاستن از این مشکلات قرار خواهد داد و فرصت چندانی برای مانور در عرصه سیاست خارجی در کوتاه مدت ندارد.

آمار بالای بیکاری، رکود اقتصادی، تراز تجاری پائین، تورم و …. از آن دست مشکلاتی است که مرسی در ادامه کار باید با آنها دست و پنجه نرم کند. یکی از راه های پیش روی مرسی، نزدیکی به کشورهای عربی منطقه برای دریافت کمک های مالی است. هر چند که رئیس جمهور ایران قبلاً اعلام کرده که ایران آماده است کمک های مالی در اختیار مصر قرار دهد تا بر مشکلات خود فائق آید اما باید این واقعیت را پذیرفت که تهران قادر نیست در دراز مدت چنین کمک های سخاوتمندانه ای را به قاهره ارائه دهد. مخصوصاً اینکه تحریم های اقتصادی هم روز به روز علیه تهران تشدید می شود. به همین دلیل مشکلات اقتصادی نیز باعث افتادن مرسی به دامن اعراب سنی مذهب منطقه خواهد شد.

4-   نقش ارتش

هنوز خیلی زود است که در خصوص نقش ارتش در این کشور و در ساختار سیاسی آتی مصر اظهار نظر کرد اما از هم اکنون گمانه زنی هایی وجود دارد که ارتش مصر تقریباً نقش ارتش در پاکستان و یا ترکیه را ایفا خواهد نمود و نبض مسائل حساس و کلیدی را در قبضه خود حفظ خواهد کرد. از آنجا که فرماندهان ارشد ارتش از بقایای نظام حاکم در دوره حسنی مبارک هستند و بسیاری از آنها دید بسیار منفی و حتی خضمانه نسبت به ایران دارند بنابراین بعید می نماید که ارتش اجازه دهد مرسی در خصوص  رابطه با ایران دست به اقدامات متهورانه و غیرقابل پیش بینی بزند.

5-   رابطه با آمریکا

نفوذ سنتی و دیرپای آمریکا در ساختار سیاسی مصر گسترده تر و عمیق تر از آن است که بتوان آن را انکار نمود. هر چند که دولت برآمده از انقلاب مردمی از سرسپردگی مبارک در قبال آمریکا ناخرسند است اما خوش بینی است اگر ادعا کنیم که با پیروزی انقلابیون نفوذ واشنگتن در ساختار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مصر از بین رفته است. وجود این اهرم ها به آمریکا این اجازه را خواهد داد که بتواند تأثیر خود را بر سیاست خارجی مصر گذاشته و از نزدیکی بیش از حد تهران و قاهره جلوگیری نماید.

6-   مسأله اسرائیل

یکی از دلایل خوش بینی های مفرط داخلی در خصوص به قدرت رسیدن مرسی در مصر این بود که احتمالاً روابط مصر با اسرائیل دچار خدشه خواهد شد و این به نفع ایران و جریان مقاومت بوده و نزدیکی بیش از پیش آنها را موجب خواهد شد. اما مقامات تازه وارد مصری در سخنرانی های متعدد خود اشاره داشته اند که دولت انقلابی به تمام معاهدات قبلی مصر پای بند است. خود مرسی هم در مصاحبه با روزنامه کویتی الکویته هم این مسأله را مورد تأکید قرار داد.  بنابراین مسأله بازنگری در معاده کمپ دیوید و رابطه با اسرائیل نیز در آینده نزدیک منتفی است. حتی اگر دولت مرسی قصد بازنگری در این موارد را داشته باشد باید آنها را نتیجه احساسات و هیجانات انقلابی دانست که به زودی و در مواجهه با مسائل آتی کشور به فراموشی سپرده خواهد شد.

7-   متغیری به نام ترکیه

دیدگاه­های ایدئولوژیکی دولت اردوغان در ترکیه و ریشه­های اخوانی آن چنان به مرام و مسلک دولت اخوانی مرسی در مصر نزدیک است که این دو را متحدان استراتژیک آتی نیز می خوانند. چنین ادعا می­شود که دیدگاه های اخوانی از نقاط مشترک عمده این دولتهاست که بیش از پیش آنها را به هم مرتبط می سازد. حتی در نمایی شماتیک، اسامی احزاب آنها نیز خیلی شبیه به هم می باشد: “عدالت و توسعه” در ترکیه و “عدالت و آزادی” در مصر.

ناگفته پیداست که ترکیه در شرایط کنونی از رقبای جدی ایران در منطقه است و نزدیکی احتمالی مصر به این کشور باعث تقویت جبهه رقبا خواهد شد.

8-   نقش سوریه در روابط آتی ایران و مصر

دولت مصر خود را متعهد به دفاع از مخالفین دولت بشار اسد می داند و در این راستا نظام سیاسی سوریه را به باد انتقاد گرفته است. در این میان، حمایت ایران از متحد استراتژيک خود در دمشق باعث شده است که دولت مصر نسبت به ایران و ایستار آن ناخرسند باشد و همین امر هم باعث شد که مرسی در روزهای اول انتخاب خود از دیدار با کاردار ایران در قاهره سر باز بزند.

ایستار ایران نسبت به رویدادهای سوریه تقابل هایی را با کشورهای منطقه ای چون عربستان و ترکیه رقم زده است و احتمال آن بسیار زیاد است که بر آینده روابط آن با دولت مصر هم تأثیرگذار باشد.

 چشم انداز رخداد

دلایل مطرح شده تنها مواردی نیستند که احساس سیاسی شکل گرفته در خصوص پیروزی دولت اسلام گرا و البته اخوانی مرسی را به محاق می برد. باید مواردی همچون رقابت سنتی کشورهای قدرتمند سنی مذهب چون عربستان و مصر با ایران شیعه مذهب برای رهبری جهان اسلام، رقابت استراتژیک در منطقه، تلاش غرب برای ایزوله کردن ایران در منطقه، مسأله اهمیت زمان، دغدغه انتخاب مجدد برای دولت مرسی، عدم اجماع نخبگان فکری و ابزاری در خصوص آینده روابط و حدود و ثغور آن در هر دو کشور، محدویت های ابزاری و اهرم ها، افکار عمومی شکل گرفته از تبلیغات نادرست (عمدتاً در مصر)، و … را هم به این لیست اضافه کرد.

تحلیل محتوای دیدگاه های مرسی و اظهارات او هم ما را به این سو رهنمون می سازد که نباید واقع بینی را فدای آرمانگرایی نمود. مرسی از دیدار با کاردار ایران سرباز زده است، از واژه مجعول خلیج ع.ر.ب.ی استفاده کرده است، اظهار داشته که با کشورهای عربی منطقه دارای روابط استراتژیک، ابدی و قوی است و هیچگاه در صف کشورهای متخاصم با این کشورها قرار نمی گیرد که تلویحاً اشاره­ای به ایران است. همگی این موارد حاکی از آن است که خوش بینی شکل گرفته در داخل در خصوص روی کارآمدن مرسی اسلام گرا در مصر ناشی از “احساس سیاسی” است تا “عقلانیت سیاسی”. احساساتی که نباید اجازه داد از مرسی یک اردوغان دیگر بسازد.

 

 

مطالب مرتبط