بازگشت اتمی عراق با چین؛ از سکوت تا رقابت قدرتها
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC پس از چند دهه سکوت و توقف، عراق با همکاری مالی و فنی چین، ساخت نخستین رآکتور هستهای خود را آغاز میکند؛ خبری که درست در میانه تنشهای هستهای ایران، حملات نظامی به تأسیسات اتمی و تغییر معادلات قدرت در خاورمیانه منتشر شده است.این حرکت، نهتنها گامی بزرگ در بازسازی زیرساختهای انرژی عراق، بلکه نشانهای از بازگشت این کشور به رقابتهای راهبردی منطقهای است. پرسش اینجاست که آیا این پروژه هستهای، آرامش نسبی به منطقه خواهد آورد یا موج تازهای از رقابت و تنش را برخواهد افروخت؟ در بغداد، این خبر با واکنشهای متفاوتی در میان نیروهای سیاسی و رسانههای داخلی مواجه شده است؛ گروههایی آن را فرصتی برای پیشرفت و استقلال انرژی و برخی آن را زمینهساز وابستگی بلندمدت به چین میدانند. –برنامه هستهای عراق:از اوسیراک تا امروز برنامه هستهای عراق نخستین بار در دهه ۱۹۵۰
ژئوپلیتیک هوش مصنوعی چین؛ اهداف و چشم انداز
دکتر مریم وریج کاظمی پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC انقلاب هوش مصنوعی عمیقاً با ژئوپلیتیک پیوند خورده است، چراکه وقتی رقابت برای کنترل و تصاحب مواد معدنی استراتژیک مورد نیاز برای تولید نیمههادیهای پیشرفته؛ مراکز دادهای که آنها را در خود جای دادهاند؛ و زمین، انرژی و خنککنندههای مورد نیاز برای راهاندازی مراکز داده ها؛ همچنین کابلهای زیر دریایی که دادهها و برق را هدایت میکنند، را در نظر بگیریم متوجه خواهیم شد که چگونه زیرساختهایی که اقتصاد هوش مصنوعی را تقویت میکنند، در سراسر جهان گسترده شدهاند و از این رو رقابت های ژئوپلیتیکی امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسند(1). به هر حال آنچه که مشخص است تلاش برای دستیابی به ساختارهای هوش مصنوعی و توانایی جلوگیری از دسترسی رقباء به آنها، موازنه قدرت را در قرن بیست و یکم تعیین خواهد کرد(2). در این راستا چین سرمایهگذاری زیادی در هوش مصنوعی انجام
انگیزههای ژئوپلیتیک فرانسه در حمایت از آرمان فلسطین
احمد رشیدی نژاد پژوهشگر ژئوپلیتیک در آستانه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر آینده (شهریور/ مهرماه)، نگاهها به رویکرد تازه پاریس و تاثیرات آن بر روند صلح خاورمیانه دوخته شده است. چرا که در یکی از مهمترین تحولات دیپلماتیک، دولت فرانسه رسماً اعلام کرده است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، کشور فلسطین را به رسمیت خواهد شناخت. در همین راستا، مکرون رئیس جمهوری این کشور در نامهای خطاب به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، با تاکید بر اراده مردم فرانسه برای برقراری صلح در خاورمیانه، نوشت: «وظیفه ما، چه فرانسوی، چه اسرائیلی، چه فلسطینی و چه شرکای اروپایی و بینالمللی، اثبات امکان تحقق صلح است». او با تاکید بر ضرورت آتشبس فوری، آزادی همه گروگانها و ارسال کمکهای بشردوستانه به مردم غزه، در عین حال خواستار خلع سلاح حماس و بازسازی غزه شده است. وی همچنین در بیانیهای تأکید کرد که این تصمیم بر اساس ضرورت
فراتر از نیل تا فرات ، قلمرو گستری رژیم اسرائیل در اقلیم جهان عرب
دکتر محمدرضا عبداله پور، استاد علوم سیاسی دانشگاه ازاد اسلامی نتانیاهو در جدید ترین اظهار نظر خود که البته یک راهبرد آینده نگر و دستور کار سیاستی برای آینده این رژیم است از یک ماموریت تاریخی و معنوی نام برده که رویای اسرائیل بزرگ در ذیل ان قرار می گیرد، فارغ از رویکرد مستاصل و تدافعی جهان عرب در خصوص مواجهه با این اظهارات که تنها محدود به بیانیه توسط کشورهای عربی بود، باید تبیین نمود که ریشه این ماموریت تاریخی و البته موهوم چگونه شکل گرفته و سیاست عملیاتی اسرائیل در این راستا چیست. رژیم اسرائیل از بدو تولد خود به طور عامدانه از ترسیم مرزها، به علت توسعه طلبی جغرافیایی، سرباز زده است. به عبارتی اسرائیل یک رژیم سیاسی بدون مرز است و این سیالیت مرزی، ریشه در نوستالژی تفسیر صهیونیسم از آئین یهود و ارض موعود دارد. به عبارتی، سازه های هویتی رژیم صهیونیستی به عنوان یک
کدام دولت مستقل فلسطین؟
اسلام ذوالقدرپور پژوهشگر ارشد مسایل خاورمیانه مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC ژئوپلیتیک به عنوان یکی از ابزارهای تحلیل سیاست خارجی بازیگران نظام جهانی که بر کاربرد قدرت سیاسی در روندها و رویکردهای جغرافیایی استوار است، بازی دولتهای بزرگ در مناسبات قدرت را برمیسازد.این برسازی بازی قدرت میتواند در چارچوب یک نیرنگ از سوی قدرتهای بزرگ و یک انگاره توهمی از سوی بازیگران کوچک رخ دهد. شناسایی و تفسیر سیاست خارجی بر اساس رفتار بازیگران و سیاستگذاران نظام جهانی ازجمله مؤلفههای ژئوپلیتیک یا همان سیاست جغرافیایی است که از سادهسازی مناسبات بازی قدرت، جلوگیری میکند و چشم انداز رویدادهای روابط بین المللی را برای سیاستگذاران و کارشناسان سیاست خارجی، روشن میسازد. ساده سازی مناسبات قدرت در سیاست جغرافیایی نهتنها بقای بازیگران را تضمین نمیکند، بلکه میتواند به نابوی یک بازیگر نیز منجر شود.تحلیل رفتار بازیگران نظام جهانی دور از سادهسازیهای فریبنده میتواند راهگشای عملگرایی بازیگران نظام جهانی باشد.در جهان
امارت طالبان و وضعیت شیعیان افغانستانی
دکتر محمد حسن صنعتی پژوهشگر ارشد مسایل افغانستان مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC بنا بر خبرهای محدود رسمی منتشره از دور دوم قدرتیابی گروهی از طلاب در افغانستان که گفته می شود در مدارس علوم دینی درس می خوانده اند – موسوم به طالبان – و ساز و کار اعمال قدرت خود را امارت اسلامی افغانستان نامیده اند ، در مورد رفتار آنان با جمعیت شیعیان این کشور که شمار آنان در برآوردهای غیر رسمی از 15 درصد تا 35 درصد جمعیت افغانستان تخمین زده می شود ، ظاهرا مسئولان این امارت تمایلی به تعامل با چهره های قابل مشارکت در حکومت از بین شیعیان ندارند و حتی می توان گفت تمایلی ندارند که وجود شیعیان را به مثابه بخشی تعیین کننده از جمعیت این کشور در شکل گیری ملت افغانستان به رسمیت بشناسند . از نشانه های این اکراه هم آنکه در تلاش برای گشودن باب تعامل
رودخانههای مشترک، منافع متضاد: سد یارلونگ زانگبو
آغاز سیاستهای آب با حاصل جمع صفر در جنوب آسیا دکتر قدرت الله بهبودی نژاد متخصص روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح -IPSC موضوع یارلونگ زانگبو: آغاز سیاستهای آب با حاصل جمع صفر در جنوب آسیا به طور خلاصه به این مسئله اشاره دارد که پروژههای آبی چین روی رودخانه یارلونگ زانگبو (که در هند به نام براهماپوترا شناخته میشود)، میتواند منجر به رقابت و تنش بر سر منابع آبی بین کشورهای بالادست (چین) و پاییندست (هند و بنگلادش) شود. این دیدگاه “حاصل جمع صفر” یعنی هر منفعتی که یک کشور از آب ببرد، به قیمت ضرر کشور دیگر تمام میشود. پروژه سد یارلونگ زانگبو، نقطه عطفی در ظهور چین به عنوان یک قدرت برتر آبی است که قادر به تغییر مسیرجریانهای آب در مرزهای بینالمللی متعدد برای منافع استراتژیک خود است. در حالی که پکن این ابتکار را به عنوان بخشی از طرح انتقال انرژی تجدیدپذیر و
فرصتها و چالشهای روابط ایران و هند در چشمانداز ژئوپلیتیک جدید
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC روابط دیرینه ایران و هند، بر بستری از پیوندهای عمیق تاریخی و فرهنگی و نیازهای متقابل، بهویژه در حوزههای انرژی و ترانزیت، شکل گرفته است.این مناسبات با وجود برخورداری از ظرفیتهای چشمگیر ژئوپلیتیکی و اقتصادی، در گذر زمان تحت تأثیر عواملی همچون تحریمهای بینالمللی، رقابتهای منطقهای و دگرگونیهای سیاست خارجی، با فراز و فرود همراه بوده است.جایگاه ایران در راهبردهای کلان هند، بهویژه برای دسترسی به آسیای مرکزی و تأمین پایدار انرژی، نقشی کلیدی و غیرقابل جایگزین دارد.در مقابل، هند نیز برای حفظ منافع خود، میان فشارهای غرب و ضرورت تداوم همکاری با تهران، رویکردی محتاطانه و متوازن را برگزیده است.اکنون پرسش اصلی این است که آیا در پرتو این فرصتها و چالشها، روابط دو کشور به سوی تعمیق همکاریها و شکلگیری یک شراکت راهبردی پیش خواهد رفت یا خیر. وضعیت کنونی روابط روابط ایران و
جایگاه کریدور زنگزور در دکترین عمق استراتژیک ترکیه
احمد رشیدی نژاد پژوهشگر مسائل بین المل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC شاید روزگاری که قرارداد مرزی ایران و ترکیه در ۱۳۱۰ ه. ش منعقد میشد، کمتر کسی گمان میبرد که زمانی این قرارداد به معضلی ژئوپلیتیک برای ایران مبدل گردد. قراردادی که به موجب آن، با از دست رفتن بخشی از مرز مشترک بین ایران و ارمنستان، منطقه مهم و استراتژیک قرهسو و بخشهایی از آرارات بصورت رسمی از ایران جدا و به ترکیه واگذار گردید. باریکهای به طول 30 و عرض تقریبی3 کیلومتر، که یک تنه میتواند مسیر دسترسی ایران را از حوضه قفقاز جنوبی به روسیه، دریای سیاه و اروپای شرقی با خطر قطع ارتباط مواجه کند. در واقع دسترسی ترکیه به منطقه نخجوان از طریق این دالان کوچک تا آنجا حائز اهمیت است که برخی از اساتید فن، به کنایه از آن تعبیر به انگشت آتاتورک مینمایند. انگشتی که با انگولک و دخالت در
روسیه و کریدور ترامپ در قفقاز: ارزیابی ژئوپلیتیکی با تأکید بر منافع ملی ایران و سناریوهای پیشرو
دکتر معصومه محمدی پژوهشگر ارشد روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح -ipsc چکیده توافق واشنگتن میان ارمنستان و آذربایجان که با عنوان «کریدور ترامپ» شناخته میشود، نقطه عطفی در تحولات ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی است. این مسیر، گرچه بدون تغییر رسمی مرزها تعریف شده، اما بهواسطه سازوکارهای امنیتی و کنترلی جدید، نقش سنتی روسیه را تضعیف کرده و به نوعی «کریدور نرم» را معرفی میکند. مقاله حاضر با بهرهگیری از چارچوبهای ژئوپلیتیک شبکهای و موازنهگری منطقهای، جایگاه روسیه، پیامدهای اقتصادی، امنیتی و سیاسی این تحولات را برای ایران تحلیل میکند و سه سناریوی راهبردی محتمل را ترسیم مینماید. نتایج حاکی از آن است که ایران باید با رویکردی چندجانبه و فعال، ضمن تنوعبخشی به مسیرهای ترانزیتی، ظرفیتهای دیپلماتیک خود را برای حفظ منافع ملی افزایش دهد. مقدمه قفقاز جنوبی، به دلیل جایگاه استراتژیک جغرافیایی، منابع انرژی و تنوع قومی، همواره بهعنوان یکی از مناطق کلیدی در معادلات ژئوپلیتیکی شناخته
هیدروپلیتیک چین و تهدیدات پیش رو در جنوب آسیا
دکتر مریم وریج کاظمی پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک مرکز بین المللی مطالعات صلح- IPSC چین در چهاردهمین برنامه پنج ساله (2021-2025) این کشور که برای توسعه اقتصادی و اجتماعی ملی و همچنین اهداف بلندمدت آن تا سال 2035 برنامه ریزی شده است انرژی های تجدیدپذیر را در اولویت قرار داده است(1). در این راستا گنجاندن توسعه نیروگاههای آبی در پایین دست رودخانه یارلونگ تسانگپو نگرانی های را برانگیخته است. با توجه به اینکه این پروژه با تولید سالانه 300 میلیارد کیلووات ساعت، -سه برابر سد سه دره-، به بزرگترین تأسیسات برقآبی جهان تبدیل خواهد شد(2) کشورهای هند، بوتان و بنگلادش را با تغییر جریان آب و خطرات ژئوپلیتیکی تهدید میکند و به طور بالقوه آب را به یک سلاح استراتژیک تبدیل کرده است. این سد می تواند چشمانداز ژئوپلیتیکی هیمالیا را تغییر دهد و جنگ آبی چین علیه جنوب آسیا بر سر رودخانهی تبت را تشدید نماید. اگر جنگی بین چین
تروریسم 4.0 در آفریقا: نبرد سایهها میان فناوری و ایدئولوژی
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC در سالهای اخیر، آفریقا با تحول چشمگیری در حوزه تهدیدات امنیتی نوین مواجه شده است که بر اساس نظریه اوونمی جیمز فَلُد از آن تحت عنوان “تروریسم 4.0″ یاد میشود. این پدیده نوین، ترکیبی از فناوریهای پیشرفته، شبکههای اجتماعی، ابزارهای سایبری و شیوههای نوین جنگ نامتقارن است که گروههای تروریستی را قادر ساخته تا دامنه عملیات خود را گسترش داده، امنیت ملی و ثبات منطقهای را به شکلی بیسابقه به چالش بکشند. تروریسم 4.0 نه تنها از روشهای سنتی مانند حملات مسلحانه و گروگانگیری استفاده میکند، بلکه با بهرهگیری از هوش مصنوعی، پهپادها، ارزهای دیجیتال برای تأمین مالی، و پلتفرمهای دیجیتال برای جذب نیرو، الگویی جدید از ناامنی را شکل داده است. این تحولات، چالشهای جدیدی را برای دولتهای آفریقایی و جامعه بینالمللی ایجاد کرده است. با توجه به این تحولات، این سؤال مطرح میشود که آیا راهبردهای امنیتی کنونی آفریقا
پارسیان هند: فرصتی برای دیپلماسی فرهنگی و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران
دکتر گلناز سعیدی پژوهشگر مسائل بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC مقدمه پارسیان هند، بهعنوان بازماندگان یک مهاجرت تاریخی پس از فروپاشی امپراتوری ساسانی، نهتنها حاملان بخشی از فرهنگ، آیین و حافظه تمدنی ایران هستند، بلکه به یکی از جوامع موفق دیاسپورای ایرانیتبار در شبهقاره هند نیز تبدیل شدهاند. این جامعه، با وجود قرنها فاصله جغرافیایی از سرزمین مادری، همچنان ارتباطی عمیق با میراث معنوی، زبانی و آیینی ایران اسلامی حفظ کرده است. در شرایط کنونی منطقهای و بینالمللی، جمهوری اسلامی ایران میتواند با بهرهگیری از ظرفیتهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی پارسیان، راهبردی نوین در تقویت قدرت نرم، دیپلماسی فرهنگی و بازنمایی چهره تمدن ایران اسلامی در جنوب آسیا پیریزی نماید. در این مقاله، با تمرکز بر عناصر فرهنگی، نمادهای تمدنی، و جایگاه اقتصادی پارسیان هند، به تحلیل فرصتهای پیشروی جمهوری اسلامی ایران در راستای تعمیق پیوندهای فراملی و توسعه تعاملات هدفمند با این جامعه اصیل پرداخته
نقش وتوان اثرگذاری مصر درتحولات منطقه ای بعد از طوفان الاقصی
دکتر داود احمدزاده کارشناس مصر مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC مصر از دیرباز در کنار قدرت های بزرگ منطقه نظیر ایران ، عربستان و ترکیه از اضلاع اصلی قدرت در خاورمیانه و شمال آفریقا و تاثیر گذار بر تحولات منطقه به ویژه در موضوع نوار غزه بوده است. جنگ نوار غزه و گسترش بحران در منطقه حاکمان سرزمین فراعنه را در موقعیت سخت تصمیم گیری تاریخی خود قرار داده است. علاوه بر مولفه نوار غزه و تشکیل دولت مستقل فلسطینی بحث منازعه ایران ونیز اسرائیل و آمریکا بر سر موضوع هسته ای و محور مقاومت در منطقه خاورمیانه بر چگونگی روابط تهران – قاهره در ماههای اخیر اثر گذار بوده است. به رغم قطع روابط دیپلماتیک ایران و مصر بر سر موضوع قرارداد کمپ دیوید ونیز تلاش های مصر از دوره انورسادات برای نزدیکی به غرب و اسرائیل شاهد فرازونشیب های بسیار در روابط ایران و مصر بودیم.
ژئوپلیتیک راهروها: استراتژی نوین اسرائیل برای مهندسی قدرت در غرب آسیا
فاطمه خادم شیرازی پژوهشگر روابط بین الملل مرکز بین المللی مطالعات صلح – IPSC در دهههای اخیر، رژیم تل آویو با تکیه بر وضعیت بیثبات منطقه، سه پروژه راهبردی «نتزاریم»، «فیلادلفیا» و «داوود» را به اجرا گذارده است. این کریدورها صرفاً گذرگاه جغرافیایی نیستند، بلکه ابزارهای یک راهبرد یکپارچه ژئوپلیتیکی به شمار میروند که هدف آنها تغییر توازن منطقهای، ایجاد محاصره انسانی–اقتصادی و تعمیق شکافهای سیاسی ـ امنیتی در سراسر شام و فلسطین است . اسرائیل این اقدامات را توجیه دفاعی میداند، اما تحلیلگران آنها را بخشی از پروژهای توسعهطلبانه میبینند که با حمایت آمریکا و بیتفاوتی جامعه جهانی، پیگیری میشود. سؤال اصلی آن است که هر یک از این کریدورها چه نقش ژئوپلیتیکی دارند و کدام یک اهمیت حیاتی بیشتری یافتهاند؟ چیستی و کارکرد سه کریدور 1. کریدور نتزاریم: تقسیم غزه و قطع پیوندهای حیاتی کریدور نتزاریم با جدا کردن شمال غزه از جنوب، شاخصترین نمونه از مهندسی جمعیتی